سلام وقت بخیر امکانش هست حمایت و مقاومت سهم وسپه رو مشخص کنید؟
شرکت هلدینگ چیست و چه تفاوتی با شرکت های سرمایه گذاری دارد؟
شرکت هلدینگ (Holding Company) که گاهی در ایران – با کمی بیدقتی – به عنوان شرکت مادر هم شناخته میشود، اصطلاحی است که طی سالهای اخیر در ادبیات مدیریتی و رسانهای کشور بسیار رواج پیدا کرده است.
البته مفهوم هلدینگ و شرکت های هلدینگ به تازگی مطرح نشده و چندین دهه قدمت دارد. اما گسترش کسب و کارهای اینترنتی طی سالهای اخیر و افزایش رغبت به سرمایهگذاری در استارت آپها باعث شده که هلدینگهای جوانِ بسیاری شکل بگیرند و این اصطلاح، به گفتگوهای روزمره هم راه پیدا کند.
جالب اینجاست که افراد بسیاری، هر مجموعهای از فعالیتهای متنوع را هلدینگ فرض میکنند. مثلاً بعید نیست پای صحبت یک دوست بنشینید و او بگوید: «اخیراً در شرکت خود کارهای مختلفی انجام میدهیم و میشود گفت به یک هلدینگ تبدیل شدهایم.»
منظور از شرکت سرمایه گذاری چیست؟
برای اینکه شرکت هلدینگ را به خوبی درک کنیم، لازم است ابتدا تعریف شرکتهای سرمایه گذاری را بشناسیم. سپس به این موضوع بپردازیم که هلدینگ چه تفاوتی با یک شرکت سرمایه گذاری دارد.
تعریف شرکت سرمایه گذاری
شرکت سرمایهگذاری، یک بنگاه اقتصادی است که سرمایهی خود را با هدف کسب سود، به خرید سهام شرکتها، صندوقها و سایر داراییهای سود ده، اختصاص میدهد.
شرکت سرمایهگذاری بسته به ترجیحات سرمایهگذاران خود و میزان ریسک پذیری آنها، سبد سرمایه گذاری (پورتفوی) خود را تشکیل داده و مدیریت میکند.
ویژگی مهم شرکتهای سرمایهگذاری این است که هنگام خرید سهام شرکتها تمایل ندارند به ساختار مدیریتی و جزئیات عملیاتی آنها ورود کنند و صرفاً بر اساس ارزش سهام، سود سهام و آیندهی شرکت و سهام آن، تصمیم میگیرند که چه میزان از سبد سرمایهگذاری خود را به هر شرکت اختصاص دهند.
در شرکت های سرمایه گذاری، بیش از هر چیز، اصول مدیریت پورتفولیو بر انتخابها و تصمیمگیریها حاکم است. به عبارت دیگر، این شرکتها میکوشند ترکیبی از داراییها را تشکیل دهند که سود آنها در مقایسه با ریسکی که متحمل میشوند، بهینه باشد.
بنابر این الزاماً قرار نیست سبد یک شرکت سرمایه گذاری از نظر جنس داراییها یا جهتگیری استراتژیک، همخوان باشند. چه بسا یک شرکت سرمایه گذاری، در کنار خرید سهام چند شرکت ساختمانی، سهم یک شرکت حوزهی فناوری اطلاعات را هم خریداری کند و معتقد باشد که خریداری سهام شرکتهای این حوزه، شاخصهای کلی سود و ریسک آنها را بهبود میبخشد.
البته با همهی این توضیحات، بسیاری از شرکت های سرمایه گذاری ترجیح میدهند روی حوزه های تخصصی کار کنند و سرمایهی خود را در حوزههای محدودی توزیع کنند، تا بتوانند تحلیل و سنجش وضعیت بازار را سریعتر و عمیقتر انجام دهند.
تعریف شرکت هلدینگ چیست؟
هلدینگ هم شرکتی است که سهام چند شرکت مختلف را میخرد و نگهداری میکند. اما هلدینگها با شرکت های سرمایه گذاری یک تفاوت مهم و کلیدی دارند:
تفاوت شرکت هلدینگ و شرکت سرمایه گذاری
هلدینگها بر خلاف شرکت های سرمایه گذاری، ادعای مدیریتی هم دارند و تمایل دارند با خریدن بخشی از سهام شرکتها در تصمیم گیریها و سیاستگذاریهای داخلی آنها ورود کنند.
اگر یک شرکت هلدینگ خودرو بخشی از سرمایه خود را به خرید سهام در یک شرکت خودروسازی اختصاص میدهد، قاعدتاً برنامههایی برای مدیریت آن شرکت دارد یا معتقد است که اعمال نفوذ در سیاستهای داخلی آن شرکت میتواند منافع اقتصادی هلدینگ را بیشتر و بهتر تأمین کند.
با این توضیحات میتوان گفت یک شرکت هلدینگ خود را در حوزهی فعالیت شرکت های سرمایه پذیر، صاحبنظر میداند.
هلدینگها چگونه شرکتهای سرمایهپذیر را کنترل میکنند؟
وقتی یک هلدینگ، سهام قابلتوجهی از یک شرکت را خریداری کند، میتواند از طریق انتخاب یک یا چند نفر از اعضای هیأت مدیره، روی تصمیمهای شرکت تأثیر بگذارد.
اما انتخاب عضو هیأت مدیره، صرفاً یکی از روشهای کنترل و اعمال نفوذ است. هر شرکتی بسته به اساسنامه و چارت سازمانی خود، ارکان ادارهکنندهی متعددی دارد و فرایند در اختیار گرفتن هر یک از این ارکان هم، شفاف و مشخص است.
بنابراین ممکن است یک هلدینگ، با مالکان یک شرکت مذاکره کرده و توافقنامهای را تنظیم کند که بر اساس آن، به ازاء خرید بلوک مشخصی از سهام شرکت، اختیار تصمیمگیری و سیاستگذاری و حتی مدیریت عملیاتی بخشی از شرکت را در دست بگیرد.
نحوهی ورود شرکت هلدینگ در ادارهی امور شرکتهای زیرمجموعه، تابع قواعد مکانیکی و از پیشتعیینشده نیست و حد و حدود این دخالتها، تابع شکل توافق (یا چارچوبهای از پیش تعریف شدهی شرکت سرمایهپذیر) است.
