آیا بورس عامل تورم است؟
همدلی| «به هیچ وجه بورس عامل گرانی نشده است»، این پاسخ رئیس تالار شیشهای، به باوری است که مدتهاست در میان اذهان عمومی در زمینه تاثیر مستقیم شاخص بورس بر تورم، ایجاد شده است. حسن ارتباط بورس با تورم قالیباف اصل، همین دیروز بود که ضمن انتقاد از موضوعاتی مبنی بر اینکه بورس و مخصوصا بورس کالا باعث گرانی در جامعه شده است، گفت: «این موضوع را قویا تکذیب میکنم». رئیس سازمان بورس، ادامه داد: «بعضی از گرانیها را گردن بورس کالا میاندازند. مخصوصا در زمینه فولاد. در حالی که قیمت فولاد در بورس کالا 20 درصد ارزانتر از قیمت این محصول در خارج از بورس است. همچنین قیمت جهانی شمش 30 درصد بالاتر از قیمتی است که در بورس کالا معامله میشود. اینکه میگویند بورس مخصوصا بورس کالا ابزاری برای گرانی شده است را قویا رد میکنم. باید برای قیمتهای خارج از بورس دنبال راه حل باشند».
این باور که رشد ارزش سهام شرکتها در بازار سرمایه، یکی از دلایل اصلی رشد تورم یا بالا رفتن سطح عمومی قیمتها است، از سال گذشته و با رشد شارپی شاخص کل بورس، در میان برخی ایجاد شد و با وجود رشد کجدار و مریز بازار سرمایه و البته افزایش پرشتاب تورم در روزهای اخیر، هنوز هم این نوع بهانهتراشی برای منطقی به نظر رسیدن تورم، وجود دارد. بهانهتراشی برای توجیه تورم از سوی عدهای که همواره دیواری کوتاهتر از بازار سرمایه، سراغ ندارند، در حالی مطرح است که به گفته کارشناسان، یکی از دلایل اصلی افزایش سطح عمومی قیمتها، خلق مستقیم پول برای حمایت از این بازار است، این در حالی است که اواخر مهر امسال، وزیر اقتصاد از درآمد 33 هزار میلیاردی دولت از واگذاری سهام در بازار سرمایه خبر داد؛ این درآمد بیشک به معنای خروج پول از بازار سرمایه است که در کاهش ارزش سهام شرکتها و در نتیجه افت شاخص بورس، تاثیر قابلتوجهی را ایجاد کرده، از آنجایی که ورود پول به هر بازار یا اقتصادی، زمینهساز تورم است، به نظر میرسد جبران کسری بودجه از راه بورس، علت اصلی تورم شده و بنابراین نه به دلیل رشد بورس که به دلیل خروج پولهای سنگین از این بازار، تورم نیز به مراتب تحتتاثیر قرار گرفته.
به نظر میرسد بازار سرمایه در صورتی که دستکاری نشود و سیاستهایی مانند عرضه صندوقهای دولتی یا حتی واگذاری سهام عدالت نباشد، جایی برای قیمتگذاری واقعی است و بر اساس عرضه و تفاضا میتواند ارزش واقعی کالاها را نشان دهد، این در حالی است که این بازار مدتهاست تبدیل به بازیچه دولت برای جبران کسری بودجه شده است، مصداق این دخالتها را میتوان در عرضه دومین صندوق دولتی به بازار مشاهده کرد؛ در حالی که سهامداران با دعوت خود سکانداران اقتصادی هر واحد از نماد پالایشییکم را با ارزش 100 هزار ریال، خریداری کرده بودند، حالا اما با گذشت چند ماه از این خرید پرسروصدا از رسیدن ارزش هر نماد به حدود 72 هزار ریال خبر میدهند. از سوی دیگر، در شرایط کنونی که شاخص بورس هنوز راه طولانی برای جبران افت سرمایههای سهامداران دارد و در بیشتر روزهای هفته، لباس قرمزی بر تن دارد، آمارهای اقتصادی از تورمی حکایت میکنند که از 40 درصد عبور کرده و بنابراین به نظر میرسد با ساقط کردن بورس نه تنها چیزی ارزان نشده که فقط بازار ورشکستهای به سهامداران تحویل داده شده و تورم نیز بیتوجه به همه این حواشی راه خود را رفته است. رابطه میان تورم و