فرمول بازده سود سهام


بهترین شیوه برای تصمیم‌گیری‌ در مورد اینجا کجا تبلیغ کنید، این است که ROI هر کدام از شیوه‌های تبلیغات را بدانید. زیراک رادید

هزینه فرصت چیست و چگونه محاسبه می‌شود؟

هزینه فرصت نشانگر مزایا و سود بالقوه از دست رفته یک شخص، سرمایه گذار و یا یک کسب و کار در زمان انتخاب یک گزینه و ترجیح آن بر دیگری به منظور سرمایه گذاری است. اگر با سرمایه‌ای که در دست دارید و اقدام به خرید خانه می‌کنید و بعد از تصمیم گیری در رابطه با صرف هزینه خود به دیگر سرمایه گذاری‌های دیگری که می‌توانستید انجام دهید، فکر می‌کنید، در واقع هزینه فرصت خود را می‌سنجید. در این مقاله به دنبال ارائه توضیحاتی در خصوص هزینه فرصت، فرمول به دست آوردن آن، چگونگی محاسبه آن، پیامدهای اصلی آن و تفاوت آن با هزینه‌های غیر بازگشت هستیم؛ در ادامه با اکو ساختمان همراه باشید.

هزینه فرصت چیست؟

همانطور که عنوان شد هزینه فرصت (Opportunity Cost) نشان دهنده سود و مزایای از دست رفته یک شخص حقیقی یا حقوقی، سرمایه گذار و یا یک کسب و کار در زمان انتخاب یک گزینه و ترجیح آن بر دیگری به منظور سرمایه گذاری است. ازآنجایی‌که در گزارشات مالی هزینه‌های فرصت را عنوان نمی‌شود؛ صاحبان کسب و کار می‌توانند از آن برای اتخاذ تصمیمات مهم در زمانی که گزینه های زیادی پیش رو دارند، بهره ببرند. به معنی ساده‌تر هزینه فرصت تفاوت در سود از یک سرمایه گذاری انجام شده (سود کمتر) و یک فرصت سرمایه گذاری صورت نگرفته (سود بیشتر) است.

فرمول هزینه‌های فرصت چیست؟

هزینه فرصت = بازگشت بهترین گزینه های از دست رفته – بازگشت گزینه انتخابی

محاسبه هزینه فرصت چگونه است؟

اجازه دهید چگونگی محاسبه هزینه فرصت را با یک مثال توضیح دهم؛ فرمول محاسبه هزینه فرصت در واقع تفاوت بین بازده هر گزینه است. تصور کنید که گزینه «الف» را در اختیار دارید، برای سرمایه گذاری در بازار سهام منجر به تولید بازده سود سرمایه می‌شود. گزینه «ب» به‌منظور بازگرداندن دوباره پول خود به یک کسب و کار است که انتظار می‌رود تجهیزات جدید تولید راندمان تولید را افزایش دهد و منجر به کاهش هزینه‌های عملیاتی و حاشیه سود بالاتر می‌شود. تصور کنید بازده مورد انتظار بر روی سرمایه برای یک سال آینده در بازار سهام ۱۲ درصد باشد و شرکت شما نیز انتظار دارد با به‌روزرسانی تجهیزات، در این بازه ۱۰ درصد بازده سود را افزایش دهد. هزینه فرصت انتخاب تجهیزات و ترجیح آن‌ها بر بازار سهام ۱۲ درصد منهای ۱۰ درصد بوده که برابر با دو درصد است؛ به عبارت دیگر، با سرمایه گذاری در کسب و کار، شما فرصت به دست آوردن بازده بیشتری را خواهید داشت.

ازآنجایی‌که هزینه فرصت محاسبه‌ای رو به جلو است، نرخ واقعی برای هر دو گزینه ناشناخته است. تصور کنید که شرکت در مثال بالا، تجهیزات جدید را در اولویت قرار ندهد و در عوض بر روی سهام بازار سرمایه گذاری می‌کند. اگر اوراق بهادار انتخاب شده با کاهش ارزش روبرو شوند، شرکت با از دست دادن کل سرمایه ورشکسته خواهد شد و از بازده ۱۲ درصدی بهره‌ای نمی‌برد.

به منظور ساده‌تر کردن این مفهوم، تصور کنید که سرمایه گذاری بازده صفر درصدی داشته است و این بدان معنی است که شرکت دقیقاً همان سرمایه‌ای که وارد کرده را به دست می‌آورد. هزینه فرصت برای انتخاب این گزینه ۱۰ درصد منهای صفر درصد است که در واقع همان ۱۰ درصد می‌شود. به همین صورت، اگر شرکت تجهیزات جدید را انتخاب کند ممکن است هیج تأثیری در بهره وری تولید نداشته باشد و سود مجدداً ثابت باقی بماند. هزینه فرصت برای انتخاب این گزینه در واقع ۱۲ تا ۲ درصد است که از پیش انتظار می‌رفت.

تفاوت بین هزینه فرصت و هزینه‌های غیر قابل بازگشت

تفاوت بین هزینه فرصت و هزینه غرامت (Sunk Cost) در واقع تفاوت بین پول صرف شده و بازده بالقوه‌ای است که به علت انباشت و صرف سرمایه در بخش‌های دیگر، در یک سرمایه گذاری به دست نیامده است. به‌عنوان‌مثال، خرید ۱۰۰۰ سهام شرکت «الف» با ۱۰،۰۰۰ تومان به ازای هر سهم، نشان دهنده هزینه غیر قابل بازگشت ۱۰،۰۰۰،۰۰۰ تومانی است. در واقع این هزینه‌ای است که برای سرمایه گذاری صرف می‌شود و بازگرداندن این سرمایه نیازمند تسویه سهام به قیمت مشابه یا بالاتر از هزینه خرید است.

از نظر حسابداری، هزینه غیر قابل بازگشت می‌تواند به مبلغ صرف شده اولیه برای خرید یک قطعه گران قیمت از تجهیزات سنگین که به مرور زمان مستهلک می‌شود و غیر قابل بازگشت است، نیز اشاره داشته باشد. هزینه فرصت می‌تواند خرید یک قطعه تجهیزات سنگین با بازده مورد انتظار سرمایه گذاری با نرخ بازگشت سرمایه ۵ یا ۴ درصد باشد. همانطور که مشاهده کردید، هزینه فرصت تعریف کننده بازده‌ای است که می‌توانست در صورت سرمایه گذاری بر موردی دیگر به دست آید.

تفاوت بین ریسک و هزینه فرصت

در علم اقتصاد، از ریسک به عنوان احتمال اینکه درآمد واقعی و پیش بینی شده سرمایه گذاری متفاوت باشد و سرمایه گذار بخش یا کل سرمایه خود را از دست دهد، یاد می‌شود. هزینه فرصت مربوط به این امر است که بازده سرمایه گذاری انتخابی کمتر از بازده سرمایه گذاری حذف شده (انتخاب نشده) باشد. تفاوت اصلی که منجر به ریسک می‌شود، مقایسه عملکرد واقعی یک سرمایه گذاری با عملکرد پیش بینی شده از همان سرمایه گذاری است، درحالی‌که هزینه فرصت به مقایسه عملکرد واقعی یک سرمایه گذاری با عملکرد واقعی سرمایه گذاری دیگری است.