اما عرف این است که برای مشخص کردن قدرت هلدینگ، از دو اصطلاح نفوذ قابل ملاحظه و کنترل استفاده میکنند.
تفاوت نفوذ و کنترل
نفوذ قابل ملاحظه (به انگلیسی: Significant Influence) به معنای توانایی مشارکت در تصمیمگیریهای مربوط به سیاستهای مالی و عملیاتی شرکت است.
اما کنترل به این معناست که ادارهی کامل سیاستهای مالی و عملیاتی یک شرکت، در اختیار هلدینگ قرار میگیرد.
بنابراین میتوانید حدس بزنید که برای کنترل یک شرکت، لازم است بلوک بزرگی از سهام آن خریداری شود.
ساختار هلدینگ چه مزیتهایی دارد؟
انگیزههای متنوعی برای استفاده از ساختار هلدینگ وجود دارد.
به عنوان مثال، ممکن است یک شرکت، به تدریج زیرمجموعههای متعددی تشکیل دهد یا بخشهای مختلفی از آن، در قالب شخصیتهای حقوقی مستقل، فعال شوند.
تأسیس یک شرکت به عنوان هلدینگ که سهام با نفوذ قابل ملاحظه (یا حتی کل سهام) شرکتهای زیرمجموعه را در اختیار دارد، کمک میکند تا ضمن راهبری کلان کل مجموعه، زمینه برای شکلگیری چابکی مطلوب در زیرمجموعهها هم فراهم شود.
چنین هلدینگهایی از دل خود شرکتها سر بر میآورند.
در این وضعیت، معمولاً شرکت هلدینگ، نگاه کلانتری به فعالیتهای کل مجموعه دارد و میتواند در جابهجایی و تخصیص منابع، نگاهی سیستمیتر و استراتژیکتر داشته باشد.
شاید یکی از بهترین نمونههای این نوع هلدینگها در سبد سهام خوب چیست؟ سطح جهان، شرکت آلفابت باشد که در گوگل ریشه دارد؛ اما امروز مالک گوگل محسوب میشود و سایر فعالیتها را هم در قالب شرکتهای مستقل مدیریت میکند.
اما همیشهی شرکتهای هلدینگ به این شیوه شکل نمیگیرند. گاهی شرکتهای بزرگ به خاطر اهمیت استراتژیک برخی کسب و کارها، با خرید سهام، کنترل مدیریتی آن شرکتها را در اختیار میگیرند.
همچنین هلدینگهای تخصصی هم وجود دارند که تا حدی به شرکتهای سرمایه گذاری شبیهاند. آنها در یک زمینهی ویژه، دانش تخصصی دارند و اگر به نتیجه برسند که پتانسیل یک شرکت بالا و قدرت مدیریتی آن ضعیف است، آن را وارد هلدینگ خود میکنند و پس از ایجاد تحول در شرکت، سهام آن را واگذار میکنند.
البته ما به انگیزههای مشروع و اخلاقی و حرفهای اشاره کردیم. اما فرار مالیاتی، جابجایی منابع مالی و پولهای کثیف میان شرکتها و نیز اخذ تسهیلات ویژه میتوانند انگیزههای دیگری باشند که افرادی را به ثبت شرکت در قالب هلدینگ تشویق میکنند.
شرکت های هلدینگ در بازار بورس ایران
در حال حاضر شرکتهای هلدینگ متعددی در بازار بورس کشور فعال هستند سبد سهام خوب چیست؟ که از جملهی آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- توسعه سرمایه و صنعت غدیر
- سرمایه گذاری دارویی تأمین
- سرمایه گذاری صنایع پتروشیمی
- گروه سرمایه گذاری سایپا
- گسترش سرمایه گذاری ایران خودرو
فهرست کامل شرکتهای هلدینگ پذیرفته شده در بورس را میتوانید در سایت سازمان بورس ببینید.
البته واضح است که قرار نیست حتماً یک شرکت هلدینگ در بازار بورس فعال باشد. اما از آنجا که شرکتهای بورسی ملزم به ارائهی گزارشهای شفافسازی متعدد هستند، پیگیری گزارشهای این نوع شرکتها میتواند نقطهی آغاز خوبی برای آشنایی بیشتر با فضای هلدینگها باشد.
ضمناً میتوانید با دانلود نمونه اساسنامه شرکت هلدینگ پیشنهادی سازمان بورس، کمی بیشتر با فضای این شرکتها آشنا شوید:
معادل فارسی هلدینگ
بسته به اینکه در چه فضایی فعالیت کنید و اصطلاح هلدینگ را برای چه مخاطبی به کار ببرید، معادل فارسی آن میتواند متفاوت باشد.
مثلاً با مراجعه به سایت سازمان بورس میبینید که این شرکت، شرکت هلدینگ و شرکت مادر را به عنوان مترادف بهکار برده است (+).
اما این را هم باید به خاطر داشته باشیم که برای شرکت مادر در زبان انگلیسی اصطلاحِ مستقلِ Parent Company وجود دارد و دقیقتر این است که شرکت مادر را برای مجموعهای به کار ببریم که تقریباً تمام مالکیت شرکت زیرمجموعه را در اختیار دارد. در چنین حالتی، به شرکت زیرمجموعه هم، شرکت تابعه یا Subsidiary Company گفته میشود.
ضمناً کسانی که اصطلاح شرکت مادر را به عنوان معادل هلدینگ به کار میبرند، برای هلدینگ تخصصی هم از اصطلاح شرکت مادر تخصصی استفاده میکنند.
استراتژیستها و علاقهمندان به مدیریت استراتژیک، گاهی از اصطلاح بنگاه (Firm) برای اشاره به هلدینگهایی که کسب و کارهای متعدد را در اختیار دارند استفاده میکنند (در واقع Firm را مجموعهای از Businessها در نظر میگیرند).
البته این را میدانیم که اقتصاددانها، بنگاه را به معنای بسیار گستردهتری بهکار میبرند و حتی کسب و کاری در مقیاس یک نانوایی کوچک را هم بنگاه اقتصادی در نظر میگیرند.