رشد شاخص بورس، تنها موضوع مورد بحث در میان تحلیلگران داخلی نیست که با نگاهی به گزارشها و مقالات بینالمللی نیز میتوان به دغدغه ذهنی تحلیلگران بینالمللی در اینباره پی برد. مثلا در سال 2019 میلادی، یعنی زمانی که تورم در آمریکا در مقایسه با سال 2012، حدود 2.8 درصد رشد کرد، مقالات و گزارشهای زیادی در زمینه رابطه میان تورم و شاخص بورس، منتشر شد، در یکی از این گزارشها به نکته جالبی اشاره شده است، گفته میشود با رشد تورم و در نتیجه افزایش قیمت کالاها، ارزش دلار در این کشور افت کرده و در کل قدرت خرید مردم در نتیجه این تورم طی 12 ماه سال 2019 کمتر شده، این در حالی است که برخی از شرکتها در مقابل درآمد بیشتری را از این راه در آن سال کسب کردند، در واقع یک سری از شرکتها توانستند خود را با تورم هماهنگ کرده و قیمت کالاهای خود را افزایش دهند، این در حالی است که تعداد زیادی از شرکتهای این کشور به دلیل اینکه محصولات خود را به بازارهای جهانی ارسال میکردند، قادر نبودند تا خود را با تورم موجود هماهنگ کنند، چرا که در بازارهای جهانی که سرشار از کالاهای شرکتهای دیگر کشورها نیز بود، قیمتها بالا نرفته بودند و در نتیجه به دلیل رقابت با این کالاها و عدم حذف شدن از بازارهای جهانی، شرکتهای آمریکایی با تورم موجود پیش نرفتند. این به معنای آن است که تورم در بازارهای غیررقابتی بیشتر حاکم است تا بازارهایی که در صحنه جهانی و هماهنگ با دیگر کشورها عمل میکنند.
اما در حالی افزایش شاخص کل بورس یکی از دلایل اصلی تورم عنوان شده که به باور کارشناسان اقتصادی، افزایش سطح عمومی قیمتها در کشور ما ناشی از چهار عامل اصلی است؛ اول تکیه و تمرکز اقتصاد ایران بر نفت که موجب شده تا در نتیجه نوسان قیمت نفت، درآمدهای کشور نیز همواره با بیثباتی شدید مواجه باشد.
دوم رشد شدید قیمت ارز در یک بازه زمانی کوتاه، سوم رشد نقدینگی و چهارم تضعیف تولید و رشد هزینههای تولید در اثر فشارهای وارد شده بر حوزه تجارت خارجی کشور. هر چه که هست، مدتهاست پژوهشگران اقتصادی به دنبال یافتن رابطه بین تورم و بازار سهام هستند اما تاکنون نتوانستهاند به یک جمع بندی نهایی در این زمینه دست پیدا کنند. درواقع مطالعات در کشورهای مختلف نشان میدهد به علت وجود ساختار اقتصادی متفاوت، این ارتباط از کشوری به کشور دیگر تغییر میکند. شاید به همین علت است که برخی تحلیلگران این رابطه را منفی، برخی مثبت و برخی فاقد ارتباط معنادار دانستهاند.
برای مثال در کشورهایی که تورم به خوبی قابل پیشبینی است، سرمایهگذاران به سادگی درصد افزودهای را به عنوان تورم به بازدهی مورد انتظار خود میافزایند و بازار به حالت تعادل میرسد. بنابراین تا زمانی که این نرخ قابل پیشبینی باشد عامل ناپایداری و نااطمینانی محسوب نمیشود. با این حال به دلیل ساختار اقتصادی ایران اغلب مطالعات نشان میدهند اثر نرخ تورم بر شاخص فعالیت بازار سهام؛ یعنی ارزش معاملات، حجم معاملات و نسبت ارزش معاملات به کل ارزش جاری بازار سهام در کوتاهمدت مثبت است. اما در همین مطالعات اشاره شده که بین نرخ تورم و تعداد سهام افزوده شده (افزایش سرمایه شرکتها) و نسبت تعداد سهام معامله شده به کل سهام منتشرشده نیز در بلندمدت رابطه معناداری یافت نمیشود.
عوامل تورم در کشور
آنها حاضرند نهایتا 1 میلیون تومان هم بیشتر بدهند و در نهایت کولر را خریداری کنند.
