تحلیل بازار بیت کوین و رمزارز ها: آیا اصلاح قیمت تمام شده است؟
ارزش کل بازار ارز های رمزنگاری شده با سقوط 100 میلیارد دلاری همراه بود و هم اکنون به رقم 253 میلیارد دلار رسیده است که این رقم پایین ترین نرخ در سه ماه گذشته می باشد. در اوایل سال 2018 میلادی (هفته دوم دی ماه) ارزش کل این بازار رقمی فراتر از 800 میلیارد دلار بود که این عدد بالاترین نرخ در سال 2018 می باشد. با توجه به رقم فعلی 253 میلیارد دلاری، این شاخص کاهش 70 درصدی را نشان می دهد. قیمت اکثر ارز های رمزنگاری شده از جمله بیت کوین، اتریوم، ریپل و بیت کوین کش در پنج شنبه 9 فروردین کاهش بیش از 12 درصدی را تجربه کردند.
سیگنال نزولی بودن روند حرکتی بیت کوین از قیمت 9000 دلار در مقاله ای در هفته آخر اسفند ماه اطلاع رسانی شد و پس از آن بر نزولی بودن روند نمودار مجددا تاکید گردید. حمایت های اعلام شده سرانجام پس از چند ساعت یکی پس از دیگری شکسته شدند، لذا در 24 ساعت گذشته شاهد سقوط 12.6 درصدی قیمت بیت کوین از 7900 دلار به 6600 دلار بودیم. این نرخ پایین ترین قیمت ثبت شده در بازار رمزارز ها از 18 بهمن 1396 تا کنون است.
Coinmarketcap
ارز های اتریوم، ریپل و بیت کوین کش که به ترتیب در رده های دوم تا چهارم بازار رمزارز ها از لحاظ حجم مبادلاتی هستند، پایین ترین قیمت خود در سال 2018 را تجربه کردند. در این بین اتریوم چند ساعتی پایین تر از 400 دلار مبادله شد که این قیمت کمترین نرخ ثبت شده از آبان 1396 تا کنون می باشد.
بررسی نمودار های تحلیل تکنیکال بیت کوین
در نمودار هفتگی بیت کوین، حمایت 6600 دلاری مشاهده می شود. این حمایت ناشی از شاخص میانگین متحرک هفتگی است. هم اکنون این حمایت کلیدی پابرجا مانده است. تنها زمان می مثالی از یک تقاطع مرگ تواند بگوید که آیا این حمایت نیز شکسته خواهد شد یا خیر.
Trading view
با توجه به مقاومت سطح حمایتی 6600 دلاری، هم اکنون شاهد رشد جزئی قیمت بیت کوین و قرار گرفتن مجدد آن در بالای 7000 دلار هستیم. اما حجم پایین مبادلات و تراکنش ها یک مشکل جدی برای بیت کوین و سایر رمزارز ها می باشد. حجم مبادلات در صرافی های بایننس (Binance)، بیت فاینکس (Bitfinex) و بیت فلایر (Bitflyer) با وجود این که مثالی از یک تقاطع مرگ در صدر رده بندی صرافی ها از لحاظ حجم هستند، همچنان پایین است. نمودار روزانه بیت کوین نمایانگر به وجود آمدن کانال نزولی می باشد که تنها حجم بالای خرید می تواند آن را از این کانال خارج کند.
Trading view
علاوه بر کانال نزولی شکل گرفته، شاخص RSI نیز باید بررسی شود. آن چنان که در تصویر نمایان است در ساعات آینده مشخص خواهد شد که این شاخص به روند نزولی فعلی ادامه خواهد داد یا در جهت مثالی از یک تقاطع مرگ معکوس و صعودی قرار خواهد گرفت.
نقطه حمایت بعدی
در صورت شکسته شدن حمایت 6600 دلاری، قیمت 6000 دلار حمایت کلیدی بعدی خواهد بود. این حدود قیمت (5800-6100) پایین ترین قیمت ثبت شده برای بیت کوین در سال 2018 می باشد. انتظار می رود در این نقطه حمایت قوی صورت بگیرد و خریداران سرانجام اقدام به ورود کنند و با شکل گیری الگوی کف دوقلو (double-bottom) شاهد رشد قیمت باشیم.
همان طور که در نمودار یک روزه ی قیمت بیت کوین مشخص است، احتمالا تقاطع نمودار میانگین متحرک 50 و 200 روزه در یکی دو روز آینده اتفاق خواهد افتاد. به این تقاطع نزولی در اصطلاح تقاطع مرگ (Death Cross) می گویند. تقاطع مرگ زمانی حاصل می شود که میانگین متحرک کوتاه مدت، پایین تر از میانگین بلند مدت آن قرار گیرد.
روی دادن تقاطع مرگ در گذشته
برخی کارشناسان اعتقاد دارند با روی دادن تقاطع مرگ ممکن است با فروش بیش تر از سوی معامله گران مواجه شویم که در آن صورت رسیدن به قیمت 2800 دلاری ثبت شده در شهریور 1396 دور از انتظار نخواهد بود. با این حال این نتیجه گیری کمی عجولانه بنظر می رسد چراکه طبق تجربه در مواردی پیش آمده که این شاخص معکوس عمل کرده و موجب حرکت صعودی نمودار شده است.
به طور مثال پس از تایید روی دادن تقاطع مرگ در 11 آوریل 2014 (22 فروردین 1393)، بیت کوین با کاهش شدید قیمت روبرو شد و به نرخ 340 دلار رسید، اما در خرداد همان سال قیمتش دو برابر شده و به عدد 680 دلار رسید. مطابق شکل زیر، در زمان روی دادن تقاطع مرگ، شاخص RSI در منطقه اشباع فروش به سر می برد.
Trading view
کاهش 65 درصدی قیمت بیت کوین در سال 93
نمونه دیگر در شهریور 1393 رخ داد که باعث کاهش 65 درصدی قیمت بیت کوین شد. از شهریور تا دی ماه شاهد کاهش قیمت و رسیدن به 170 دلار بودیم. به هنگام روی دادن تقاطع مرگ در آن زمان شاخص RSI روند نزولی داشت و توانست خود را از محدوده اشباع فروش دور نگه دارد.
همچنین اتفاق تقاطع مرگ در بازار های دیگر نیز مواردی بودند که به صورت عکس عمل کرده و موجب افزایش قیمت شده است. در هر صورت این رویداد را باید به عنوان یک نقطه کلیدی در نظر بگیریم و آماده اتخاذ تصمیم مناسب باشیم.
در حالی که این مقاله نگارش می شود قیمت بیت کوین در حدود 7000 دلار شناور است و شاخص RSI در شرف ورود به محدوده 27 تا 30 می باشد. احتمال تشکیل روند صعودی در این بازه به صورت تجربی بسیار زیاد است.
به طور خلاصه، انتظار حمایت در قیمت های 6600 و 6000 دلار را داریم و اگر این حمایت ها شکسته شوند خبر خوبی برای بیت کوین نیست و رشد مجدد آن را دشوار خواهد کرد.
نوشتار فوق تنها تحلیلی از نویسنده آن است. هرگونه پیامد استفاده از آن در سرمایه گذاری رمزارز ها با مسئولیت کاربران گرامی است و کوین ایران از این نظر، سلب مسئولیت می نماید.