اما فراموش نکنید که همهی این نامگذاریها قراردادی هستند و معیارهای کاملاً عینی و صلب در این زمینه وجود ندارد. نه میتوانیم بین نفوذ و کنترل مرز قطعی تعریف کنیم و نه میان سرمایهگذاری و هولدینگ.
چون حتی یک شرکت سرمایهگذاری که سهامش کمتر از نفوذ مستقیم در شرکت است، میتواند با مدیریت عرضه و تقاضای سهم یک شرکت، مدیران آن را تا حدی تحت فشار قرار دهد.
بگذریم از اینکه بسیاری از شرکت هایی که خود را شرکت سرمایه گذاری مینامند، واقعاً سهامی در حد هلدینگ و کنترل در شرکتهای مختلف خریداری سبد سهام خوب چیست؟ میکنند.
بنابراین بهترین روش این است که وقتی از این اصطلاحات استفاده میکنیم، به مخاطب بگوییم که چه تعریفی در ذهن داریم و آنها را به چه معنایی بهکار میبریم.
و البته به یاد داشته باشیم که هلدینگ همیشه به ساختاری متشکل از رابطهی چند شخصیت حقوقی مستقل اشاره دارد و یک شرکت منفرد، هر چقدر هم که فعالیتهای متنوعی را درون خود سامان داده باشد، نمیتواند خود را هلدینگ بنامد.
اگر به استراتژی و مدیریت استراتژیک علاقهمند هستید، میتوانید در ادامهی این بحث، درس سطوح مختلف استراتژی را بخوانید. از میان سه سطح استراتژی، سطح سوم یعنی Corporate Strategy (استراتژی شرکتی) به مسائل استراتژیک مورد توجه هلدینگها میپردازد.
دسترسی کامل به مجموعه درسهای کارآفرینی برای اعضای ویژه متمم امکانپذیر است.
سبد سهام خوب چیست؟
سبد سرمایه گذاری چیست؟
تشکیل سبد سرمایه گذاری ( پورتفولیو) و کاهش ریسک سرمایه گذاری ((همه تخم مرغ هایتان را در یک سبد نچینید)) قطعا همه ما حداقل یکبار این جمله معروف را شنیدهایم و احتمالا سعی کردهایم آن را در مدیریت سرمایه خود .
اهمیت مدیریت سرمایه در بازارهای مالی
بزرگترین نقطه ضعف در بازارهای مالی، ناتوانی در محاسبه ریسک است. شما احتمالا معنای ریسک را خیلی خوب می دانید ولی، به دلیل اینکه در زندگی واقعی ریسک های مالی معمولا کیلومترها از ما دورند، در بازار سرمایه متوجه سایه .
شرایط معاملات سهام عدالت در فرابورس اعلام شد
محسنی با بیان اینکه معاملات سبد سهام عدالت در فرابورس در بازه مشخصشده بعد از زمان عادی بازار و با اعمال قیمت پایانی همان روز به عنوان کف دامنه نوسان انجام میشود، گفت: این در حالی است که به منظور .
آشنایی با مفاهیم آتی سبد سهام
قراردادهای آتی سهام و آتی سبد سهام چیست؟ به طور کلی قراردادهای آتی، قراردادهایی هستند که بر روی یک دارائی پایه، مانند کالا یا سهام منعقد می شوند. در این نوع از قراردادها تحویل دارائی پایه و وجه در آینده .
نسبت شارپ یا Sharpe Ratio چیست؟
در سال ۱۹۶۶، ویلیام شارپ مفهومی انقلابی را در زمینه سرمایهگذاری معرفی کرد که آن را با عنوان «نسبت شارپ» میشناسیم. این مفهوم به سرمایهگذاران کمک میکند تا به شکلی مؤثر، بازده (سود) سرمایهگذاری خود را در مقایسه با میزان ریسک آن تعیین کنند. در واقع سرمایهگذار با کمک این مفهوم، علاوه بر ارزیابی میزان کارآمدی سرمایهگذاریاش، میتواند میزان ریسک آن را هم مشخص کند. بهدلیل اهمیت این نسبت در دنیای امور مالی، در این مطلب بهکمک مقالهای که در وبسایت هجترید منتشر شده است، بهطور کامل درباره نسبت شارپ، ارتباط آن با ارزهای دیجیتال و همچنین مزایا و محدودیتهای این مفهوم صحبت خواهیم کرد.
از زمانی که این نسبت وارد دنیای سرمایهگذاری شد، تا به امروز جزو محبوبترین معیارهای ریسک/ بازده در بین سرمایهگذاران بوده است. بخش عمدهای از این محبوبیت، بهدلیل سادگی این معیار است. البته پس از آنکه جایزه نوبل اقتصاد به ویلیام شارپ تعلق گرفت، اعتبار این مفهوم در بین سرمایهگذاران بیشتر هم شد. این جایزه، پاداش کارهایی بود که شارپ روی مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای (CAPM) انجام داد.
حالا بیایید ببینیم چرا سرمایهگذاران باید به این نسبت توجه ویژهای داشته باشند.
نسبت شارپ و روش محاسبهی آن
با محاسبه نسبت شارپ (Sharpe Ratio)، میتوان مقدار سود سرمایهگذاری را بهازای هر واحد ریسک تعیین کرد. همه افرادی که در بازار سرمایه حضور دارند، از معاملهگران روزانه گرفته تا سرمایهگذاران بلندمدت که دارایی را میخرند و مدتها نگه میدارند، میتوانند از این روش محاسباتی مفید برای ارزیابی عملکردشان بهره بگیرند.
البته منظور از ارزیابی عملکرد، محاسبه مقدار کل سود سرمایهگذاری نیست، بلکه تعیین نسبت مقدار سود به ریسک آن است.
در واقع نسبت شارپ، متوسط مقدار «سود تعدیلشده» بهازای هر واحد نوسان بازار یا مجموع ریسک موجود است. سود تعدیلشده، اختلاف بین سود کل با نرخ بهره بدون ریسک است و نرخ بهره بدون ریسک نیز به درصد سودی گفته میشود که بهصورت قطعی در اختیار سرمایهگذار قرار میگیرد.