کاربرد هزینه فرصت در خرید روزمره؟

وقتی تصمیمات بزرگی مانند خرید خانه یا راه اندازی یک کسب و کار را در نظر می‌گیرید، احتمالاً تحقیقات زیادی درباره نقاط قوت و ضعف آن انجام می‌دهید. مشکلات زمانی رخ می‌دهند که هیچ‌گاه به کارهای دیگری که می‌توانستید با سرمایه فعلی خود انجام دهید، یا بدون در نظر گرفتن فرصت‌های از دست رفته، مورد دیگری را خریداری کنید، نمی‌اندیشید. خرج کردن برای ناهار و صرف آن بیرون از خانه گزینه خوبی است زیرا فرصت استراحت در بین کار را در اختیار شما قرار می‌دهد.

تفکر در مورد هزینه‌های فرصت برای هر تصمیم گیری ساده و روزمره ممکن است در ابتدا امری دشوار به نظر برسد. حتی استفاده از سوپر مارکت‌های همواره تخفیف در مقابل سوپر مارکت‌های معمولی می‌تواند مثالی از هزینه‌های فرصت باشد. هزینه‌های فرصت در هر مکانی وجود دارند و ممکن است درباره هر تصمیمی، خواه بزرگ یا کوچک صدق کنند.

سخن آخر

کاربرد هزینه فرصت در صنعت ساخت و ساز می‌تواند بسیار ساده‌تر از دیگر صنایع و بازارهای سرمایه گذاری باشد؛ ولی ازآنجایی‌که بازار مسکن در ایران همیشه پر سود و با ریسک کم بوده است؛ بنابراین افراد به مطالعات پیش از سرمایه گذاری در این بازار نیازی نداشتند. امروزه با بالا رفتن ریسک سرمایه گذاری در این بازار، نوسان قیمت مسکن و مصالح ساختمانی و کاهش قدرت خرید، خریداران واقعی می‌تواند بر هزینه فرصت تأثیر گذار باشد. برای انجام مطالعات امکان سنجی و پیش امکان سنجی و همچنین پیش بینی قیمت مسکن به اکو ساختمان مراجعه کنید.

اقتصاد ما

محاسبه قيمت پاياني هر نماد براي اعمال در محاسبات شاخص و درصورتي که نماد مذکور در آن روز معامله داشته باشد، به شرح زير است:

اگر حجم معامله شده از حجم مبنا کمتر باشد :

Price = Closing price + (Traded volume)/ (Base Volume) *(VWAP - Closing Price)

در اين فرمول داريم :

Price= قيمت سهام براي محاسبه در شاخص

Closing price= قيمت پاياني روز معاملاتي قبلي

Traded Volume= حجم معامله شده از آن نماد در جلسه معاملاتي جاري

Base Volume= حجم مبنا

VWAP= قيمت ميانگين وزني، نحوه محاسبه VWAP (Volume Wieghted Average Price ) به شرح زير است:

VWAP = ?(Price * Traded Volume ) / ?Traded Volume

Traded Volume of trade= حجم هر معامله

Price= قيمت هر معامله

اگر حجم معامله شده نماد از حجم مبنا بيشتر باشد، همان قيمتVWAP مبناي محاسبه قيمت پاياني در شاخص خواهد بود.

2- نحوه محاسبه شاخص

چگونگي محاسبه شاخص کل، شاخص تابلوهاي اصلي و فرعي، شاخص صنعت و شاخص گروه­ها به شرح زير است:

Index = ?(Pn * Qn )* 100/Base (فرمول لاسپيرز):

Pn= قيمت بر اساس فرمولهاي فوق

براي شاخص کل، مجموع حاصلضرب آخرين قيمت در سرمايه کليه شرکتها بر عدد پايه تقسيم شده و با ضرب در عدد 100 شاخص کل محاسبه مي شود.

براي تابلو اصلي و فرعي کسر فوق فقط براي شرکتهاي موجود در آن تالار محاسبه شده و براي گروههاي صنعت، شاخص آن گروه بر اساس فرمول فوق و فقط براي آن گروهها محاسبه مي­شود .

قيمت هاي تعادلي و تعديل پايه:

1- هنگام افزايش سرمايه از محل اندوخته (سهام جايزه):

هنگام افزايش سرمايه به­صورت سهام جايزه، با توجه به اينکه در اين موارد آورده نقدي نداريم، لذا پايه شاخص نيز تعديل نخواهدشد و اگر قيمت سهام متناسب با افزايش سرمايه و مطابق فرمول زير کاهش يابد، شاخص تغيير نخواهد کرد:

Adjusted Price = Close Price / (1+ a)

Adjusted Price= قيمت تعادلي

Close Price= قيمت پاياني روز معاملاتي قبلي

a= ضريب افزايش سرمايه

حال اگر نمادي که افزايش سرمايه داشته است با قيمت تعادلي (Adjusted Price) باز شود، تغيير قيمت در شاخص نخواهيم داشت. بديهي است اگر نماد مذکور با قيمتي بالاتر از قيمت تعادلي باز شود، افزايش شاخص و در صورتي که با قيمتي پايين تر از قيمت تعادلي باز شود کاهش شاخص خواهيم داشت.

2- هنگام افزايش سرمايه از محل آورده نقدي (حق تقدم خريد):

در هنگام افزايش سرمايه از محل آورده نقدي، با توجه به آورده نقدي يا مبلغ صرف سهام، پايه شاخص مطابق فرمول زير نيازمند تعديل خواهدبود::

New Base = Old Base * (Old Cap + 1000 * Right Cap)/ Old Cap

Old Base= پايه شاخص روز قبل

Old Cap= ارزش بازار روز قبل

Right Cap= سرمايه حق تقدم

بعد از باز شدن نماد اگر سهام با قيمت تعادلي زير باز شود، شاخص تغيير نخواهد يافت و اگر سهم با قيمت بالاتر از قيمت تعادلي باز شود افزايش شاخص خواهيم داشت:

Adjusted Price = (Close Price + 1000* a) / (1+a)

Adjusted Price= قيمت تعادلي پس از افزايش سرمايه

Close Price= قيمت پاياني روز معاملاتي قبل

a= ضريب افزايش سرمايه

شايان ذکر است که هنگام کاهش سرمايه (درصورتي که همراه با آورده نقدي نباشد) نيز همانند سهام جايزه عمل شده و در هنگام محاسبه قيمت تعادلي ضريب افزايش سرمايه منفي است.