آموزش اندیکاتور استوکاستیک و چگونگی استفاده از آن در تحلیل ارز دیجیتال
برای توضیح نحوه حرکت قیمت در بازارهای مالی به یک مثال توجه کنید. توپی را در نظر بگیرید که با شتاب به سمت بالا پرتاب شده است. این توپ بعد از بالا رفتن ناگهانی کاهش سرعت داده، یک لحظه متوقف میشود و سرانجام سقوط آزاد می کند. در بازارهای مالی به ویژه ارز دیجیتال درست شاهد همین اتفاق هستیم. در چنین وضعیتی برای اندازهگیری مومنتوم قیمت دارایی دیجیتال باید از اندیکاتور استوکاستیک (Stochastic Oscillator) استفاده کنیم که در این مطلب در مورد چگونگی نحوه استفاده از آن در ترید اطلاعات لازم را کسب خواهید کرد.
اندیکاتور استوکاستیک (Stochastic Oscillator) چیست؟
اندیکاتور استوکاستیک، اندیکاتوری مومنتوم (تکانهای) است که با کمک آن میتوانید قیمت پایانی یک رمزارز را با دامنه قیمتی آن در یک بازه زمانی مشخص مقایسه و بررسی کنید. در واقع این اندیکاتور با صدور سیگنالهای معاملاتی با مقادیر صفر تا 100 برای نشان دادن وضعیت اشباع خرید و فروش مورد استفاده قرار می گیرد. هر زمان که خواستید میتوانید حساسیت اندیکاتور را با محاسبه میانگین متحرک (Moving Average) یا تعدیل بازه زمانی کاهش دهید.
فرمول محاسبه اندیکاتور استوکاستیک
در فرمول بالا، C قیمت پایانی (آخرین قیمت پایانی)، L14 کمترین قیمت معامله شده در 14 روز گذشته، H14 بیشترین قیمت معامله شده در 14 روز گذشته و K% مقدار فعلی اندیکاتور استوکاستیک است.
در بسیاری از مراجع پرسنت K (K%) به عنوان اندیکاتور استوکاستیک سریع و پرسنت D (D%) که با گرفتن میانگین متحرک سه دورهای از K% به دست میآید، به عنوان اندیکاتور استوکاستیک آهسته شناخته میشود.
در توضیح نحوه محاسبه این اندیکاتور آمده است که سیگنالهای معاملاتی زمانی صادر میشوند که در بازار صعودی قیمت نزدیک به سقف و در بازار دارای روند نزولی قیمت نزدیک به کف بسته شود. در نتیجه سیگنال معاملاتی استوکاستیک هنگامی صادر میشود که پرسنت K (K%) میانگین متحرک سه دورهای را قطع کند.
اوسیلاتور استوکاستیک (Stochastic) آهسته و سریع با یکدیگر تفاوت دارند. وجه تمایز این دو در این است که K% آهسته یک دوره کند شدن دارد و در آن هموارسازی داخلی K% را کنترل میکند. بنابراین نتیجه به دست آمده گویای این است که تنظیم میانگین متحرک بر 1 دوره معادل همان اندیکاتور استوکاستیک سریع K% است.
آشنایی با مفهوم اندیکاتور استوکاستیک
استوکاستیک در بازه نوسان محدود 0 تا 100 در حال نوسان استو بدین ترتیب وضعیت اشباع خرید و فروش را نشان میدهد. نکته حائز اهمیت این است که مقادیر بالای 80 وضعیت اشباع خرید را نشان میدهد و مقادیر پایین 20 گویای اشباع فروش است.
البته نمی توان بطور قطعی گفت که هر وقت Stochastic Oscillator در وضعیت اشباع قرار گرفت روند حرکت قیمت تغییر می کند و سیگنال خرید یا فروش صادر می شود، چرا که ممکن است یک روند بسیار قوی وضعیت اشباع خرید یا فروش خود را برای مدتی طولانی حفظ کند. در هر حال معامله گران باید همواره تغییرات اندیکاتور استوکاستیک را با تغییر روند قیمت بررسی کنند.
در حالت عادی اندیکاتور استوکاستیک دو خط را نمایش می دهد. یکی از خطوط نشانگر مقدار واقعی نوسانگر است و دیگری میانگین متحرک ساده سه روز است. چنانچه این دو خط در نقطهای با یکدیگر تلاقی کنند یعنی در مومنتوم روزانه تغییر بزرگی حاصل شده است. در این وضعیت سیگنالی مبنی بر بازگشت روند از حالت صعودی یا نزولی صادر خواهد شد.
جورج لین (George Lane) در اواخر دهه 1950 نوسانگر استوکاستیک را ساخت. این اندیکاتور قیمت پایانی یک ارز را نشان میدهد. این قیمت پایانی، نسبت به قیمت سقف و کف آن ارز در یک بازه زمانی مشخص که اغلب 14 روز است به دست آمده. جورج لین معتقد است که اندیکاتور استوکاستیک از سرعت یا مومنتوم قیمت پیروی میکند و تابع قیمت، حجم یا هیچ مولفهی دیگری نیست.
لین میگوید پیش از اینکه در خود قیمت نوسان ایجاد شود، در اصل مومنتوم یا سرعت تغییر قیمت یک سهم تغییر خواهد کرد. در این شرایط اندیکاتور اولین و مهمترین سیگنال را صادر میکند که این سیگنال واگرایی برای پیشبینی حرکت بازگشت روند (از حالت صعودی یا نزولی) را نشان میدهد.
مثالی برای فهم کارکرد اندیکاتور استوکاستیک (Stochastic Oscillator)
در اکثر پلتفرم های تحلیل تکنیکال ، اوسیلاتور استوکاستیک وجود دارد و طرز کار با آن اصلا سخت و پیچیده نیست. دوره زمانی استاندارد این اندیکاتور 14 روز است؛ اما میتوانید با توجه به نیازتان این دوره مشخص را تنظیم کنید.
فرمول نوسانگر استوکاستیک بدین صورت است که با کسر پایین ترین قیمت دوره زمانی از قیمت پایانی کنونی و تقسیم آن به دامنه قیمت کل (یعنی تفاضل میان بیشترین قیمت و کمترین قیمت در دورهای مشخص) و ضرب کسر حاصل در 100 نتیجه به دست میآید.
بیایید برای فهم بهتر این فرمول یک مثال را در نظر بگیریم. چنانچه بیشترین قیمت در 14 روز اخیر 150 دلار، کمترین قیمت در این دوره 125 دلار و قیمت پایانی فعلی نیز 145 باشد، آنگاه مقدار نوسانگر تصادفی دوره جاری از این قرار خواهد بود:
(145-125) / (150 – 125) * 100 = 80
در این مثال میبینیم که اندیکاتور نوسانگر استوکاستیک با مقایسه قیمت جاری با دامنه قیمتی که طی یک دوره زمانی 14 روزه نشان میدهد، در حوالی قیمتهای سقف و کف اخیر خود به یک قیمت نهایی رسیده و عدد 80 را نشان میدهد. این عدد بیانگر این است که ارز دیجیتال مورد نظر ما در چند قدمی رسیدن به وضعیت اشباع خرید قرار دارد.
تفاوت اندیکاتور استوکاستیک با اندیکاتور شاخص قدرت نسبی (RSI)
اوسیلار استوکاستیک و شاخص قدرت نسبی (RSI) از جمله نوسانگرهای مومنتوم هستند که برای انجام تحلیل تکنیکال مورد استفاده قرار میگیرند. در برخی از موارد این دو اندیکاتور با هم مورد استفاده قرار میگیرند اما در ذات خود با یکدیگر فرق دارند.