برای مثال، نرخ سود بانکی و نرخ سود اوراق قرضه دولتی تقریبا بدون ریسک و تضمینشده است. اگر فرض کنیم نرخ سود بانکی یا ارواق قرضه ۲۰ درصد در سال است و از طرفی یک سرمایهگذار بتواند با سرمایهگذاری در اوراق بهادار، ۷۰ درصد سود در سال به دست آورَد، در این صورت نرخ سود تعدیلشده معادل با اختلاف این دو عدد، یعنی ۵۰ درصد، خواهد بود.
افرادی که با فعالیتهای پرریسک در ارتباط هستند، باید سبد سهام خوب چیست؟ به این امر توجه بیشتری داشته باشند. بهطور کلی هر چه نسبت شارپ بزرگتر باشد، «سود تعدیلشده از نظر ریسک» برای سرمایهگذار جذابتر خواهد بود.
بهعنوان یک نمونه خوب از سرمایهگذاریهای بدون ریسک، میتوان به اوراق قرضه دولتی ایالات متحده اشاره کرد. صد البته درباره دو عامل زیر اختلافنظرهایی هم وجود دارد:
۱. آیا نرخ بازده کوتاهمدتترین اوراق بهادار دولتی هم باید در محاسبه اعمال شود.
۲. آیا ابزار سرمایهگذاری بدون ریسک باید کاملا با بازه زمانی که در آن سرمایهگذار انتظار حفظ سرمایهاش را دارد، مطابقت داشته باشد یا نه.
در حقیقت، محدودیت اصلی نسبت شارپ این است که درباره سرمایهگذاریهایی که توزیع سود در آنها نرمال نیست، کار نمیکند. در ادامه، محدودیتهای بیشتر این نسبت را هم مرور خواهیم کرد.
فرمول نسبت شارپ
برای محاسبه نسبت شارپ از فرمول استاندارد زیر استفاده میکنیم:
Sharpe Ratio = (Rp – Rf) / σp
که معادل فارسی آن میشود:
با توجه به فرمول، سود سبد سهام بهشکل قابلتوجهی کمتر از سودی که انتظار داریم میشود. چرا؟ چون سود موردانتظار را از مقدار سود سبد سهام کم کردهایم.
نسبت ترینور، از ضریب بتا یا همبستگی سبد سهام با کل بازار استفاده میکند. نسبت ترینور مشخص میکند که آیا سرمایهگذار در حال سود کردن است یا نه. مخصوصا اگر قرار است ریسک بیشتری را علاوه بر ریسک ذاتی بازار بپذیرد.
رابطه نسبت شارپ با ارزهای دیجیتال
اگر با معاملهگری ارزهای دیجیتال آشنا هستید، حتما میدانید که ریسک و نوسان زیادی در این بازار وجود دارد. به همین دلیل تعیین اینکه چه مقدار ریسک میتوانید بپذیرید، در تصمیمات و انتخاب راهبردهای معاملههایتان نقشی اساسی خواهد داشت. با توجه به اینکه نسبت شارپ ابزاری سودمند برای بررسی بازده با ریسک تعدیلشده است، بیشتر معاملهگران ارزهای دیجیتال از آن استفاده میکنند. آنها با این ابزار میتوانند درک بسیار بهتری از میزان ریسکی که باید بپذیرند داشته باشند.
به جز کوینهایی مانند بیت کوین و اتریوم که ارزش بازار بالایی دارند و بهطور نسبی باثباتتر از سایر ارزها هستند، تعداد بسیار زیادی از ارزهای دیجیتال را باید پرریسک قلمداد کرد. در واقع، بسیاری از ارزهای دیجیتال جدیدتر، فاقد ثباتی هستند که بیت کوین و اتریوم دارند؛ آن هم به این دلیل که بازار این ارزها نقدشوندگی کمتری دارد. این امر درباره ارزهای دیجیتالی مانند زیرواکس (0x)، اومیسهگو (OmiseGo)، نئو و دش هم صادق است. نسبت شارپ نمیتواند این بیثباتی را برطرف کند، اما میتواند بینشی از قیمت آینده آنها به ما بدهد؛ با اینکه کاملا غیرقابل پیشبینی هستند.
معامله ارزهای دیجیتال
وقتی پای معامله ارزهای دیجیتال به میان میآید، فقط یک نرخ بازده بدون ریسک داریم. آن هم این است که ارزهای دیجیتال خودتان را بهمنظور تأمین نقدینگیِ یک صرافی، به آن بسپارید. سودی که سالانه از این کار نصیبتان میشود، بهطور متوسط ۱% از مبلغ موردنظر و در قالب همان ارز دیجیتالی است که به صرافی سپردهاید.
برای نمونه، فرض کنیم ارز دیجیتالی که به صرافی سپردهاید، لایت کوین است. در این مورد بخصوص، بهطور متوسط ۱% سود از سپردن این لایت کوینها به صرافی دریافت خواهید کرد. اما حتی سپردن ارزهای دیجیتال به یک صرافی هم نمیتواند به طور کامل «بدون ریسک» باشد. چرا؟ چون همیشه خطر هک شدن یا مسدود شدن حسابتان در صرافی به هر دلیلی وجود دارد.
تعداد بسیار زیادی از صرافیهای ارز دیجیتال، به معاملهگران اجازه دسترسی به ایپیآیها (APIs- رابطهای برنامهنویسی برنامههای کاربردی) را میدهند. بنابراین معاملهگران میتوانند از نسبت شارپ (ترجیحا در دورههای زمانی کوتاه) برای محاسبه نسبت ریسک- پاداش مربوط به یک معامله خاص استفاده کنند.
در دورههای زمانی کوتاه، نسبت شارپ میتواند بهعنوان یک ابزار مدیریت ریسک عمل کند. برای مثال، با کمک نسبت شارپ میتوانید تعیین کنید که یک معامله خودکار باید انجام شود یا نه. اگر امکان ادغام این نسبت بهعنوان بخشی از یک الگوریتم معاملاتی وجود داشته باشد، عالی است. این کار اطمینان میدهد که خودکارسازی معامله ارز دیجیتال، در کنار سایر سیاستهای مدیریت ریسک معاملهگران لحاظ شده است.