3- هنگام افزايش سرمايه همزمان به صورت حق تقدم خريد سهام و سهام جايزه:

در مواقع افزايش سرمايه با توجه به آورده نقدي يا مبلغ صرف سهام نياز به تعديل پايه شاخص خواهيم داشت. جهت تعديل پايه داريم :

New Base = Old Base * (Old Cap + 1000 * Right Cap)/ Old Cap

Old Base= پايه شاخص روز قبل

Old Cap= ارزش بازار روز قبل

Right Cap= سرمايه حق تقدم

بعد از باز شدن نماد اگر سهام با قيمت تعادلي زير باز شود شاخص تغيير نخواهد يافت و اگر سهم با قيمت بالاتر از قيمت تعادلي باز شود، افزايش شاخص خواهيم داشت:

Adjusted Price = (Close Price + 1000* a) / (1 + a + b)

Adjusted Price= قيمت تعادلي پس از افزايش سرمايه

Close Price= قيمت پاياني روز معاملاتي قبل

a= ضريب افزايش سرمايه حق تقدم

b= ضريب افزايش سرمايه جايزه

شايان ذکر است که کاهش سرمايه (درصورتي که همراه با آورده نقدي نباشد) نيز همانند جايزه عمل شده و در هنگام محاسبه قيمت تعادلي ضريب افزايش سرمايه منفي و جهت تعديل پايه نيز سرمايه منفي در فرمول لحاظ مي شود.

4- هنگام افزودن يک شرکت جديد به شاخص

در هنگام اضافه کردن يک شاخص جديد بايد پايه شاخص به نحو زير تعديل شود تا تغييري در عدد شاخص نداشته باشيم. بديهي است که اين تعديل بعد از اولين معامله روي اين نماد خواهد بود:

New Base = Old base * (old cap + capital * price) / old cap

New base= پايه جديد شاخص

Old Base= پايه شاخص روز قبل

Capital= سرمايه شرکت وارد شده به شاخص

Price= قيمت معامله شده شرکت وارد شده به شاخص

Old Cap= ارزش بازار در پايان روز معاملاتي قبل ?(Pn * Qn )

5- شاخص بازده نقدي و قيمت

هدف از محاسبه اين شاخص تاثير اعلام سود نقدي بر پايه شاخص است و در حالت اعلام سود با توجه به کاهش احتمالي قيمت سهم، پايه شاخص به نحوي اصلاح خواهد شد که سبب کاهش شاخص نشود.

بدين منظور داريم:

Index Tedpix = ?PnQn *100/ base

Index Tedpix= شاخص بازده نقدي و قيمت

?PnQn= ارزش بازار

در مواقع اعلام سود نقدي يا افزايش سرمايه جهت تعديل پايه خواهيم داشت:

Base Tedpix = [Base Tepix * ?(PnQn - DnQn)/ ?PnQn] +

[?(Base Tepix) * Base Tedpix (t-1)/Base Tepix(t-1) ]

Base Tedpix= پايه شاخص بازده نقدي و قيمت

Base Tepix= پايه شاخص کل

PnQn= ارزش بازار (به ازاي هر سهم برابر است با قيمت * سرمايه )

DnQn= سود نقدي * سرمايه (به ازاي شرکتهايي که سود اعلام کرده اند)

Base Tepix(t-1)= پايه شاخص بازده نقدي و قيمت روز قبل

Base Tepix(t-1)= پايه شاخص کل روز قبل

6- شاخص بازده نقدي

Index Tedix = 1653 * Base Tepix / Base Tedpix

Index Tedix= شاخص بازده نقدي

Base Tepix= پايه شاخص کل

Base Tedpix= پايه شاخص بازده نقدي و قيمت

مرتضی امینی
نوشتاري جهت آشنايي بيشتر با مسائل اقتصادي ايران و جهان

بازدۀ حقوق صاحبان سهام ROE چیست؟

بازدۀ حقوق صاحبان سهام- ROE معیاری از عملکرد مالی است که با تقسیم فرمول بازده سود سهام درآمد خالص بر سهم سهامداران بدست می آید. از آنجاییکه سهم سهامداران برابر با دارایی های شرکت منهای قرض آن است، ROE می تواند بعنوان بازدۀ دارایی خالص نیز در نظر گرفته شود.

ROE بعنوان معیار ارزیابی کارآیی مدیریت شرکت در رابطه با استفاده از دارایی های شرکت برای بدست آوردن سود محسوب می شود. ROE بصورت درصد مشخص می گردد و در صورتیکه درآمد خالص و دارایی هر دو اعدادی مثبت باشند، می تواند برای هر شرکتی محاسبه گردد. درآمد خالص قبل از پرداخت سود سهام به سهامداران عادی و بعد از اینکه سود سهام به صاحبان سهام ممتاز و بهره ها به وام دهندگان پرداخت شد، محاسبه می شود.
فرمول بازدۀ حقوق صاحبان سهام (ROE) به اینصورت است:

بازدۀ حقوق صاحبان سهام - ROE = سود خالص تقسیم بر سهم سهامداران

درآمد خالص = میزان درآمد، هزینه های خالص، و مالیات که یک شرکت در یا بازه تولید می کند.

متوسط سهم سهامداران = با افزودن سهم در ابتدای دوره محاسبه می شود.

ابتدا و انتهای دوره ای که درآمد خالص بدست می آید، باید با هم مطابقت داشته باشند.


چگونگی محاسبۀ بازدۀ حقوق صاحبان سهام- ROE

درآمد خالص آخرین سال مالی و یا 12 ماه پیگیری اسناد در صورتحساب سود و زیان بدست می آید- مجموع فعالیت های مالی در یک دوره. سهم سهامداران از ترازنامه بدست می آید- تراز جاری از کل تاریخچۀ تغییرات در دارایی ها و بدهی های یک شرکت. بنظر می رسد بدلیل ناهماهنگی بین دو صورت مالی، بهترین شیوۀ محاسبۀ ROE بر اساس سهم متوسط در یک بازۀ زمانی باشد. می توانید اطلاعات بیشتری در رابطه با محاسبۀ ROE کسب کنید.
بازدۀ حقوق صاحبان سهام چه اطلاعاتی در اختیار شما قرار می دهد؟

بازدۀ حقوق صاحبان سهام (ROE) خوب یا بد، بستگی به آنچه دارد که برای سهامداران دیگر طبیعی محسوب می شود. بعنوان مثال، تسهیلات در مقایسه با میزان ناچیز درآمد خالص، دارایی ها و بدهی های زیادی در ترازنامۀ مالی خود دارند. یک ROE عادی در بخش تسهیلات می تواند 10 درصد یا کمتر باشد. یک شرکت فناوری یا خرده فروش با ترازنامۀ مالی کمتر احتمالا سطحی حدود 18 درصد یا بیشتر دارد.