تحلیلگران در هنگام استفاده از اندیکاتور استوکاستیک فرض میکنند که قیمت پایانی با روند فعلی هم جهت است. بر این اساس شاخص RSI با اندازهگیری سرعت حرکت قیمت، سطوح اشباع خرید و فروش را مشخص میکند. یعنی این شاخص برای اندازهگیری سرعت حرکت قیمت ارز در بازه زمانی تعیین شده ساخته شده است، در حالی که نوسانگر تصادفی در معاملات مربوط به بازارهای رنج (قیمت خنثی) عملکرد قابل توجهتری دارد.
در نهایت میتوان گفت که استفاده از شاخص RSI در بازارهایی که دارای روند صعودی یا نزولی هستند مفیدتر است و اندیکاتور استوکاستیک نیز بیشتر در بازارهای کمدامنه و متلاطم و ناامن مورد استفاده قرار می گیرد.
آشنایی با محدودیتهای استفاده از نوسانگر استوکاستیک
اولین محدودیت Stochastic، ایجاد و صدور سیگنالهای اشتباه و نامعتبر است. اگر زمان صدور سیگنال، قیمت تغییر کند و با سیگنال هم راستا نباشد سیگنال اشتباه صادر میشود و کاربر را به مثالی از یک تقاطع مرگ اشتباه میاندازد.
چنانچه بازار در وضعیت متلاطم قرار بگیرد صدور سیگنالهای اشتباه ادامه خواهد داشت. در چنین شرایطی برای حل این مشکل و تعیین روند قیمت ارز مورد نظر باید از فیلتر استفاده کنید. در این صورت فقط به سیگنالهایی که هم راستا با روند حرکتی قیمت صادر می شوند اطمینان خواهید کرد.
کلام آخر
یکی از ابزارهای تحلیل تکنیکال، اندیکاتور استوکاستیک یا نوسانگر تصادفی است که در دهه 50 میلادی توسط جورج لین ساخته شد. از این اندیکاتور برای مشخص شدن وضعیت اشباع خرید و فروش در بازار استفاده میشود. این اندیکاتور قیمت پایانی یک سهم یا ارز در بازار را نسبت به دامنه قیمت آن سهم در یک زمان مشخص که معمولا 14 روز است مقایسه میکند. این اندیکاتور با محدودیت دامنهای که دارد همواره در بازه 0 تا 100 در نوسان است.
استوکاستیک وضعیت اشباع بازار خرید و فروش را نشان میدهد. در این زمینه لازم است بدانید که مقادیر بالای 80 وضعیت اشباع خرید مثالی از یک تقاطع مرگ را نشان میدهد و مقادیر پایین 20 گویای اشباع فروش است. همچنین بهتر است که از این اندیکاتور در بازارهای رنج (خنثی) و کمدامنه استفاده شود.
آموزش معاملهگری با استفاده از شناسایی تقاطع طلایی (golden cross)
خبر " آموزش معاملهگری با استفاده از شناسایی تقاطع طلایی (golden cross) از منبع ارز دیجیتال " با موضوع CryptoNews-ارز دیجیتال در تاریخ ۱۳۹۸/۱۲/۱۳ منتشر شد.
تقاطع طلایی (The Golden Cross)، یک سیگنال معاملاتی برجسته بر اساس میانگین های متحرک است که هر دو گروه تحلیلگران تکنیکال و بنیادی با آن آشنا هستند. زمانی که تقاطع طلایی رخ می دهد، معامله گران انتظار افزایش شدید قیمت را دارند. همتای معکوس این سیگنال، تقاطع مرگ (Death Cross) است. زمانی که تقاطع مرگ رخ می دهد، معامله گران […]
تقاطع طلایی (The Golden Cross)، یک سیگنال معاملاتی برجسته بر اساس میانگین های متحرک است که هر دو گروه تحلیلگران تکنیکال و بنیادی با آن آشنا هستند. زمانی که تقاطع طلایی رخ می دهد، معامله گران انتظار افزایش شدید قیمت را دارند. همتای معکوس این سیگنال، تقاطع مرگ (Death Cross) است. زمانی که تقاطع مرگ رخ می دهد، معامله گران انتظار سقوط شدید قیمت را دارد. اگرچه این نام ها ممکن است نمایشی به نظر برسند، اما ارزش معاملاتی قابل توجهی برای معامله گران از خود ارائه می دهند. در این آموزش، نحوه ی استفاده از استراتژی تقاطع طلایی برای معاملات با پرایس اکشن را به شما آموزش خواهیم داد. تمرکز این آموزش برای سادگی بر روی تقاطع طلایی است، اما اصول مورد بحث در مورد تقاطع مرگ نیز اعمال می شود.تقاطع طلایی (The Golden Cross) چیست؟اگر اولین بار است که در مورد تقاطع طلایی می شنوید، نگران نباشید چراکه درک این مبحث بسیار آسان است. بازیگران اصلی در تقاطع طلایی دو مورد زیر:یک میانگین متحرک یا همان مووینگ اوریج (Moving Average) میان مدت.یک میانگین متحرک بلند مدت.دوره هایی که عموماْ برای این میانگین های متحرک استفاده می مثالی از یک تقاطع مرگ شود، به ترتیب برای میان مدت و بلند مدت، ۵۰ و ۲۰۰ است.به طور خلاصه، تقاطع طلایی زمانی رخ می دهد که دو خط میانگین متحرک میان مدت و بلند مدت در نمودار برخورد و یکدیگر را قطع کنند.به عنوان مثال زمانی که میانگین متحرک ۵۰ دوره از میانگین متحرک ۲۰۰ دوره عبور می کند یا اصطلاحاً آن را به سمت بالا قطع می کند. دوره میانگین های متحرک می تواند روزانه، هفتگی و … باشد. تقاطع طلایی میانگین متحرک 50 دوره و 200 دورهتقاطع طلایی در نمودار بالا همان طور که مشاهده می شود، به عنوان یک سیگنال و هشدار خرید عمل کرده است. اما در ادامه ی این آموزش خواهیم دید که چرا یک معامله گر پرایس اکشن، باید کمتر بر استفاده از تقاطع طلایی به عنوان سیگنال خرید تمرکز کند.آیا تنظیمات میانگین های متحرک ثابت هستند؟پارامترها ی میانگین های متحرک الزاماً ثابت نیستند، بنابراین معامله گر می تواند آنها را تغییر دهد. با این حال، برای هدف معاملاتی در این مقاله، دو اصل باید اعمال شود:هر دو میانگین متحرک باید از اثرات کوتاه مدت قیمت مصون باشند. یعنی از استفاده از میانگین های متحرک کوتاه مدتی که به تغییرات قیمت به سرعت واکنش نشان می دهند، خودداری شود.باید بین دوره های میانگین های متحرک تفاوت اساسی وجود داشته باشد. به عنوان مثال ۵۰ دوره در مقابل ۲۰۰ دوره مناسب است، اما ۱۸۰ دوره در مقابل ۲۰۰ دوره مثالی از یک تقاطع مرگ جوابگو نخواهد بود.برای یک رویکرد معتبر تقاطع طلایی نیز توجه این دو اصل ضروری است:اساسا تقاطع طلایی، حرکات بلند مدت قیمت است.تعامل بین دو میانگین متحرک، تحلیل معناداری را ارائه می دهد.میانگین متحرک ساده یا نمایی؟