فراموش نکنید که استفاده از نسبت شارپ بهمعنای آن نیست که همه چیز بیعیب و نقص پیش خواهد رفت. دلیلش این است که طبق نظریه قوی سیاه، نمیتوان به دقت همه رویدادهای بازار را پیشبینی کرد. مخصوصا در معاملات ارز دیجیتال، پیشبینی بازار کاری بس دشوار است.
محدودیتهایی که نسبت شارپ دارد
اگر یادتان باشد، اشارهای کوتاه به محدودیت اصلی این نسبت داشتیم و گفتیم که در فرمول نسبت شارپ، باید فرض را بر این قرار داد که سرمایهگذاریها توزیع سود نرمال دارند. بنابراین، این نسبت برای آن دسته از سرمایهگذاریهایی که توزیع سودشان نرمال نیست به خوبی کار نمیکند و باید بررسیهای بیشتری درباره آنها انجام دهیم.
نسبت شارپ از انحراف معیار بازده در مخرج کسر بهجای ریسک کل سبد سهام استفاده میکند. فرض اساسی این است که بازدهها توزیع نرمال دارند. توزیع نرمال دادهها تا حد زیادی مشابه انداختن یک جفت تاس است. میدانیم که در طی پرتابهای مختلف، بیشترین احتمال به ظاهر شدن عدد ۷ تعلق دارد. از سوی دیگر، احتمال ظاهر شدن اعداد ۲ و ۱۲ از همه کمتر است؛ چرا که برای هر دوی آنها فقط یک حالت وجود دارد (برای ۲، هر دو تاس باید ۱ بیاید و برای ۱۲، هر دو تاس باید ۶ بیاید).
با این حال، در بازارهای مالی معمولا بازده از حد میانگین فاصله دارد. به این دلیل که سقوط و صعود غیرقابل پیشبینی زیادی در قیمتها اتفاق میافتد. علاوه بر آن، در انحراف معیار، فرض بر این است که حرکات قیمتی در هر دو جهت به یک اندازه ریسکی هستند، چیزی که ممکن است در عمل اتفاق نیفتد.
دستکاری نسبت شارپ بهمنظور مدیریت سبد سهام و بهبود تاریخچه بازدههای تعدیلشده از نظر ریسک، کار آسانی است. برای این کار، کافی است فواصل اندازهگیری بازده را افزایش دهید تا ارزیابی دقیقتری به دست آورید که چندان تحتتأثیر نوسانات قرار نگرفته باشد. برای مثال، انحراف معیار سالانه بازده روزانه، از انحراف معیار سالانه بازده هفتگی و آن هم بهنوبه خود از انحراف معیار سالانه بازده ماهانه، بهشکل قابلتوجهی بیشتر است.
روش دیگری هم برای شناسایی دادههایی که بر بازده تعدیلشده از نظر ریسک تأثیر میگذارند و احتمال دارد اطلاعات درست مربوط به آن را تحریف کنند، وجود دارد. در این روش کافی است برای تجزیه و تحلیل بهترین نسبت شارپ احتمالی، دورههای زمانی خاصی را در نظر بگیریم.
نتیجهگیری
اگر میخواهید بهترین سرمایهگذاریها را برای سبدتان انتخاب کنید، باید ارزیابی ریسک و پاداش را همزمان با هم انجام دهید. در حقیقت، این همان نکته اصلی است که نظریه سبد مدرن ارائه میکند. وقتی پای ریسک به میان میآید، این انحراف معیار یا واریانس است که پاداش (سود) سرمایهگذاران را کاهش میدهد. بنابراین در هر تصمیمی که برای سرمایهگذاری میگیرید، در کنار سود، باید ریسکها را هم بررسی کنید.
به یاد داشته باشید که نسبت شارپ، اطلاعات چندان ارزشمندی را درباره حرکات قیمتی و پیشبینی آنها ارائه نمیدهد. در واقع این نسبت را باید بهعنوان نوعی ابزار پشتیبان بهمنظور ارزیابی ریسک/ بازده در یک سبد در نظر بگیرید. این موضوعِ مهمی است که همه افراد حاضر در بازار ارزهای دیجیتال باید به آن توجه کنند، زیرا اغلب در این بازار با نوسانات پیشبینی نشده روبهرو خواهند شد.
در مجموع، نسبت شارپ ابزاری فوقالعاده برای کمک به شما سبد سهام خوب چیست؟ در یافتن و انتخاب بهترین سرمایهگذاری با بالاترین بازده ممکن است و همزمان ریسکها را هم در نظر میگیرد.
سبد سهام خوب چیست؟
جدیدترین مقالات
پرسش از شما ، پاسخ با بورس٢۴
سلام وقت بخیر.الان وقت خرید شده؟به نظر شما شنبه سهم وسنا را بخرم یا سهم شبندر را؟؟کدام سهم بهتر وکم ریسکتره؟؟خواهشمندم اگرسهم بهتری سراغ دارید معرفی بفرمایید.بینهایت سپاسگذارم ازشما.
فریدعلی
سلام وقت بخیر امکانش هست حمایت و مقاومت سهم وسپه رو مشخص کنید؟
عباس غلامی
سلام.لطفا نظرتان رادرمورد خریدکوتاه مدت های وب اعلام بفرمایید .باتشکرازشما استادگرامی
ع .حسیینی
با سلام من سهام بنیادی ذیل با این قیمت خرید دارم میخواهم از سهام متفرقه کم و به سهام بنیادی اضافه کنم کدام سهم را پیشنهاد میدهید با دید مجمع و دلیل آن را هم عنوان کنید شپدیس ۱۸۰۰۰ فولاد ۵۳۰ شاراک ۴۰۰۰ جم پیلن ۱۳۰۰۰ شغدیر ۷۰۰۰ شبندر ۷۵۰ با سپاس
نسبت شارپ (Sharpe Ratio) چیست؟
در سال ۱۹۶۶، ویلیام شارپ مفهومی انقلابی را در زمینه سرمایه گذاری معرفی کرد که آن را با عنوان «نسبت شارپ» میشناسیم. این مفهوم به سرمایه گذاران کمک میکند تا به شکلی مؤثر، بازده (سود) سرمایهگذاری خود را در مقایسه با میزان ریسک آن تعیین کنند. در واقع سرمایهگذار با کمک این مفهوم، علاوه بر ارزیابی میزان کارآمدی سرمایه گذاری اش، میتواند میزان ریسک آن را هم مشخص کند. بهدلیل اهمیت این نسبت در دنیای امور مالی، در این مطلب که به کمک مقاله ای که وب سایت هج ترید منتشر شده است، به طور کامل درباره نسبت شارپ، ارتباط آن با ارزهای دیجیتال و همچنین مزایا و محدودیت های این مفهوم صحبت خواهیم کرد.