یک قانون نانوشته این است که ROE ای برابر و یا کم ی بالاتر از سطح متوسط دیگر اعضای گروه سهامداران را هدف قرار دهید. بعنوان مثال تصور کنید که یک شرکت، TechCo، ROE ثابت 18 درصدی یا بیشتر را در مقایسه با دیگر شرکت ها که ROE 15 درصدی داشته اند، در چند سال اخیر بدست آورده است. در اینصورت، سرمایه گذار نتیجه می گیرد که مدیریت TechCo ، با استفاده از دارایی های شرکت سود بالای حد متوسطی را بدست آورده است.

نرخ های نسبتا بالا و پایینِ ROE به طور قابل توجهی در یک گروه صنعتی یا بخش با بخش و گروه دیگر متفاوت خواهد بود. وقتی برای ارزیابی یک شرکت در مقابل شرکت مشابه دیگر بکار رود، معنادار خواهد شد. روش میانبر برای سرمایه گذاران این است که بازدۀ حقوق صاحبان سهام را نزدیک به میانگین دراز مدت S&P 500 (14%) بعنوان نرخ قابل قبول در نظر بگیرند و هر مقدار پایین تر از 10 درصد ضعیف محسوب شود.
نکات اصلی

• بازدۀ حقوق صاحبان سهام میزان کارآیی مدیریت در استفاده از دارایی های شرکت برای تولید سود را ارزیابی می کند.

• ROE بد یا خوب بستگی به آنچه برای صنعت یا شرکت های دیگر طبیعی است دارد.

• بعنوان یک میانبر، سرمایه گذاران می توانند بازدۀ حقوق صاحبان سهام را نزدیک به میانگین دراز مدت S&P 500) 14%) بعنوان نرخ قابل قبول در نظر بگیرند و هر مقدار پایین تر از 10 درصد ضعیف محسوب شود.
مثالی از چگونگی استفاده از بازدۀ حقوق صاحبان سهام- ROE
بعنوان مثال، تصور کنید که یک شرکت درآمد سالانۀ 180000 دلار و بازدۀ حقوق صاحبان سهام سهامداران 12000000 دلار دارد. ROE این شرکت بصورت زیر محاسبه می شود:

• 15 درصد، یا 1800000 دلار/ 12000000 دلار = 15 درصد
شرکت اپل (NASDAQ: AAPL) را در نظر بگیرید- برای سال مالی که در 29 سپتامبر 2018 به پایان رسیده است این شرکت 59.5 بیلیون دلار درآمد خالص داشته است. در پایان سال مالی، سهم سهامداران در مقایسه با ابتدای سال که 134 بیلیون دلار بود، 107.1 بیلیون دلار شده است. بنابراین، بازدۀ حقوق صاحبان سهام شرکت اپل 49.4 درصد یا 59.5 بیلیون دلار (107.1 بیلیون دلار بعلاوۀ 134 بیلیون دلار/ 2) می باشد.
در مقایسه با سایر رقبا، شرکت اپل ROE بالایی کسب کرده است. آمازون (NASDAQ: AMZN) بازدۀ حقوق صاحبان سهام 27 درصدی، مایکروسافت (NASDAQ: MSFT) 23 درصد، و گوگل (NASDAQ: GOOGL) 12 درصد داشتند.

استفاده از ROE برای تخمین نرخ رشد

نرخ رشد پایدار و نرخ رشد سود سهام را می توان با استفاده از ROE و با فرض اینکه این نسبت تقریبا برابر است یا به طور متوسط بالاتر از میانگین گروه های دیگر است، محاسبه کرد. اگرچه این امر ممکن است چالش برانگیز باشد، اما می تواند مکان مناسبی برای توسعۀ تخمین های آینده در مورد نرخ رشد سهام و نرخ رشد سود سهام آن باشد. این دو محاسبات توابع یکدیگر هستند و می تواند برای مقایسه آسان تر بین شرکت های مشابه مورد استفاده قرار گیرد.

به منظور برآورد نرخ رشد آیندۀ شرکت، ROE را ضرب در نسبت نگهداری شرکت کنید. نسبت نگهداری، درصد درآمد خالص است که بمنظور رشد آینده توسط یک شرکت "حفظ" می شود. دو شرکت با ROE و درآمد خالص مشابه ولی نسبت نگهداری متفاوت را در نظر بگیرید. شرکت اول، DivCo، ROE 15 درصدی دارد و 30 درصد از درآمد خالص خود را به سهامداران در سود سهام می پردازد، یعنی DivCo 70 درصد از درآمد خالص خود را حفظ می کند. شرکت دوم، GrowthCo، نیز ROE 15 درصدی دارد ولی تنها 10 درصد از درآمد خالص خود را به سهامداران ارائه می کند و 90 درصد را حفظ می کند.

نرخ رشد برای DivCo، 10.5 درصد یا ROE برابر نسبت نگهداری است که می شود 15 درصد برابر 70 درصد. نرخ رشد GrowthCo 13.5 درصد یا 15 درصد برابر 90 درصد است. این تجزیه و تحلیل به عنوان مدل رشد پایدار معرفی می گردد. سرمایه گذاران می توانند از این مدل برای برای تخمین آینده و شناسایی سهام هایی که ممکن است به دلیل پیشروی از توانایی رشد پایدار خود خطرناک باشند، استفاده کنند. سهامی که کندتر از نرخ پایدار خود حرکت کند ممکن است کم ارزش محسوب گردد و یا بازار آنها را بعنوان نشانه های خطرناکی از شرکت در نظر بگیرد. در هر صورت، نرخ رشدی که بسیار بالاتر و پایین تر از نرخ پایدار باشد، باید مورد بررسی دقیق تری قرار گیرد.

این مقایسه نشان می دهد GrowthCo گزینۀ بهتری به نسبت DivCo است ولی مزایای نرخ سود بالاتر که ممکن است برای برخی از سرمایه گذاران جذاب باشد را نادیده می گیرد. می توانیم محاسبات را تغییر دهیم تا نرخ رشد سود سهام که برای سرمایه گذاران بسیار مهم است را تخمین بزنیم. نرخ رشد سود سهام می تواند به ضرب ROE در نرخ پرداخت سود بدست آید. نرخ پرداخت سود درصد درآمد خالصی است که از طریق سود سهام به سهامداران عادی بازگردانده می شود. این فرمول نرخ رشد سود سهام را در اختیار ما قرار می دهد که به نفع DivCo است.