در مشاهده ی تقاطع طلایی، برخی از معامله گران از میانگین های متحرک ساده (SMA) و گروهی دیگر از میانگین های متحرک نمایی (EMA) استفاده می کنند. علت استفاده ی این گروه از میانگین های متحرک نمایی (EMA)، پاسخگویی بالای آن به حرکات قیمت و واکنش مناسب به نوسانات قیمتی است.مقایسه ی میانگین متحرک نمایی و سادهبا این حال، هدف در اینجا، تمرکز بر سیگنال های پایدار برای تجزیه و تحلیل کلان است. از این رو، پاسخگویی میانگین های متحرک ملاک اصلی نیست. در حقیقت اگر میانگین متحرک نسبت به حرکات کوتاه مدت قیمت سریعتر واکنش نشان دهد، تحلیل بلند مدت را سخت تر خواهد کرد. از این رو در این آموزش از میانگین متحرک ساده (SMA) استفاده خواهیم کرد.از تقاطع طلایی به عنوان چارچوبی برای تجزیه و تحلیل کلان استفاده می کنیم و به دنبال معامله کردن با سیگنال های آن نیستیم. از این رو واکنش نسبت به حرکات اخیر قیمت، مزیت محسوب نخواهد شد. با این وجود در عمل، تا زمانی که معامله گر تحلیل را بر پایه ی پرایس اکشن و حرکات قیمت بگذارد و تنها به سیگنال های تقاطع طلایی تکیه نکند، استفاده از میانگین متحرک نمایی نیز قابل قبول است.در نهایت مهم این است که معامله گر به تفسیر یک نوع میانگین متحرک عادت کند و در تفسیر مداوم آن ثبات داشته باشد.دستورالعمل های پرایس اکشن در چارچوب تقاطع طلاییبرای یک معامله گر پرایس اکشن کار، استفاده از میانگین های متحرک یک مشکل شایع است، چرا که او را از حرکات قیمت منحرف می کنند. برای رفع این مشکل، در ابتدا چند قانون اساسی تعیین می کنیم.اول، استفاده از میانگین های متحرک را به عنوان حمایت و مقاومت فراموش کنید. اگر تمرکز خود را در یافتن جهش های قیمت از میانگین های متحرک معطوف کنید، در نهایت با همان میانگین های متحرک هم معامله خواهید کرد. این یک مشکل است زیرا آنچه که در اینجا نیاز داریم، معامله با پرایس اکشن، حرکات و واکنش های قیمت است.دوم، روی سیگنال های تقاطع ها (کراس ها) تمرکز نکنید. این واقعیت که یک تقاطع طلایی در قیمت رخ بدهد، برای تجزیه و تحلیل ما مناسب است، اما نباید به عنوان یک سیگنال ورود به آن نگاه کرد. محل دقیق رخ دادن تقاطع طلایی رابطه ی مستقیمی با حرکات فعلی قیمت ندارد. بنابراین با استفاده از الگوهای پرایس اکشن در قیمت می توان ورودی های کم خطر را پیدا کرد.و سوم، هنگامی که در مورد جهت بازار شک دارید، به تحلیل پرایس اکشن اعتماد کنید. به مثال هایی در این باره، در ادامه ی مبحث توجه کنید.تشخیص فازهای مختلف بازار با استفاده از تقاطع طلاییتوانایی تشخیص مراحل و فازهای مختلف بازار برای معامله گران پرایس اکشن بسیار مهم است. برای استفاده از استراتژی تقاطع طلایی در تجزیه و تحلیل کلان، به نمودارهای زیر توجه کنید.فاز روندتقاطع طلایی به عنوان یک سیگنال برای رشد و پیشرفت دیدگاه صعودی محسوب می شود. در مثال زیر دو سقف متوالی مشخص شده قبل از تبدیل شدن به سطوح حمایتی، به عنوان مقاومت نقطه ای شکسته شدند. ساختار و روند بازار نیز از فرض صعودی بودن آن، همان طور که تقاطع طلایی نیز به آن اشاره دارد، پشتیبانی می کند. اگر تمرکز معامله گر بر روی جهش قیمت از میانگین متحرک ساده ی ۲۰۰ روزه (SMA ۲۰۰ – خط زرد در تصویر) بود، معامله گر احتمالاً از چرخش قیمت غافل می شد.فاز روند در قیمت بر اساس تقاطع طلاییشکاف فزاینده ی بین دو میانگین متحرک نیز مومنتوم (اندازه ی حرکت) روز افزون بازار را برجسته تر می کند.فاز سرگردانیفاز سرگردانی با چند مشخصه تعیین می شود. در این فاز تقاطع هایی متوالی (هم تقاطع طلایی و هم تقاطع مرگ) در سطوحی تقریباً هم قیمت اتفاق می افتند. عدم موفقیت در ادامه ی حرکت قیمت، پس از پرتاب اولیه ی آن به دور از میانگین متحرک ساده ی ۲۰۰ روزه (SMA ۲۰۰ – خط زرد در تصویر) نیز مشخصه ی دیگری است که در مثال زیر مشخص شده است. فاز سرگردانی در قیمت بر اساس تقاطع میانگین های متحرکدر فاز سرگردانی، قیمت گاهی بین دو میانگین متحرک انباشته می شود و با کمی دقت می بینیم که سیگنالهایی که تقاطع طلایی و تقاطع مرگ در این فاز از خود صادر می کنند، معکوس انتظاری است که از آنها داریم. این مساله توانایی تشخیص مراحل و فازهای مختلف بازار را دو چندان می کند.نمونه های معاملاتیاستراتژی معرفی شده یک رویکرد تحلیلی اختیاری است و بررسی نمونه های بیشتر به کمک معامله گر خواهد آمد. دو نمونه را برای فهم بیشتر مطلب در زیر تحلیل می کنیم. از طریق این نمونه ها خواهید دید که چگونه می توانید بازار را با استفاده از تقاطع طلایی به عنوان نقطه آغازین تحلیل، بررسی کنید.نمونه ی معاملاتی اولنکاتی که در نمونه ی تحلیلی زیر بارز هستند به شرح زیر است:نمونه ی تحلیل بر اساس تقاطع طلایی با دیدگاه کلان۱. در ابتدا تقاطع طلایی از آغاز احتمالی روند صعودی خبر می دهد.۲. به حملات قیمت به زیر میانگین متحرک ساده ی ۵۰ روزه (SMA ۵۰ – خط آبی در تصویر) توجه کنید. بازار بدون تقلای زیادی آنها را نقض کرده و به مسیر اصلی خود پایبند بوده است. اگر این موارد را نمونه های فاز سرگردانی مقایسه کنید، متوجه خواهید شد که کندل ها ی قیمتی بین سقف ها و کف ها در ناحیه ی بین دو میانگین متحرک همپوشانی بیشتری باهم نسبت به این فاز دارند. در واقع در فاز سرگردانی قیمت کف و سقف های جدید مرتباً کف ها و سقف های قبل خود را نقض و به آنها نفوذ می کنند و در دل آنها قرار نمی گیرند.۳. بعد از تقاطع طلایی شکاف و فاصله ی قیمتی قابل قبول و تثبیت شده بین دو میانگین متحرک به وجود آمده است. این موضوع نشانه ای از افزایش مومنتوم (اندازه حرکت) در روند محسوب می شود.۴. ما به دنبال ورود به بازار با تقاطع طلایی نیستیم. در عوض از الگوهای پرایس اکشن در قیمت به عنوان نقاط ورودی معاملاتی استفاده می كنیم. تعدادی از این الگو ها را در مقاله «سطوح عرضه و تقاضا بر اساس پرایس اکشن» می توانید مشاهده کنید.