از زمانی که این نسبت وارد دنیای سرمایه گذاری شد، تا به امروز جزو محبوب ترین معیارهای ریسک/ بازده در بین سرمایه گذاران بوده است. بخش عمده ای از این محبوبیت، بهدلیل سادگی این معیار است. البته پس از آنکه جایزه نوبل اقتصاد به ویلیام شارپ تعلق گرفت، اعتبار این مفهوم در بین سرمایه گذاران بیشتر هم شد. این جایزه، پاداش کارهایی بود که شارپ روی مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای (CAPM) انجام داد.
حالا بیایید ببینیم چرا سرمایه گذاران باید به این نسبت توجه ویژهای داشته باشند.
نسبت شارپ و روش محاسبه آن
با محاسبه نسبت شارپ (Sharpe Ratio)، میتوان مقدار سود سرمایهگذاری را بهازای هر واحد ریسک تعیین کرد. همه افرادی که در بازار سرمایه حضور دارند، از معامله گران روزانه گرفته تا سرمایه گذاران بلندمدت که دارایی را میخرند و مدت ها نگه میدارند، میتوانند از این روش محاسباتی مفید برای ارزیابی عملکردشان بهره بگیرند.
البته منظور از ارزیابی عملکرد، محاسبه مقدار کل سود سرمایه گذاری نیست، بلکه تعیین نسبت مقدار سود به ریسک آن است.
در واقع نسبت شارپ، متوسط مقدار «سود تعدیلشده» بهازای هر واحد نوسان بازار یا مجموع ریسک موجود است. سود تعدیلشده، اختلاف بین سود کل با نرخ بهره بدون ریسک است و نرخ بهره بدون ریسک نیز به درصد سودی گفته میشود که به صورت قطعی در اختیار سرمایه گذار قرار میگیرد. برای مثال، نرخ سود بانکی و نرخ سود اوراق قرضه دولتی تقریبا بدون ریسک و تضمینشده است. اگر فرض کنیم نرخ سود بانکی یا ارواق قرضه ۲۰ درصد در سال است و از طرفی یک سرمایهگذار بتواند با سرمایهگذاری در سبد سهام خوب چیست؟ اوراق بهادار، ۷۰ درصد سود در سال به دست آورَد، در این صورت نرخ سود تعدیل شده معادل با اختلاف این دو عدد، یعنی ۵۰ درصد، خواهد بود.
افرادی که با فعالیتهای پرریسک در ارتباط هستند، باید به این امر توجه بیشتری داشته باشند. به طور کلی هر چه نسبت شارپ بزرگتر باشد، «سود تعدیلشده از نظر ریسک» برای سرمایه گذار جذاب تر خواهد بود.
به عنوان یک نمونه خوب از سرمایهگذاری های بدون ریسک، میتوان به اوراق قرضه دولتی ایالات متحده اشاره کرد. صد البته درباره دو عامل زیر اختلاف نظرهایی هم وجود دارد:
۱. آیا نرخ بازده کوتاهمدت ترین اوراق بهادار دولتی هم باید در محاسبه اعمال شود.
۲. آیا ابزار سرمایهگذاری بدون ریسک سبد سهام خوب چیست؟ باید کاملا با بازه زمانی که در آن سرمایه گذار انتظار حفظ سرمایه اش را دارد، مطابقت داشته باشد یا نه.
در حقیقت، محدودیت اصلی نسبت شارپ این است که دربارهی سرمایه گذاریهای که توزیع سود در آن ها نرمال نیست، کار نمیکند. در ادامه، محدودیت های بیشتر این نسبت را هم مرور خواهیم کرد.
فرمول نسبت شارپ
برای محاسبه نسبت شارپ از فرمول استاندارد زیر استفاده میکنیم:
Sharpe Ratio = (Rp – Rf) / σp
که معادل فارسی آن میشود:
برای محاسبه نسبت شارپ، باید نرخ بهره بدون ریسک (Rf) را از سود سبد سهام (Rp) کم کنید و حاصل را بر انحراف معیار (واریانس یا تغییرات) مازاد سبد سهام (σp) تقسیم کنید. توجه داشته باشید که نرخ بهره بدون ریسک، اغلب به سرمایه گذاریهای ایمن و بدون ریسک مانند اوراق قرضه دولتی و نرخ سود بانکی اشاره دارد.
در اینجا یک سوال مهم پیش میآید. چه زمانی میتوانیم بگوییم نسبت شارپ محاسبه شده خوب است؟ بهبیان واضح تر، چه چیزی میتواند نشان گر سود بالای یک داراییِ نسبتا کم ریسک باشد؟
- هر نسبت شارپ که از ۱.۰ بیشتر باشد، برای سرمایه گذاران در محدوده قابل قبول تا خوب قرار دارد.
- نسبت هایی که از ۲.۰ بیشتر باشند، بسیار خوب هستند.
- نسبت ۳.۰ یا بالاتر عالی است.
- نسبتی که از ۱.۰ کمتر باشد، پایین تر از حد استاندارد است.
متنوع سازی سبد سهام
بنابر نظریه سبد سهام مدرن، اگر دارایی های پرتفوی را به شکلی متنوع انتخاب کنید که همبستگی کمی بین این دارایی ها وجود داشته باشد، ریسک سبد سهام تان کاهش مییابد. بنابراین همه تخممرغ ها را در یک سبد نگذارید!