حالا اگر هر کدام از این ها نفری 10 میلیون تومان پول در اختیار داشته باشند به نظر شما حاضرند برای همین کولر تا چه مقدار پول بیشتر خرج کنند؟
مسلما آنها راحت تر پول بیشتری خواهند داد چون توانایی اش را دارند
همان کولر 2 میلیونی حالا با نقدینگی 100 میلیونی تا 6 میلیون تومان هم خریده می شود
و این دقیقا همان چیزی است که در کشور ما در این چند سال اتفاق افتاده است
چاپ پول بدون پشتوانه و چندین برابر شدن نقدینگی باعث شده است تا قیمت کالاها هم چندین برابر گران تر شود و ارزش پول پایین بیاید
بورس و تورم
حالا که با تورم و دلایل آن آشنا شدید بیایید بررسی کنیم که آیا بورس باعث تورم می شود یا خیر؟
بورس با نقدینگی در ارتباط است و در واقع این پولهای مردم است که بازار بورس را می چرخاند
ما به ارتباط بورس با تورم خوبی می دانیم که پول و نقدینگی زیاد به هر بازاری که برود باعث گرانی در آنجا می شود
برای مثال اگر نقدینگی وارد بازار ارز شود باعث گرانی ارز می شود و اگر وارد بازار مسکن شود باعث گرانی مسکن خواهد شد
حالا اما با هجوم نقدینگی به بازار بورس چه اتفاقی می افتد؟
با این هجوم سهام گران تر خواهند شد که متعلق به شرکت های بورسی هستند
گران تر شدن سهام باعث تورم نمی شود چون سهام نقشی در سبد خانوار خانواده ندارد
در واقع بورس تاثیر مستقیمی روی شاخص تورم ندارد چون به طور مستقیم با کالاهای اقتصادی مهم در ارتباط نیست.
از آن سو وقتی سرمایه و پول مردم به سمت بورس کشانده شود باعث می شود
تا از حجم پول سرازیر شده به سمت بازارهای دیگر کم شود و التهاب آنها را کمتر کند.
کاری که بورس می کند در واقع این است که سرمایه مردم را جذب می کند و آن را در چرخه ای قرار می دهد
تا شرکت ها و موسسات بتوانند از آن برای تامین اهداف مالی خود استفاده کنند
بورس مانع از این می شود که پول افراد به سمت بازارهای موازی چون طلا و ارز و مسکن برود و این خود نکته مثبتی است
بورس بازاری است که سرمایه مردم را در خدمت می گیرد تا از آن برای رونق شرکت ها استفاده کند و بتواند آنها را رشد دهد
نتیجه گیری
بورس و تورم با هم ارتباط مستقیمی دارند هر چقدر که تورم بیشتر باشد رشد بازار بورس هم بیشتر است
چون تورم باعث بالا رفتن قیمت سهام می شود
از آن سو در جواب این سوال که آیا بورس باعث افزایش تورم می شود باید گفت که خیر
تورم در کشور دلایل خودش را دارد و بورس از دلایل آن نیست
دلیل اصلی تورم در کشور، چاپ پول بدون پشتوانه و افزایش نقدینگی کشور است که باعث افزایش قیمت کالاها می شود
از سویی دیگر وقتی پول نقد مردم وارد بورس شود، دیگر پول کمتری وارد بازارهای ارز و طلا می شود و باعث کاهش التهاب آنها خواهد شد
ما به خوبی می دانیم که نقدینگی به هر سمت برود آنجا را دچار التهاب می کند
اگر نقدینگی وارد ارز شود قیمت آن را افزایش می دهد
و اگر وارد بازار طلا شود قیمت طلا را افزایش خواهد داد
اما هجوم سرمایه و نقدینگی به سمت بورس برود باعث رونق تولید و بهبود تجارت کشور می شود.
ارتباط بورس با تورم
چهارشنبه, 02 شهریور 1401 | 15:51:27
به گزارش روابط عمومی کانون نهادهای سرمایهگذاری ایران و به نقل از صدای بورس دبیر کل کانون نهادهای سرمایهگذاری گفت: صندوقهای سرمایهگذاری از تنوع بسیار زیادی در بازار سرمایه برخوردار هستند و محلی است که سرمایهگذاران میتوانند از طریق آن در بخشهای درآمد ثابت به جای سپردههای بانکی و با نقدشوندگی بالا، سهامی، کالایی و . سرمایهگذاری کنند و حتی پرتفویهایی از صندوقهای سرمایهگذاری را تشکیل دهند بنابراین به یکی از ابزارهای سرمایهگذاری مطمئن تبدیل شدهاند .
سعید اسلامی، دبیر کل کانون نهادهای سرمایهگذاری درمورد ارزیابی خود از سرمایهگذاری غیرمستقیم و مزایای آن گفت: یکی از تفاوتهای اساسی بازار ایران با بازارهای توسعه یافته این است که سهم معاملات حقیقی نسبت به معاملات حقوقی بسیار زیاد است یعنی در حالی که این سهم در بازار ایران در سال ۲۰۲۰ ۸۳ درصد بوده در بازار آمریکا حدود ۲۰ درصد است که نشان میدهد در ایران معاملهگران حقیقی وارد بازار شده و بهصورت مستقیم سرمایهگذاری کردهاند؛ طبیعتا این کار در حوزه سیاستگذاری، معاملات و انتقال هیجان به بازار، تشکیل پرتفویهای بهینه و سودآوری سرمایهگذار با چالشهایی همراه است بنابراین تلاش تمامی اهالی بازار در سالهای گذشته توسعه سرمایهگذاری غیرمستقیم بوده هرچند این تلاش چندان موفق نبوده است اما باید به این کار ادامه داد .