نمونه ی معاملاتی دوم نمونه ی تحلیل بر اساس تقاطع طلایی با دیدگاه کلان۱. در این مثال تقاطع طلایی شکل گرفته است اما حرکات قیمت که در پی آن به وجود آمده است، کمی مبهم به نظر می رسد.۲. خط چین قرمز سقفی را مشخص می کند که قیمت بعد از این که برای اولین بار به میانگین متحرک ساده ی ۲۰۰ روزه (SMA ۲۰۰ – خط زرد در تصویر) واکنش نشان داده، به بالای آن رفته است. شکست قیمت به بالای این سطح برای تایید فاز روند قیمت حیاتی محسوب می شود. در هر صورت بازار در اطراف این سطح برای مدتی سرگردان بوده است (با این وجود این بازار همچنان مورد توجه ما قرار می گیرد، چرا که میانگین متحرک ساده ی ۵۰ روزه (SMA ۵۰ – خط آبی در تصویر) فاصله ی مناسبی را با میانگین متحرک ساده ی ۲۰۰ روزه (SMA ۲۰۰ – خط زرد در تصویر) حفظ کرده است).۳. نفوذ صعودی قیمت به بالای سقف مذکور، بازار را از نوسانات عرضی خارج کرده و روند صعودی را تایید می کند.۴. به بازگشت های قیمت (پولبک) بین دو میانگین متحرک توجه کنید. دو مورد ابتدایی حرکاتی عرضی را به دنبال داشتند، اما مورد سوم روند صعودی قیمت را با قدرت تایید کرده است. این موضوع با بازگشت پر قدرت قیمت پس از اتمام پولبک قابل مشاهده است که در ادامه روند صعودی را تایید می کند.۵. پس از تثبیت روند صعودی، به دنبال ورود به بازار با الگوهای پرایس اکشن هستیم. در این میان دو الگوی پین بار (Pin Bar) نقاط معقولی برای این امر محسوب می شوند.با کمی دقت متوجه می شویم که پولبک سوم علاوه بر اینکه جهش قیمت از میانگین متحرک ساده ی ۲۰۰ روزه (SMA ۲۰۰ – خط زرد در تصویر) محسوب می شود، جهش قیمتی از خط چین قرمز که در گذشته مقاومت بوده نیز به حساب می آید. در دستورالعمل های پرایس اکشن در چارچوب تقاطع طلایی اشاره کردیم که استفاده از میانگین های متحرک را به عنوان حمایت و مقاومت فراموش کنید و تمرکز خود را بر روی جهش قیمت از این سطوح معطوف نکنید. در اینجا حرکت و واکنش سریع قیمت به این سطوح مدنظر قرار می گیرد.این عوامل به عنوان مشاهدات مهم پرایس اکشن محسوب می شوند و اگر تمرکز معامله گر تنها حول میانگین های متحرک بچرخد، به راحتی حرکات قیمت را ممکن است از دست بدهد.جمع بندیتقاطع طلایی به عنوان یک سیگنال اولیه ی تغییر در روند بلند مدت بازار، راهنمایی ارزشمند به شمار می آید. هنگامی که بازار و قیمتها به فاز روند وارد می شوند، فرصت های معاملاتی کم ریسکی بسیاری در بازار به وجود می آید. همچنین معمول نیست که بازار برای یک دوره ی طولانی در فاز سرگردانی باقی بماند. به این دلیل صبور بودن یک معامله گر از عوامل حیاتی محسوب می شود.تقاطع طلایی برای معامله گرانی که به دنبال به حداقل رساندن ریسک خود برای معاملات کوتاه مدت هستند، ایده آل نیست. اما این استراتژی برای سرمایه گذارانی که به تحلیل فاندامنتال یا بنیادی تکیه می کنند یا مبنای سرمایه گذاری آنها بلندت مدت است، نقاط ورود مناسب و کاربردی فراهم می کنند. برای این دسته از معامله گران بلند مدت، نقاط ورود دقیق ضروری نیست، چرا که آنها به سیگنالی نیاز دارند که تطابق دیدگاه تکنیکال با چشم انداز فاندامنتال آنها را تایید کند. این همان تاییدی است که تقاطع صعودی آن را فراهم می کند.در آخر نکته ی آموزشی که بیان آن خالی از لطف نیست به این صورت است که حتی به هنگام استفاده از یک استراتژی بر اساس اندیکاتور، می توان دیدگاه پرایس اکشن را نیز در نظر گرفت. این مقاله ی آموزشی این رویکرد را برای تقاطع طلایی نشان می دهد. اما می توان این رویکرد را در اکثر سیستم های معاملاتی پیاده کرد.در نهایت به جای تمرکز کامل بر روی اندیکاتورها یا رد کردن آنها، در تحلیل خود از ادغام کردن آنها با پرایس اکشن بهره ببرید. البته که برای جلوگیری از کامل تکیه کردن بر اندیکاتورها، باید قوانینی اساسی برای سیستم معاملاتی خود تعریف کرد.در این باره بیشتر بخوانید
3 استراتژی تجارت ارزهای دیجیتال برای مبتدی ها
سرمایه گذاری در بازار ارز دیجیتال را می توان در دسته سرمایه گذاری های پرریسک قرار داد که ورود به بازار خرید و فروش آنها بدون برنامه می تواند سرمایه شما را در خطر از دست رفتن قرار دهد، این در حالی است که به اعتقاد تحلیلگران هیچ استراتژی معاملاتی کاملی وجود ندارد. در این میان سه روش شناخته شده را می توان عنوان کرد که برای استفاده افراد مبتدی مناسب هستند. در ادامه این این مقاله از وب سایت تتر ایران با ما همراه باشید تا به توضیح این سه شیوه بپردازیم.
میانگین هزینه دلار (DCA)
تقریبا می توان گفت روش "میانگین سازی هزینه دلار" یک استراتژی محبوب و آزموده شده در معاملات ارز دیجیتال به شمار می رود که در صورتی می تواند بهترین عملکرد خود را نشان دهد که در دوره های زمانی طولانی تری مورد استفاده قرار گیرد. مفهوم این روش بسیار ساده است، به این نحو که در این روش به جای اینکه تمام پول خود را به صورت یکجا در یک رمز ارز خاص سرمایه گذاری کنید آن را به مقادیر کوچکتری تقسیم کرده و با انتخاب زمان و یک روز بخصوص در هفته صرفا در آن زمان خاص اقدام به انجام خرید خود می کنید. در ادامه برای درک بهتر این مفهوم مثالی خواهیم آورد:
فرض کنید باب قصد دارد 10 هزار دلار خود را در بیت کوین (BTC) سرمایه گذاری کند. تصمیم او این است که بجای هزینه کردن یکباره این مبلغ 10 هزار دلار خود را با بکارگیری استراتژی هزینه دلاری (DCA)، به 20 قسمت 500 دلاری تقسیم نماید. طبق این راهبرد او با انتخاب یک روز خاص و ساعت مقرر مانند روز دوشنبه و ساعت 12:00 در این زمان مشخص شده اقدام به خرید بیت کوین می کند و در طول 20 هفته آتی باب به طور منظم در این روز و ساعت مشخص به ارزش 500 دلار بیت کوین خریداری می کند و این رویه را تا زمانی که کل مبلغ 10 هزار دلار را در بیت کوین سرمایه گذاری کند ادامه می دهد.