در متنوع سازی سبد سهام، به جای اینکه کل سرمایه تان را به یک شرکت، صنعت یا دارایی خاص اختصاص دهید، آن را بین ابزارهای مالی و صنایع مختلف توزیع میکنید و به این ترتیب ریسک سبدتان را کاهش میدهید. بنابراین، متنوع سازی میتواند بهشکل بالقوه ای نسبت شارپ را افزایش دهد. فقط کافی است نسبت شارپ سبد متنوع خودتان را با سبد مشابهی که تنوع کمی دارد، مقایسه کنید.
برای محاسبه نسبت شارپ، سرمایه گذاران باید این طور فرض کنند که ریسک معادل همان نوسان است. البته این موضوع مشکل خاصی ایجاد نمیکند؛ اما فقط یک ایراد دارد و آن این است که همه معاملات و سرمایهگذاری ها لزوما با نوسان مواجه نیستند.
کاربردهای نسبت شارپ
با نسبت شارپ میتوانید عملکرد قبلی سبد سهامتان را هم ارزیابی کنید. برای این کار باید در فرمول آن، آمار و ارقام سبد سهام خوب چیست؟ مربوط به سرمایه گذاریهای قبل را وارد کنید. به همین ترتیب، میتوانید عملکرد آینده سبد سهامتان را هم پیشبینی کنید؛ با این تفاوت که این بار اعداد واقعی را نمیدانید و باید سود مورد انتظار و نیز نرخ بهره بدون ریسک مورد انتظار را وارد کنید. در این حالت نسبت شارپی که محاسبه میکنید، عددی احتمالی خواهد بود.
نسبت شارپ به شما کمک میکند منشأ سودهای مازاد سبد سهامتان را پیدا کنید و بفهمید که آیا این سودهای اضافی به دلیل تصمیمات هوشمندانه شما در سرمایهگذاری به دست آمده است یا نتیجه ریسک بالایی است که پذیرفتهاید. به هر حال، فقط زمانی میتوانید بگویید سرمایه گذاری شما اطمینان بخش بوده است که این بازده های مازاد صرفا بهدلیل هوشمندی شما و نه بهخاطر ریسک زیاد به دست آمده باشند. ساده تر بگوییم، هرچه نسبت شارپ یک سبد بالاتر باشد، عملکرد بهتری در تعدیل ریسک خواهد داشت. اگر نسبت شارپ منفی شود، دو حالت وجود دارد: یا نرخ بهره بدون ریسک بیشتر از بازده سبد سهام بوده است یا کلا بازده سبد منفی بوده است. هر کدام از این دو حالت که باشد فرقی نمیکند، از نسبت شارپ منفی نمیتوان معنای خاصی دریافت.
نسبت های سورتینو و ترینور
نسبت شارپ به دو شاخه مختلف تقسیم میشود که هر دو بسیار مفید هستند. یکی از آنها نسبت سورتینو (Sortino) و دیگری نسبت ترینور (Treynor) است.
سورتینو سود سبد سهام را بهازای ریسک منفی تعیین میکند، اما با ترینور میتوان مقدار کل بازده مازاد را بهازای هر واحد ریسک که سبد سهام میتواند بپذیرد به دست آورد.
برخلاف نسبت شارپ که کل ریسک مطلوب و نامطلوب سرمایهگذاری را در نظر میگیرد، سورتینو فقط با ریسک نامطلوب سروکار دارد. سورتینو اثراتی را که حرکات قیمتی رو به بالا (مثبت) روی انحراف معیار میگذارند حذف میکند. به همین دلیل، فقط روی توزیع سود کمتر از سود هدف (حرکات رو به پایین) متمرکز است.
برای محاسبه نسبت سورتینو، در صورت کسر فرمول، نرخ بهره بدون ریسک را از سود موردانتظار کم میکنیم و سپس حاصل را بر انحراف معیار بازده منفی دارایی تقسیم میکنیم.
با توجه به فرمول، سود سبد سهام بهشکل قابلتوجهی کمتر از سودی که انتظار داریم میشود. چرا؟ چون سود موردانتظار را از مقدار سود سبد سهام کم کردهایم.
نسبت ترینور، از ضریب بتا یا همبستگی سبد سهام با کل بازار استفاده میکند. نسبت ترینور مشخص میکند که آیا سرمایهگذار در حال سود کردن است یا نه. مخصوصا اگر قرار است ریسک بیشتری را علاوه بر ریسک ذاتی بازار بپذیرد.
رابطه نسبت شارپ با ارزهای دیجیتال
اگر با معاملهگری ارزهای دیجیتال آشنا هستید، حتما میدانید که ریسک و نوسان زیادی در این بازار وجود دارد. به همین دلیل تعیین اینکه چه مقدار ریسک میتوانید بپذیرید، در تصمیمات و انتخاب راهبردهای معاملههایتان نقشی اساسی خواهد داشت. با توجه به اینکه نسبت شارپ ابزاری سودمند برای بررسی بازده با ریسک تعدیلشده است، بیشتر معاملهگران ارزهای دیجیتال از آن استفاده میکنند. آنها با این ابزار میتوانند درک بسیار بهتری از میزان ریسکی که باید بپذیرند داشته باشند.
به جز کوینهایی مانند بیت کوین و اتریوم که ارزش بازار بالایی دارند و بهطور نسبی باثباتتر از سایر ارزها هستند، تعداد بسیار زیادی از ارزهای دیجیتال را باید پرریسک قلمداد کرد. در واقع، بسیاری از ارزهای دیجیتال جدیدتر، فاقد ثباتی هستند که بیت کوین و اتریوم دارند؛ آن هم به این دلیل که بازار این ارزها نقدشوندگی کمتری دارد. این امر درباره ارزهای دیجیتالی مانند زیرواکس (0x)، اومیسهگو (OmiseGo)، نئو و دش هم صادق است. نسبت شارپ نمیتواند این بیثباتی را برطرف کند، اما میتواند بینشی از قیمت آینده آنها به ما بدهد؛ با اینکه کاملا غیرقابل پیشبینی هستند.
معامله ارزهای دیجیتال
وقتی پای معامله ارزهای دیجیتال به میان میآید، فقط یک نرخ بازده بدون ریسک داریم. آن هم این است که ارزهای دیجیتال خودتان را بهمنظور تأمین نقدینگیِ یک صرافی، به آن بسپارید. سودی که سالانه از این کار نصیبتان میشود، بهطور متوسط ۱% از مبلغ موردنظر و در قالب همان ارز دیجیتالی است که به صرافی سپردهاید.