نرخ رشد سود سهام DivCo 4.5 درصد یا ROE برابر نرخ پرداخت سود است که می شود 15 برابر 30 درصد. نرخ رشد GrowthCo 1.5 درصد یا 15 درصد برابر 10 درصد است. در هر صورت، نرخ رشدی که بسیار بالاتر و پایین تر از نرخ پایدار باشد، باید مورد بررسی دقیق تری قرار گیرد.فرمول بازده سود سهام


استفاده از ROE برای شناسایی مشکلات

منطقی است که تعجب کنید که آیا ROE متوسط یا کمی بالاتر از حد متوسط، بهتر از ی دو یا سه برابر و یا حتی بالاتر از حد متوسط دیگر گروه ها است یا خیر. آیا سهام با ROE بالاتر با ارزش تر نیست؟ گاهی اوقات ROE بسیار بالا در صورتیکه درآمد خالص در مقایسه با سهم بسیار بالا باشد، امری مثبت تلقی می شود. اگرچه در بیشتر موارد، ی بالا به دلیل سهم کمتر در مقایسه با درآمد خالص است که نشان دهندۀ خطر می باشد.

اولین مشکل دربارۀ ROE بالا می تواند مربوط به سود ناپایدار باشد. تصور کنید یک شرکت، LossCo، برای سالها هیچ سودی نداشته است. خسارت های هر سال در ترازنامه و در بخش سهم بعنوان خسارت حفظ شده ثبت شده اند. خسارت ها ارزش منفی دارند و سهم سهامداران را کاهش می دهند. تصور کنید LossCo در سالهای اخیر به سرمایه ای دست یافته و سودمند شده است. مخرج فرمول محاسبۀ ROE در حال حاضر بسیار پس از سالها خسارت، بسیار کوچک است که سبب می شود ROE بصورت گمراه کننده ای بالا باشد.

دومین مورد، بدهی های بیش از حد است. اگر یک شرکت قرض های زیادی داشته باشد، ROE را افزایش می دهد زیرا سهم برابر است بامیزان دارایی ها منهای بدهی ها. هر چه بدهی ها بیشتر شود، سهم کمتر می شود. یکی از اتفاقاتی که ممکن است منجر به وقوع این مورد شود زمانی است که شرکت میزان بالایی قرض می کند تا بدهی خود را پرداخت کند و صاحب سهم شود. این امر سود هر سهم (EPS) را افزایش می دهد اما تاثیری بر نرخ رشد واقعی یا عملکرد ندارد.

در نهایت، درآمد خالص منفی و سهم منفی سهامداران می تواند منجر به ROE بالای غیر طبیعی شود. اگرچه اگر یک شرکت زیان خالص و یا سهم منفی صاحبان سهام داشته باشد، ROE نباید محاسبه گردد. اگر سهم سهامداران منفی باشد، رایج ترین مشکلی که رخ می دهد بدهی بیش از حد و یا سود ناپایدار خواهد بود. اگرچه استثناهایی برای این قانون وجود دارد که برای شرکت هایی است که از پول نقد برای خرید سهام خود استفاده می کنند، صدق می کند. برای بسیاری از شرکت ها، این امر گزینۀ دیگر برای پرداخت سود سهام بشمار می رود و در نهایت منجر به کاهش سود سهام می شود که سبب منفی شدن محاسبات می گردد.

در تمامی موارد، سطوح خیلی بالا یا منفی ROE می تواند بعنوان هشداری برای نرخ رشد سود در نظر گرفته شود. در موارد نادری، نرخ ROE منفی می تواند بعلت پول نقد باشد که برنامه های رها کردن سهام و یا مدیریت عالی باشد اما این امر نتیجه ای نادر است. در هر صورت، ROE منفی نمی تواند با مقادیر مثبت ROE مقایسه شود.

تفاوت بین ROE و بازدۀ سرمایۀ سرمایه گذاری شده

در حالیکه بازدۀ حقوق صاحبان سهام بستگی به سود یک شرکت دارد، می تواند مربوط به سهم صاحبان سهام، بازدۀ سرمایۀ سرمایه گذاری شده (ROIC) شود که محاسبات را چند مرحله جلوتر می برد. هدف ROIC محاسبۀ میزان سرمایه بعد از سود سهام است که یک شرکت بر اساس منابع موجود سرمایه، شامل سهم سهامداران، و بدهی ها بدست می آورد. ROE بستگی به این امر دارد که یک شرکت تا چه اندازه از سهم سهامداران استفاده می کند، در حالیکه ROIC برای تعیین این موضوع است که یک شرکت چگونه از تمامی سرمایۀ موجود برای کسب درآمد استفاده می کند.


محدودیت های استفاده از بازدۀ حقوق صاحبان سهام- ROE

بازدۀ حقوق صاحبان سهام بالا ممکن است همیشه مثبت نباشد. ی بسیار بزرگ نشان دهندۀ موارد مختلفی مانند سودهای ناپایدار، و یا بدهی های بیش از حد می باشد. به همین صورت، ی منفی می تواند بعلت این باشد که یک شرکت دارای زیان خالص و یا سهم منفی سهامداران است که نمی تواند برای ارزیابی شرکت بکار رود و یا برای مقایسه با دیگر شرکت ها با ROE مثبت استفاده شود.

ترجمه شده در موسسه فرمول بازده سود سهام مطالعات راهبردی سپینود شرق

کلیه حقوق این وبسایت متعلق به موسسه سپینود شرق می باشد.

بازده سهام (ROE)

میزان کارایی یک شرکت، در خلق سود خالص برای سهامداران را، بررسی می‌کند. در واقع این نسبت بیان می‌نماید، که بنگاه اقتصادی به ازاء هر یک واحد سرمایه‌گذاری سهام‌داران، به چه میزان سود خالص برای آنها کسب می‌کند.

بر این اساس، رابطه محاسباتی نسبت فوق، به صورت زیر می‌باشد:

ROE: بازده حقوق صاحبان سهام

Net Income : سود خالص

: shareholder’s equity میانگین حقوق صاحبان سهام

در این رابطه بازده محاسبه شده، مربوط به تمام منابع متعلق به سهام‌داران است. بنابراین بازده حقوق صاحبان سهام علاوه بر سرمایه شرکت، منابع حاصل از سودهای تقسیم نشده (سود انباشته)، نسبت‌های مالی و سایر اندوخته‌ها را نیز در بر می‌گیرد.

به سبب آنکه تمامی دارایی‌های یک بنگاه اقتصادی، توسط منابع سهامداران تعیین نشده است، بازده دارایی‌ها نیز، نشان دهنده بازده ایجاد شده برای سهامداران نیست. در واقع برای تعیین بازده سهام‌داران می‌باید، بخشی از منابعی را که برای تأمین دارایی‌ها بکار رفته است، ازآن کسر نمود.

نرخ بازگشت سرمایه (ROI) چیست؟ + فرمول محاسبه

نرخ بازگشت سرمایه

نرخ بازگشت سرمایه ROI چیست؟ در این مقاله مفهوم پرکاربرد roi و فرمول محاسبه آن را به شما معرفی می‌کنیم.