این مدل خرید و تداوم آن در فواصل زمانی مشخص و برای مدت طولانی می تواند کاهش تاثیر نوسانات بازار اعم از افت و خیز شدید در قیمت ها را به دنبال داشته باشد. این یعنی باب در مقایسه با زمانی که تمام 10 هزار دلار خود را به یکباره برای خرید بیت کوین صرف کند می تواند به طور متوسط تعداد بیت کوین بیشتری در ازای پرداخت همان مقدار پول دریافت نماید.
در وب سایت DCABTC که به عنوان یک ماشین حساب DCA متمرکز بر بیت کوین محسوب می شود این مسئله با جزئیات بیشتری بیان شده است. برای مثال اگر شما از آغاز ژانویه سال 2018 هر دوشنبه سر ساعت مشخصی اقدام به خرید بیت کوین می کردید در کل مبلغی که شما برای خرید بیت کوین هزینه کرده بودید در حدود 23،550 دلار برآورد می شد که تعداد بیت کوین های خریداری شده شما نیز 3.04 بیت کوین بود. این در حالی است که اگر شما کل مبلغ 23،550 دلار را به صورت یکجا در اول ژانویه 2018 به خرید بیت کوین اختصاص می دادید تنها موفق به خرید 1.69 بیت کوین می شدید. چنانچه شما قصد دارید با اجرای دستی راهبرد میانگین هزینه دلاری (DCA) خودتان اقدام به خرید ارزهای دیجیتال در زمان مشخصی از یک صرافی نمایید، افزودن یک قانون ساده می تواند نتایج نهایی شما را بهبود بخشد، بدین نحو که ارز دیجیتال خود را در بازه های زمانی مشخص تنها زمانی خریداری کنید که قیمت ها قرمز باشند و این یعنی زمانی که دارایی مورد نظر به لحاظ قیمتی در کمترین ارزش خود نسبت به 24 ساعت قبل قرار داشته باشد. شما می توانید جهت مشاهده قیمت لحظه ای ارزهای دیجیتال به وب سایت تتر ایران مراجعه نمایید.
تقاطع طلایی/تقاطع مرگ
استراتژی معاملات رمزنگاری شده تحت عنوان "تقاطع طلایی/تقاطع مرگ" (Golden cross / Death cross) روشی را ارائه می دهد که در آن از دو خط میانگین متحرک (MA) بر روی نمودار تریدینگ ویو استفاده شده است. میانگین متحرک خط نموداری است که میانگین قیمت متوسط یک ارز دیجیتال را برای مدت زمانی مشخص به نمایش می گذارد.
به عبارتی میانگین متحرک به عنوان خطی روی نمودار ترسیم می گردد تا بتوان با استناد به آن مطابق دادههای پیشین رفتار قیمت دارایی مورد نظر را به طور دقیق تری پیش بینی کرد. شما برای پیاده سازی این استراتژی بایستی به دنبال نقاط تقاطع بین میانگین متحرک MA 50 (به طور متوسط 50 روز قبلی) و MA 200 (به طور متوسط 200 روز قبلی) طی زمانبندی های طولانی مدت روی نمودار های روزانه و هفتگی باشید. به این دلیل که این روش ارزیابی خود را بوسیله مشاهده تکان های قیمت در طولانی مدت ارائه می دهد بنابراین به عنوان یک استراتژی تجاری بلند مدت مطرح می شود که بهترین عملکرد آن حداقل در یک بازه زمانی 18 ماهه خود را نشان خواهد داد. در این شیوه شما بایستی به دنبال دو نقطه تقاطع موجود باشید که عبارتند از:
همگرایی (تقاطع طلایی): زمانی اتفاق می افتد که خط میانگین متحرک 50 از خط میانگین متحرک 200 روند صعودی گرفته و به سمت بالا عبور کند.
واگرایی (تقاطع مرگ): این نقطه زمانی مشاهده می شود که خط میانگین متحرک 50 در حال عبور از خط میانگین متحرک 200 به سمت پایین است.
در همگرایی مومنتوم کوتاه مدت از مومنتوم بلندمدت پیشی گرفته و در حال عبور از آن است که این یک سیگنال خرید محسوب می شود. این اتفاق زمانی روی می دهد که خریداران به بازار بر می گردند و همین بازگشت باعث افزایش قیمت رمزارز ها می شود. واگرایی در نقطه مقابل این سیگنال قرار می گیرد که در آن مومنتوم کوتاه مدت در مقابل مومنتوم بلندمدت در حال طی روند نزولی است، این شرایط وابسته به سیگنال فروش است و زمانی رقم می خورد که بخش عمده ای از معامله گران تصمیم به خروج از بازار گرفته و دارایی های خود را به فروش می رسانند.
تنظیم این مورد نیازمند ورود به نمودار تریدینگ ویو می باشد؛ تصویر زیر یک حساب وب سایت تریدینگ ویو (TradingView) را به نمایش می گذارد. ابتدا بازه زمانی (پیکان قرمز) را به روزانه یا هفتگی تغییر داده (مربع قرمز)، و دکمه شاخص ها یعنی پیکان آبی را کلیک کنید و شروع به جست و جوی میانگین های متحرک (moving averages) نمایید. با دوبار کلیک میانگین های متحرک را اضافه کنید.
در مرحله بعدی روی نماد دندانه دار هر میانگین متحرک (در گوشه بالا در سمت چپ) کلیک کرده و پارامتر طول (پیکان قرمز) را به ترتیب به 50 و 200 تغییر داده و تنظیمات میانگین متحرک را اعمال کنید. شما همچنین می توانید با کلیک روی "Style" رنگ ها (پیکان آبی) را تغییر و اینگونه دو خط را از یکدیگر متمایز کنید. این روش معاملاتی، برای ارزهای رمزنگاری شده زمانی بیشترین عملکرد را دارد که بازار به شدت در حالت بی ثبات قرار گرفته و افت و خیز قیمتی شدیدی بر آن حاکم باشد، اما در حالتی که بازار خنثی است این دو خط همواره واگرا و همگرا خواهند شد که در پی آن این روش نشانگر سیگنال های خرید و فروش ارز دیجیتال متعددی خواهد بود.
غالبا این حالت زمانی که عدم اطمینان در بازار حاکم باشد و میزان معامله گران صعودی و نزولی در یک خط قرار بگیرند روی می دهد. این مورد را می توان تنها نقصیه این راهبرد دانست، در حالی که میانگین سود در این روش در دوره های کم نوسان بازار می تواند نسبت به ضرر و زیان آن قابل توجه تر باشد.