برای نمونه، فرض کنیم ارز دیجیتالی که به صرافی سپردهاید، لایت کوین است. در این مورد بخصوص، بهطور متوسط ۱% سود از سپردن این لایت کوینها به صرافی دریافت خواهید کرد. اما حتی سپردن ارزهای دیجیتال به یک صرافی هم نمیتواند به طور کامل «بدون ریسک» باشد. چرا؟ چون همیشه خطر هک شدن یا مسدود شدن حسابتان در صرافی به هر دلیلی وجود دارد.
تعداد بسیار زیادی از صرافیهای ارز دیجیتال، به معاملهگران اجازه دسترسی به ایپیآیها (APIs- رابطهای برنامهنویسی برنامههای کاربردی) را میدهند. بنابراین معاملهگران میتوانند از نسبت شارپ (ترجیحا در دورههای زمانی کوتاه) برای محاسبه نسبت ریسک- پاداش مربوط به یک معامله خاص استفاده کنند.
در دورههای زمانی کوتاه، نسبت شارپ میتواند بهعنوان یک ابزار مدیریت ریسک عمل کند. برای مثال، با کمک نسبت شارپ میتوانید تعیین کنید که یک معامله خودکار باید انجام شود یا نه. اگر امکان ادغام این نسبت بهعنوان بخشی از یک الگوریتم معاملاتی وجود داشته باشد، عالی است. این کار اطمینان میدهد که خودکارسازی معامله ارز دیجیتال، در کنار سایر سیاستهای مدیریت ریسک معاملهگران لحاظ شده است.
فراموش نکنید که استفاده از نسبت شارپ بهمعنای آن نیست که همه چیز بیعیب و نقص پیش خواهد رفت. دلیلش این است که طبق نظریه قوی سیاه، نمیتوان به دقت همه رویدادهای بازار را پیشبینی کرد. مخصوصا در معاملات ارز دیجیتال، پیشبینی بازار کاری بس دشوار است.
محدودیت هایی که نسبت شارپ دارد
اگر یادتان باشد، اشارهای کوتاه به محدودیت اصلی این نسبت داشتیم و گفتیم که در فرمول نسبت شارپ، باید فرض را بر این قرار داد که سرمایهگذاریها توزیع سود نرمال دارند. بنابراین، این نسبت برای آن دسته از سرمایهگذاریهایی که توزیع سودشان نرمال نیست به خوبی کار نمیکند و باید بررسیهای بیشتری درباره آنها انجام دهیم.
نسبت شارپ از انحراف معیار بازده در مخرج کسر بهجای ریسک کل سبد سهام استفاده میکند. فرض اساسی این است که بازدهها توزیع نرمال دارند. توزیع نرمال دادهها تا حد زیادی مشابه انداختن یک جفت تاس است. میدانیم که در طی پرتابهای مختلف، بیشترین احتمال به ظاهر شدن عدد ۷ تعلق دارد. از سوی دیگر، احتمال ظاهر شدن اعداد ۲ و ۱۲ از همه کمتر است؛ چرا که برای هر دوی آنها فقط یک حالت وجود دارد (برای ۲، هر دو تاس باید ۱ بیاید و برای ۱۲، هر دو تاس باید ۶ بیاید).
با این حال، در بازارهای مالی معمولا بازده از حد میانگین فاصله دارد. به این دلیل که سقوط و صعود غیرقابل پیشبینی زیادی در قیمتها اتفاق میافتد. علاوه بر آن، در انحراف معیار، فرض بر این است که حرکات قیمتی در هر دو جهت به یک اندازه ریسکی هستند، چیزی که ممکن است در عمل اتفاق نیفتد.
دستکاری نسبت شارپ بهمنظور مدیریت سبد سهام و بهبود تاریخچه بازدههای تعدیل شده از نظر ریسک، کار آسانی است. برای این کار، کافی است فواصل اندازه گیری بازده را افزایش دهید تا ارزیابی دقیقتری به دست آورید که چندان تحت تأثیر نوسانات قرار نگرفته باشد. برای مثال، انحراف معیار سالانه بازده روزانه، از انحراف معیار سالانه بازده هفتگی و آن هم به نوبه خود از انحراف معیار سالانه بازده ماهانه، به شکل قابل توجهی بیشتر است.
روش سبد سهام خوب چیست؟ دیگری هم برای شناسایی داده هایی که بر بازده تعدیل شده از نظر ریسک تأثیر میگذارند و احتمال دارد اطلاعات درست مربوط به آن را تحریف کنند، وجود دارد. در این روش کافی است برای تجزیه و تحلیل بهترین نسبت شارپ احتمالی، دوره های زمانی خاصی را در نظر بگیریم.
نتیجه گیری
اگر میخواهید بهترین سرمایه گذاری ها را برای سبدتان انتخاب کنید، باید ارزیابی ریسک و پاداش را همزمان با هم انجام دهید. در حقیقت، این همان نکته اصلی است که نظریه سبد مدرن ارائه میکند. وقتی پای ریسک به میان می آید، این انحراف معیار یا واریانس است که پاداش (سود) سرمایه گذاران را کاهش میدهد. بنابراین در هر تصمیمی که برای سرمایه گذاری میگیرید، در کنار سود، باید ریسک ها را هم بررسی کنید.
به یاد داشته باشید که نسبت شارپ، اطلاعات چندان ارزشمندی را درباره حرکات قیمتی و پیش بینی آنها ارائه نمی دهد. در واقع این نسبت را باید به عنوان نوعی ابزار پشتیبان بهمنظور ارزیابی ریسک/ بازده در یک سبد در نظر بگیرید. این موضوعِ مهمی است که همه افراد حاضر در بازار ارزهای دیجیتال باید به آن توجه کنند، زیرا اغلب در این بازار با نوسانات پیش بینی نشده رو به رو خواهند شد.
در مجموع، نسبت شارپ ابزاری فوق العاده برای کمک به شما در یافتن و انتخاب بهترین سرمایه گذاری با بالاترین بازده ممکن است و همزمان ریسک ها را هم در نظر میگیرد.
دیدگاه شما