توسط تیم تولید محتوای دیدار -

به روزرسانی شده در ۱۱ مهر ۱۴۰۱ -

زمان مطالعه 6.5 دقیقه


فرض کنید به شما بگوییم یک جایی هست که تضمین می‌دهد در ازای سرمایه‌گذاری یک میلیون تومانی شما، سود خالص سه میلیون تومان را پرداخت می‌کند. به این شاخص کلیدی، نرخ برگشت سرمایه یا ROI می‌گویند. این نرخ در این مثال ۳۰۰ درصد می‌شود.
دانستن این شاخص مهم است چرا که تصمیم‌گیری را به شدت آسان می‌کند. مثلا اگر بدانید میزان برگشت سرمایه هر منبع تبلیغاتی‌تان چقدر است، مسیر تصمیم گیری برای تبلیغات خیلی ساده و راحت خواهد شد.

بهترین شیوه برای تصمیم‌گیری‌ در مورد اینجا کجا تبلیغ کنید، این است که ROI هر کدام از شیوه‌های تبلیغات را بدانید.

زیراک رادید

نرخ بازگشت سرمایه ROI چیست؟

نرخ بازگشت سرمایه ROI یا (Return on investment) یک شاخص کلیدی ارزیابی عملکرد KPI یا مقیاس مالی است که به منظور محاسبه‌ احتمال سود پس از سرمایه‌گذاری مورد استفاده قرار می‌گیرد. با استفاده از این نسبت می‌توانید میزان سود و ضرر ناشی از سرمایه‌گذاری را با میزان هزینه‌های سرمایه‌گذاری مقایسه کنید. با محاسبات نرخ بازگشت سرمایه ROI می‌توانید سود بالقوه‌ یک سرمایه‌گذاری مستقل را با سود چندین سرمایه‌گذاری مقایسه کنید. همین تعریف ساده یک پاسخ برای سوال مهم بازگشت سرمایه ROI چیست، هست.

نکات کلیدی نرخ بازگشت سرمایه

نرخ بازگشت سرمایه ROI برای محاسبه‌ میزان سود سرمایه‌گذاری مورد استفاده قرار می‌گیرد.

نرخ بازگشت سرمایه ROI کاربردهای گوناگونی دارد. از این مقیاس برای محاسبه‌ میزان سودآوری سهام‌ها، مقایسه و بررسی شرایط سرمایه‌گذاری در یک تجارت خاص، یا بررسی نتایج معاملات ملکی و غیره استفاده می‌شود.

برای محاسبه‌ نرخ بازگشت سرمایه ROI کافی است میزان سرمایه‌ گذاری اولیه را از قیمت نهایی سرمایه‌گذاری کم کنید (عدد حاصله همان بازده خالص net return خواهد بود). سپس این عدد را بر هزینه‌های سرمایه‌گذاری تقسیم کرده و در 100 ضرب کنید.

محاسبه‌ نرخ بازگشت سرمایه ROI نسبتاً آسان و قابل‌ درک است و این سادگی نشان می‌دهد که ROI مقیاسی استاندارد و جهانی است.

یکی از معایب نرخ بازگشت سرمایه فرمول بازده سود سهام ROI این است که مدت‌ زمان نگهداشت سرمایه‌گذاری را در نظر نمی‌گیرد. پس با استفاده از مقیاسی که مدت‌ زمان سرمایه‌گذاری را هم در محاسبات دخیل می‌کند، بهتر می‌توانید سرمایه‌گذاری‌های بالقوه را با هم مقایسه کنید.

نحوه محاسبه‌ نرخ بازگشت سرمایه ROI

برای محاسبه‌ نرخ بازگشت سرمایه ROI می‌توانید از دو روش زیر استفاده کنید:

روش اول:


فرمول محاسبه نرخ بازگشت سرمایه

روش دوم:


فرمول نرخ بازگشت سرمایه روش دوم

چگونه نرخ بازگشت سرمایه ROI را تفسیر کنیم؟

نکاتی وجود دارند که باید آن‌ها را در تفسیر نتایج ROI در نظر بگیرید. اول اینکه نرخ بازگشت سرمایه ROI عموماً به صورت درصدی گزارش می‌شود. چرا که درک درصد (در مقایسه با نسبت) راحت‌تر است. دوم اینکه در محاسبات ROI، بازده خالص را در صورت کسر قرار می‌دهند؛ چون هم می‌تواند مثبت باشد و هم منفی.
وقتی نرخ بازگشت سرمایه ROI مثبت فرمول بازده سود سهام باشد، بازده خالص مثبت بوده (چرا که میزان کل بازگشتی از میزان کل هزینه‌ها بیشتر بوده است). و اگر ROI منفی باشد یعنی متضرر شده‌ اید و هزینه‌های کلی از میزان سود کلی بیشتر بوده است. نکته آخر اینکه برای محاسبه‌ دقیق نرخ بازگشت سرمایه ROI باید هزینه‌های کلی و میزان سود کلی را هم در نظر بگیرید. برای محاسبه‌ جز به جز گزینه‌های سرمایه‌گذاری موجود، فرمول بازده سود سهام باید نرخ بازگشت سرمایه ROI سالانه را هم در نظر بگیرید.

مثال های محاسبه‌ نرخ بازگشت سرمایه ROI

فرض کنید سرمایه‌گذاری هزار سهام از یک شرکت خیالی به نام Worldwide Wicket Co را خریداری کرده است و سود خالص هر سهام 10 دلار بوده است. این سرمایه‌گذار یک سال بعد، سهامش را به قیمت 12.5 دلار به فروش می‌رساند. و برای بازه‌ی نگهداشت سرمایه ‌ی یک‌ ساله ، 500 دلار سود سهام دریافت می‌کند. این سرمایه‌گذار همچنین 125 دلار بابت کمیسیون معاملاتی (trading commissions) پرداخت کرده تا بتواند سهام خرید و فروش کند.

نرخ ROI این سرمایه‌گذار به صورت زیر محاسبه خواهد شد:

ROI = ([($12.50 – $10.00) * 1000 + $500 – $125] ÷ ($10.00 * 1000)) * 100 = 28.75%

بیایید تا مراحل محاسبات را به صورت جزئی بررسی کنیم:

  1. برای محاسبه‌ بازده خالص، باید بازده کل و هزینه‌های کل را در نظر بگیرید. بازده کل در بازار بورس، از سود سرمایه و سود سهام ناشی می‌شود. هزینه‌های کلی هم شامل قیمت اولیه خرید به علاوه‌ی هزینه‌های کمیسیون خواهد بود.
  2. در محاسبات بالا، بازده کل (قبل از کمیسیون) به صورت x ( 1,000) ضربدر ($12.50 – $10.00) بوده است. 500 دلار بعدی سود سهام و 125 دلار میزان کمیسیون پرداختی است.

اگر بخواهید با ریزبینی بیشتری عمل کنید، می‌توانید نرخ بازگشت سرمایه ROI را به اجزای آن تقسیم‌ بندی کنیم. در مثال بالا متوجه شدیم که 23.75 درصد از بازده کل و 5 درصد از سود سهام حاصل می‌شود. این تقسیم‌بندی از آنجایی صورت می‌پذیرد که در بیشتر مواقع نرخ مالیات بازده کل و سود سهام متفاوت است.