استراتژی معاملاتی رمز ارزها بر مبنای واگرایی RSI
علیرغم اینکه راهبرد واگرایی RSI یک استراتژی فنی تر در بازار خرید و فروش ارز دیجیتال است اما می تواند برای تاثیر معکوس در زمانبندی روند پیش از وقوع مورد استفاده قرار گیرد و به زمانی تاکید دارد که طی آن قیمت در حال حرکت به سمت خلاف جهت است، یعنی از روند صعودی به نزولی یا بالعکس. RSI مخفف شاخص مقاومت نسبی (Relative Strength Index) است که با محاسبه میانگین سود و زیان در یک بازه مثالی از یک تقاطع مرگ زمانی 14 روزه اقدام به اندازه گیری مومنتوم می کند. شاخص RSI را می توانید به راحتی از بخش اندیکارتورها (Indicators) در نمودارهای تریدینگویو اضافه کنید. شاخص RSI هموراه بین 0 و 100 در نوسان بوده و به منظور برجسته سازی "بیش از حد خرید" یا "بیش از حد فروش" یک دارایی کاربرد دارد. اغلب از یک کانال مابین 30 الی 70 برای نمایش دادن این مسئله استفاده می کنند. خارج شدن شاخص از کانال بالای 70 به این معنی است که دارایی مورد نظر در حالت "خرید بیش از حد" قرار گرفته و احتمالا قیمت در حال بازگشت به پایین است. اما در حالت برعکس یعنی زمانی که دارایی در حال حرکت به زیر عدد 30 است "فروش بیش از حد" بر بازار حاکم شده و این یعنی قیمت احتمالا افزایش خواهد یافت.
علیرغم اینکه این شاخص را می توان به تنهایی به عنوان یک استراتژی ساده برای به پیش بردن معاملات ارز دیجیتال عنوان کرد، اما بعضا می تواند حامل نتایج نادرستی نیز باشد، برای مثال مواردی مشاهده شده است که با وجود قرار گرفتن شاخص RSI در مدار "خرید بیش از حد" که حاکی از سیگنال خرید است، قیمت همچنان نزولی باقی مانده است.
استراتژی واگرایی RSI سیستمی پیشرفته داشته و از آن می توان در جهت تعیین زمان مناسب برای تغییر روند قیمت پیش از به وقوع پیوستن آن استفاده کرد. انجام این کار از طریق جست و جوی ناهمگونی میان قیمت و شاخص RSI عملی می شود. معمولا حرکت قیمت و شاخص RSI در یک جهت است. اما با این حال مواقعی مشاهده شده که با وجود حرکت کاهشی قیمت، شاخص RSI در حال افزایش بوده یا برعکس. معمولا این شرایط زمانی پیش می آید که شاهد ایجاد تغییر ناچیزی در حجم معاملات باشیم که به تغییر روند مومنتوم در مراحل اولیه اشاره دارد. یک دریچه چهارساعته و یا روزانه معمولا بهترین چارچوب زمانی برای جست و جوی واگرایی محسوب می گردد، این بازه های زمانی نشان دهنده تغییرات ملموس تر در روند میانمدت تا بلند مدت می باشند. می توان از این استراتژی به منظور پیدا کردن تغییرات جزئی تر در یک روند نیز استفاده کرد.
3 استراتژی تجارت ارزهای دیجیتال برای مبتدی ها
سرمایه گذاری در بازار ارز دیجیتال را می توان در دسته سرمایه گذاری های پرریسک قرار داد که ورود به بازار خرید و فروش آنها بدون برنامه می تواند سرمایه شما را در مثالی از یک تقاطع مرگ خطر از دست رفتن قرار دهد، این در حالی است که به اعتقاد تحلیلگران هیچ استراتژی معاملاتی کاملی وجود ندارد. در این میان سه روش شناخته شده را می توان عنوان کرد که برای استفاده افراد مبتدی مناسب هستند. در ادامه این این مقاله از وب سایت تتر ایران با ما همراه باشید تا به توضیح این سه شیوه بپردازیم.
میانگین هزینه دلار (DCA)
تقریبا می توان گفت روش "میانگین سازی هزینه دلار" یک استراتژی محبوب و آزموده شده در معاملات ارز دیجیتال به شمار می رود که در صورتی می تواند بهترین عملکرد خود را نشان دهد که در دوره های زمانی طولانی تری مورد استفاده قرار گیرد. مفهوم این روش بسیار ساده است، به این نحو که در این روش به جای اینکه تمام پول خود را به صورت یکجا در یک رمز ارز خاص سرمایه گذاری کنید آن را به مقادیر کوچکتری تقسیم کرده و با انتخاب زمان و یک روز بخصوص در هفته صرفا در آن زمان خاص اقدام به انجام خرید خود می کنید. در ادامه برای درک بهتر این مفهوم مثالی خواهیم آورد:
فرض کنید باب قصد دارد 10 هزار دلار خود را در بیت کوین (BTC) سرمایه گذاری کند. تصمیم او این است که بجای هزینه کردن یکباره این مبلغ 10 هزار دلار خود را با بکارگیری استراتژی هزینه دلاری (DCA)، به 20 قسمت 500 دلاری تقسیم نماید. طبق این راهبرد او با انتخاب یک روز خاص و ساعت مقرر مانند روز دوشنبه و ساعت 12:00 در این زمان مشخص شده اقدام به خرید بیت کوین می کند و در طول 20 هفته آتی باب به طور منظم در این روز و ساعت مشخص به ارزش 500 دلار بیت کوین خریداری می کند و این رویه را تا زمانی که کل مبلغ 10 هزار دلار را در بیت کوین سرمایه گذاری کند ادامه می دهد.
این مدل خرید و تداوم آن در فواصل زمانی مشخص و برای مدت طولانی می تواند کاهش تاثیر نوسانات بازار اعم از افت و خیز شدید در قیمت ها را به دنبال داشته باشد. این یعنی باب در مقایسه با زمانی که تمام 10 هزار دلار خود را به یکباره برای خرید بیت کوین صرف کند می تواند به طور متوسط تعداد بیت کوین بیشتری در ازای پرداخت همان مقدار پول دریافت نماید.
در وب سایت DCABTC که به عنوان یک ماشین حساب DCA متمرکز بر بیت کوین محسوب می شود این مسئله با جزئیات بیشتری بیان شده است. برای مثال اگر شما از آغاز ژانویه سال 2018 هر دوشنبه سر ساعت مشخصی اقدام به خرید بیت کوین می کردید در کل مبلغی که شما برای خرید بیت کوین هزینه کرده بودید در حدود 23،550 دلار برآورد می شد که تعداد بیت کوین های خریداری شده شما نیز 3.04 بیت کوین بود. این در حالی است که اگر شما کل مبلغ 23،550 دلار را به صورت یکجا در اول ژانویه 2018 به خرید بیت کوین اختصاص می دادید تنها موفق به خرید 1.69 بیت کوین می شدید. چنانچه شما قصد دارید با اجرای دستی راهبرد میانگین هزینه دلاری (DCA) خودتان اقدام به خرید ارزهای دیجیتال در زمان مشخصی از یک صرافی نمایید، افزودن یک قانون ساده می تواند نتایج نهایی شما را بهبود بخشد، بدین نحو که ارز دیجیتال خود را در بازه های زمانی مشخص تنها زمانی خریداری کنید که قیمت ها قرمز باشند و این یعنی زمانی که دارایی مورد نظر به لحاظ قیمتی در کمترین ارزش خود نسبت به 24 ساعت قبل قرار داشته باشد. شما می توانید جهت مشاهده قیمت لحظه ای ارزهای دیجیتال به وب سایت تتر ایران مراجعه نمایید.
تقاطع طلایی/تقاطع مرگ
استراتژی معاملات رمزنگاری شده تحت عنوان "تقاطع طلایی/تقاطع مرگ" (Golden cross / Death cross) روشی را ارائه می دهد که در آن از دو خط میانگین متحرک (MA) بر روی نمودار تریدینگ ویو استفاده شده است. میانگین متحرک خط نموداری است که میانگین قیمت متوسط یک ارز دیجیتال را برای مدت زمانی مشخص به نمایش می گذارد.
به عبارتی میانگین متحرک به عنوان خطی روی نمودار ترسیم می گردد تا بتوان با استناد به آن مطابق دادههای پیشین رفتار قیمت دارایی مورد نظر را به طور دقیق تری پیش بینی کرد. شما برای پیاده سازی این استراتژی بایستی به دنبال نقاط تقاطع بین میانگین متحرک MA 50 (به طور متوسط 50 روز قبلی) و MA 200 (به طور متوسط 200 روز قبلی) طی زمانبندی های طولانی مدت روی نمودار های روزانه و هفتگی باشید. به این دلیل که این روش ارزیابی خود را بوسیله مشاهده تکان های قیمت در طولانی مدت ارائه می دهد بنابراین به عنوان یک استراتژی تجاری بلند مدت مطرح می شود که بهترین عملکرد آن حداقل در یک بازه زمانی 18 ماهه خود را نشان خواهد داد. در این شیوه شما بایستی به دنبال دو نقطه تقاطع مثالی از یک تقاطع مرگ موجود باشید که عبارتند از:
همگرایی (تقاطع طلایی): زمانی اتفاق می افتد که خط میانگین متحرک 50 از خط میانگین متحرک 200 روند صعودی گرفته و به سمت بالا عبور کند.
واگرایی (تقاطع مرگ): این نقطه زمانی مشاهده می شود که خط میانگین متحرک 50 در حال عبور از خط میانگین متحرک 200 به سمت پایین است.
در همگرایی مومنتوم کوتاه مدت از مومنتوم بلندمدت پیشی گرفته و در حال عبور از آن است که این مثالی از یک تقاطع مرگ یک سیگنال خرید محسوب می شود. این اتفاق زمانی روی می دهد که خریداران به بازار بر می گردند و همین بازگشت باعث افزایش قیمت رمزارز ها می شود. واگرایی در نقطه مقابل این سیگنال قرار می گیرد که در آن مومنتوم کوتاه مدت در مقابل مومنتوم بلندمدت در حال طی روند نزولی است، این شرایط وابسته به سیگنال فروش است و زمانی رقم می خورد که بخش عمده ای از معامله گران تصمیم به خروج از بازار گرفته و دارایی های خود را به فروش می رسانند.
تنظیم این مورد نیازمند ورود به نمودار تریدینگ ویو می باشد؛ تصویر زیر یک حساب وب سایت تریدینگ ویو (TradingView) را به نمایش می گذارد. ابتدا بازه زمانی (پیکان قرمز) را به روزانه یا هفتگی تغییر داده (مربع قرمز)، و دکمه شاخص ها یعنی پیکان آبی را کلیک کنید و شروع به جست و جوی میانگین های متحرک (moving averages) نمایید. با دوبار کلیک میانگین های متحرک را اضافه کنید.
در مرحله بعدی روی نماد دندانه دار هر میانگین متحرک (در گوشه بالا در سمت چپ) کلیک کرده و پارامتر طول (پیکان قرمز) را به ترتیب به 50 و 200 تغییر داده و تنظیمات میانگین متحرک را اعمال کنید. شما همچنین می توانید با کلیک روی "Style" رنگ ها (پیکان آبی) را تغییر و اینگونه دو خط را از یکدیگر متمایز کنید. این روش معاملاتی، برای ارزهای رمزنگاری شده زمانی بیشترین عملکرد را دارد که بازار به شدت در حالت بی ثبات قرار گرفته و افت و خیز قیمتی شدیدی بر آن حاکم باشد، اما در حالتی که بازار خنثی است این دو خط همواره واگرا و همگرا خواهند شد که در پی آن این روش نشانگر سیگنال های خرید و فروش ارز دیجیتال متعددی خواهد بود.
غالبا این حالت زمانی که عدم اطمینان در بازار حاکم باشد و میزان معامله گران صعودی و نزولی در یک خط قرار بگیرند روی می دهد. این مورد را می توان تنها نقصیه این راهبرد دانست، در حالی که میانگین سود در این روش در دوره های کم نوسان بازار می تواند نسبت به ضرر و زیان آن قابل توجه تر باشد.
استراتژی معاملاتی رمز ارزها بر مبنای واگرایی RSI
علیرغم اینکه راهبرد واگرایی RSI یک استراتژی فنی تر در بازار خرید و فروش ارز دیجیتال است اما می تواند برای تاثیر معکوس در زمانبندی روند پیش از وقوع مورد استفاده قرار گیرد و به زمانی تاکید دارد که طی آن قیمت در حال حرکت به سمت خلاف جهت است، یعنی از روند صعودی به نزولی یا بالعکس. RSI مخفف شاخص مقاومت نسبی (Relative Strength Index) است که با محاسبه میانگین سود و زیان در یک بازه زمانی 14 روزه اقدام به اندازه گیری مومنتوم می کند. شاخص RSI را می توانید به راحتی از بخش اندیکارتورها (Indicators) در نمودارهای تریدینگویو اضافه کنید. شاخص RSI هموراه بین 0 و 100 در نوسان بوده و به منظور برجسته سازی "بیش از حد خرید" یا "بیش از حد فروش" یک دارایی کاربرد دارد. اغلب از یک کانال مابین 30 الی 70 برای نمایش دادن این مسئله استفاده می کنند. خارج شدن شاخص از کانال بالای 70 به این معنی است که دارایی مورد نظر در حالت "خرید بیش از حد" قرار گرفته و احتمالا قیمت در حال بازگشت به پایین است. اما در حالت برعکس یعنی زمانی که دارایی در حال حرکت به زیر عدد 30 است "فروش بیش از حد" بر بازار حاکم شده و این یعنی قیمت احتمالا افزایش خواهد یافت.
علیرغم اینکه این شاخص را می توان به تنهایی به عنوان یک استراتژی ساده برای به پیش بردن معاملات ارز دیجیتال عنوان کرد، اما بعضا می تواند حامل نتایج نادرستی نیز باشد، برای مثال مواردی مشاهده شده است که با وجود قرار گرفتن شاخص RSI در مدار "خرید بیش از حد" که حاکی از سیگنال خرید است، قیمت همچنان نزولی باقی مانده است.
استراتژی واگرایی RSI سیستمی پیشرفته داشته و از آن می توان در جهت تعیین زمان مناسب برای تغییر روند قیمت پیش از به وقوع پیوستن آن استفاده کرد. انجام این کار از طریق جست و جوی ناهمگونی میان قیمت و شاخص RSI عملی می شود. معمولا حرکت قیمت و شاخص RSI در یک جهت است. اما با این حال مواقعی مشاهده شده که با وجود حرکت کاهشی قیمت، شاخص RSI در حال افزایش بوده یا برعکس. معمولا این شرایط زمانی پیش می آید که شاهد ایجاد تغییر ناچیزی در حجم معاملات باشیم که به تغییر روند مومنتوم در مراحل اولیه اشاره دارد. یک دریچه چهارساعته و یا روزانه معمولا بهترین چارچوب زمانی برای جست و جوی واگرایی محسوب می گردد، این بازه های زمانی نشان دهنده تغییرات ملموس تر در روند میانمدت تا بلند مدت می باشند. می توان از این استراتژی به منظور پیدا کردن تغییرات جزئی تر در یک روند نیز استفاده کرد.
دیدگاه شما