ROI = %جمع کل سود سرمایه – کمیسیون% + نرخ سود

جمع کل سود سرمایه = $2500 ÷ $10,000 * 100 = 25.00%

کمیسیون = $125 ÷ $10,000 * 100 = 1.25%

نرخ سود = $500 ÷ $10,000 * 100 = 5.00%

ROI = 25.00% – 1.25% + 5.00% = 28.75%

نکته: وقتی نرخ بازگشت سرمایه ROI مثبت باشد، بازده خالص مثبت است. چرا که سود کل از هزینه‌ها بیشتر بوده است. ROI منفی نشان‌ دهنده‌ سود کل منفی است و زمانی رخ می‌دهد که هزینه‌ها از سود بیشتر باشند.

محاسبه جایگزین نرخ بازگشت سرمایه ROI

به عنوان مثال اگر این سرمایه‌گذار کمیسیون را تقسیم کند، روش جایگزینی برای محاسبه‌ نرخ ROI مطرح خواهد شد. فرض کنید کل کمیسیون به این صورت تقسیم شده باشد: 50 دلار هنگام خرید سهام و 75 دلار هنگام فروش آن.

IVI = $10,000 + $50 = $10,050

FVI = $12,500 + $500 – $75 = $12,925

ROI = [($12,925 – $10,050) ÷ $10,000] * 100 = 28.75%

منظور از IVI در فرمول بالا، سرمایه‌گذاری اولیه (یا هزینه‌های سرمایه‌گذاری) و منظور از FVI ارزش نهایی سرمایه‌گذاری می‌باشد. محاسبه‌ی ROI سالانه، معایب ROI استاندارد (عدم در نظرگیری مدت‌زمان نگهداشت سرمایه) را از محاسبات حذف می‌کند.

نرخ بازگشت سرمایه سالانه ROI

محاسبه نرخ بازگشت سرمایه ROI سالانه، راه‌ حلی برای حذف محدودیت کلیدی محاسبات ROI استاندارد است. فرمول نرخ بازگشت سرمایه سالانه مانند زیر است:

نرخ بازگشت سرمایه سالانه

اگر یک سرمایه‌گذاری فرضی در طی 5 سال، نرخ نرخ بازگشت سرمایه ROI پنجاه درصدی را به همراه داشته باشد، ROI سالانه، 10% خواهد بود. این میزان از تقسیم ROI کلی بر سال‌های نگهداشت سرمایه به دست آمده است و میزان تقریبی ROI سالانه را نشان می‌دهد. می‌گوییم تقریبی چرا که تأثیر بهره‌ مرکب را در نظر نمی‌گیرد. بهره‌ مرکب در گذر زمان تأثیر غیر قابل‌ اغماضی خواهد داشت. هرچه مدت زمان بیشتر باشد، تفاوت بین میانگین تقریبی ROI سالانه (که از تقسیم ROI کلی بر سال‌های نگهداشت) و میزان واقعی ROI سالانه بیشتر خواهد بود. بر اساس فرمول بالا:

می‌توانید نرخ ROI با زمان نگهداشت کمتر از یک سال را با تبدیل کسری زمان نگهداشت (تقسیم مدت‌زمان بر 12 ماه) محاسبه کنید. به عنوان مثال فرض کنید نرخ ROI سرمایه‌گذاری خاصی طی 6 ماه، 10% بوده باشد. پس:

ROI سالانه = [(1+0.10) 1/0.5−1]×100%=21.00%

عدد 0.5 در محاسبات بالا، بیانگر 6 ماه است.

مقایسه‌ سرمایه‌گذاری‌ها بر اساس نرخ بازگشت سرمایه سالانه

نرخ بازگشت سرمایه ROI سالانه زمانی مفید است که بخواهید میزان بازگشت سرمایه‌ سرمایه‌گذاری‌های مختلف را محاسبه و مقایسه کنید. فرض کنید سرمایه‌ گذاری پنج ساله در سهام X، نرخ ROI پنجاه درصدی و سرمایه‌گذاری سه ساله در سهام Y، نرخ ROI فرمول بازده سود سهام سی درصدی را به دنبال داشته باشد. با استفاده از محاسبات زیر می‌توانید بهترین سرمایه‌گذاری را مشخص کنید:

منظور از AROIX، نرخ ROI سالانه سهام X و منظور از AROIY نرخ ROI سالانه سهام Yمی‌باشد. بر اساس این محاسبات، سرمایه‌گذاری روی Y بسیار بهتر است.

ترکیب اهرم مالی (Leverage) با ROI

اگر از سرمایه‌گذاری‌تان سود ببرید، با استفاده از Leverage می‌توانید تأثیرات نرخ بازگشت سرمایه ROI را بیشتر کنید. اما اگر ضرر کنید هم همین اثر را خواهد گذاشت و ضررهایتان را افزایش می‌دهد.

فرض کنید سرمایه‌گذاری، هزار سهام از یک شرکت فرضی .Worldwide Wickets Co را به قیمت هر سهام 10 دلار خریداری کرده و این خرید را با حاشیه ( margin ) 50% انجام دهد؛ یعنی 5000 دلار از سرمایه شخصی هزینه کرده و 5000 دلار از کارگزاری قرض گرفته و حساب مارجین ایجاد کند. این سهام‌ دار، دقیقا یک سال بعد، سهامش را به ارزش 12.50 دلار به فروش می‌رساند. سود سهام این فرد، با زمان نگهداشت یک سال، 500 دلار بوده است. به علاوه 125 دلار برای کمیسیون معاملاتی (در زمان خرید و فروش) خرج کرده است. به علاوه برای مارجین دریافتی، نرخ بهره‌ 9 درصدی در نظر گرفته شده است.

برای محاسبه‌ ROI این مثال خیالی، نکات مهمی وجود دارد که باید در نظر داشته باشید. اول اینکه باید بهره ‌ی مارجین (450 دلار) را در هزینه‌های کلی لحاظ کنید. سپس باید در نظر بگیرید که سرمایه‌گذاری اولیه اکنون 5000 دلار خواهد بود. چرا که با گرفتن وام مارجین، از اهرم استفاده کرده‌اید.

ROI = [($12.50 – $10)*1000 + $500 – $125 – $450] ÷ [($10*1000) – ($10*500)] * 100 = 48.5%

با وجود اینکه بازده خالص این معامله 450 دلار کاهش داشته، اما ROI دائما بالاتر از 48.50% خواهد بود (در مقایسه با زمانی که از اهرمی استفاده نکرده و نرخ بازگشت سرمایه‌ 28.75% را تجربه می‌کنید).

بیایید کمی بیشتر بررسی کنیم. فرض کنید قیمت سهام به جای آنکه تا 12.50 افزایش بیاید، به 8.00 دلار سقوط کند. در این حالت سرمایه‌گذار تصمیم می‌گیرد که جلوی ضرر را بگیرد و موقعیتش را به طور کامل بفروشد. در این حالت ROI به صورت زیر محاسبه می‌شود:

مثال محاسبه roi

نرخ بازگشت سرمایه‌ی -41.50% (با اهرم) بسیار بدتر از نرخ -16.25% (بدون اهرم) است.

محاسبه ROI در اکسل

محاسبه ROI در اکسل بسیار ساده‌تر از محاسبه آن به کمک ماشین حساب است. در واقع مکانیزم محاسبه ROI در اکسل به این صورت است که شما مجموعه از فرمول‌ها را در اکسل تعریف می‌کنید، ارقام مورد نظرتان را وارد و طیفی از محاسبات بازگشت سرمایه از بازده حقوق صاحبان سهام گرفته تا نرخ بازده داخلی و بازگشت سرمایه سالانه را به کمک آن محاسبه می‌کنید.
برای نمونه بیایید نرم بازگشت سرمایه سالانه را در تصویر زیر ببینیم. این عدد به صورت درصد به نمایش در خواهد آمد به این ترتیب که
ROI = (مقدار پایانی / مقدار شروع) ^ (1 / تعداد سال) -1
** برای محاسبه تعداد سال‌، تاریخ شروع خود را از تاریخ پایان کم کرده، سپس بر 365 تقسیم کنید.
*** علامت ^ نشانه توان است.

محاسبه roi در اکسل

مزایا و معایب محاسبه ROI

مزایای نرخ بازگشت سرمایه

محاسبه سود و تاثیر سرمایه گذاری بر کسب و کار شما، هنگام تصمیم گیری برای شرکت بسیار مهم است. سه مزیت اصلی همیشه درباره محاسبه ROI مطرح است:

  • به طور کلی محاسبه ROI آسان است. ارقام کمی برای تکمیل محاسبه مورد نیاز است که همه آنها باید در صورت‌های مالی یا ترازنامه موجود باشد.
  • قابلیت تحلیل مقایسه ای. به دلیل استفاده گسترده و سهولت محاسبه ROI، می‌توان مقایسه‌های بیشتری را روی بازده سرمایه گذاری بین سازمان‌ها انجام داد.
  • سنجش سودآوری. ROI به درآمد خالص برای سرمایه گذاری‌های انجام شده در یک واحد تجاری خاص مربوط می‌شود. در واقع معیار بهتری نسبت به محاسبه سودآوری شرکت یا تیم ارائه می دهد.

معایب محاسبه ROI

محاسبه ROI معایبی هم دارد. بیایید سه نمونه آن را با هم بررسی کنیم.

  • این محاسبات زمان نگهداشت سرمایه را در نظر نمی‌گیرد که به هنگام مقایسه‌ گزینه‌های سرمایه‌ گذاری مشکل‌ ساز خواهد شد. به عنوان مثال، اگر سرمایه‌گذاری X نرخ بازگشت سرمایه‌ ۲۵% و سرمایه‌گذاری Y نرخ بازگشت سرمایه‌ ۱۵% را به دنبال داشته باشد، ممکن است فرض کنید که X بهتر است. اما زمان‌ بندی و مقیاس زمانی هیچ‌ کدام از این پروژه‌ها را نمی‌دانید. ممکن است که ROI پروژه‌ X پنج ساله و ROI پروژه‌ی Y یک‌ساله باشد. با استفاده از ROI سالانه می‌توانید بر این مشکل غلبه کنید.
  • ROI قابلیت تطابق با ریسک را ندارد. همه می‌دانند که بازگشت سرمایه با ریسک عجین شده است. هرچه بازگشت سرمایه‌ بالقوه بالاتر باشد، ریسک سرمایه‌گذاری هم بالاتر است. در دنیای بورس می‌توانید به وضوح چنین چیزی را ببینید؛ سرمایه‌گذاری روی سهام شرکت های کوچک، در مقایسه با شرکت های بزرگ، بازگشت بالاتر (و ریسک بیشتری) دارد.
  • اگر عمداً یا سهواً همه‌ هزینه‌ها را در محاسبات وارد نکنید، نرخ ROI خروجی‌تان اغراق‌ آمیز خواهد بود. به عنوان مثال باید تمامی هزینه‌ها را در محاسبه‌ی ROI خرید و فروش املاک دخیل کنید. بهره‌ی وام، مالیات بر دارایی، بیمه و تمامی هزینه‌های تعمیر و نگهداری شامل خواهند شد. این هزینه‌ها ROI را به میزان قابل‌توجهی کاهش می‌دهند. بدون وارد کردن این هزینه‌ها، به نرخ ROI اغراق‌ آمیزی خواهید رسید.
  • ROI هم مانند بسیاری از معیارهای سود آوری، در محاسبه‌ نرخ بازگشت سرمایه، روی سود مالی تمرکز می‌کند. مزایای فرعی (مانند مزایای اجتماعی و محیط زیستی) در ROI دخیل نیستند. معیار جدیدی به نام بازگشت سرمایه‌ی اجتماعی (Social Return on Investment) یا SROI وجود دارد که به سرمایه‌گذاران اجازه می‌دهد تا چنین مزایایی را هم در بررسی‌هایشان دخیل کنند.

سخن نهایی

در این مطلب سعی کردیم روشن کنیم که دقیقا بازگشت سرمایه roi .چیست نرخ بازگشت سرمایه ROI معیاری ساده و شهودی است که برای محاسبه‌ سودآوری سرمایه‌گذاری‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد. ROI هم مانند سایر معیارها معایبی دارد؛ مدت‌ زمان نگهداشت سرمایه و ریسک‌ پذیری را در محاسبات دخیل نمی‌کند. با این وجود – و برخلاف محدودیت‌های مذکور – ROI هنوز هم یک معیار کلیدی است که برای آنالیز، مقایسه و رتبه‌ بندی گزینه‌های سرمایه‌گذاری موجود مورد استفاده قرار می‌گیرد.

سوالات متداول

چگونه ROI را به صورت دستی محاسبه می کنید؟

نرخ بازگشت سرمایه یا ROI بازده خالص سرمایه تقسیم بر هزینه سرمایه‌گذاری است؛ به عبارت دیگر می‌توانید مقدار شروع را از مقدار فعلی کسر کنید و سپس تقسیم عدد بر مقدار شروع کنید. می‌توان مقدار ROI را به کمک ابزارهایی مانند اکسل یا به صورت دستی محاسبه کنید.

درصد ROI خوب چقدر است؟

با توجه به محاسبات مرسوم، بازگشت سرمایه سالانه تقریباً 7٪ یا بیشتر، بازده سرمایه گذاری خوبی برای سرمایه گذاری در سهام در نظر گرفته می شود. از آنجایی که این مقدار به صورت سالانه محاسبه می‌شود ممکن است کمی کمتر یا بیشتر باشد.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.