او افزود: توسعه سرمایهگذاری مستقیم از راههای مختلفی قابل انجام است؛ بخشی از آن به ریزساختارها و تغییر سازوکارهای بازار به نفع سرمایهگذاری غیرمستقیم مربوط میشود و بخش دیگر هم مربوط به توسعه صندوقهای سرمایهگذاری و نهادهای سبدگردان در کشور است .
عضو شورای سیاستگذاری همایش " سرمایهگذاری در صندوقهای سرمایهگذاری برای مقابله با تورم" با اشاره به این همایش گفت: در این همایش قصد داریم به موضوع صندوقهای سرمایهگذاری که یکی از ابزارهای غیرمستقیم است بپردازیم؛ این صندوقها تنوع بسیار زیادی در بازار سرمایه دارند و بسیار قابل توسعه هستند همچنین محلی است که سرمایهگذاران میتوانند از طریق آن در بخشهای درآمد ثابت به جای سپردههای بانکی و با نقدشوندگی بالا، سهامی، کالایی و . سرمایهگذاری کنند حتی میتوانند پرتفویهایی از صندوقهای سرمایهگذاری را تشکیل دهند بنابراین به یکی از ابزارهای سرمایهگذاری مطمئن تبدیل شدهاند که توسط نهاد متخصص مدیریت میشود، تحت نظارت سازمان بورس و اوراق بهادار است و به دلیل قوانین و مقررات این سازمان نمیتواند ریسکهای بسیار زیادی را به سرمایهگذاران تحمیل کند .
صندوقهای سرمایهگذاری یکی از بهترین گزینهها برای مقابله تورم
به گفته دبیر کل کانون نهادهای ارتباط بورس با تورم سرمایهگذاری امروزه صندوقهای سرمایهگذاری ارکان خوبی دارند و از نقدشوندگی به نسبت خوبی هم برخوردارند همچنین عملکرد مدیران صندوقها هم از طریق مطالعه بازه تاریخی، ریسکها و دانستن تأثیر داراییها قابل بررسی است .
اسلامی در پاسخ به این پرسش که برگزاری همایش "سرمایهگذاری در صندوقهای سرمایهگذاری برای مقابله با تورم" تا چه میزان میتواند به بازار سرمایه کمک کند، گفت: بخش مهمی از سرمایهگذاران در دو سال گذشته وارد بازار شدند بنابراین بازار سرمایه نیاز به فرهنگسازی در حوزههای مختلف دارد که لزوم توجه به سرمایهگذاری غیرمستقیم از جمله مسائل بسیار مهم است و در این راستا فعالان ارکان و رسانهای بورس تلاش بسیاری کردند اما همچنان نیاز داریم برای تولید محتوا و اطلاعرسانی آن تلاش شود .
گفتنی است همایش «سرمایه گذاری در صندوق های سرمایه گذاری برای مقابله با تورم» با محوریت تبیین راه های عبور از تورم با ابزارهای بورسی ۱۴ شهریور ماه در محل شرکت بورس اوراق بهادار تهران برگزار می شود .
در این همایش ضمن بررسی وضعیت اقتصاد ایران به صندوق های سرمایه گذاری پرداخته شده و ضمن تطبیق عملکرد این صندوقها با دنیا چالش ها، مزیت ها و فرصت های موجود در این بخش از بازار سرمایه که به رغم حضور غیر مستقیم در آن ریسک پایینی دارد، تبیین خواهد شد .
علاقهمندان برای حضور در این همایش میتوانند به سایت Finco.capital مراجعه کنند .
بورس معلول تورم است، نه علت آن
مطالعات صورت گرفته بر بازار سهام و فاکتورهای اقتصادی نشان میدهد، بورس همواره از نرخ تورم، نرخ بهره و نرخ نقدینگی تأثیر میپذیرد و رابطه بالعکس که نشاندهنده تأثیر بورس بر نرخ تورم باشد، به لحاظ تئوری و عملی تائید نشده است.
مهدی دلبری، کارشناس بازار سرمایه در گفت و گو با پایگاه خبری بازار سرمایه(سنا)، بابیان این مطلب، به تشریح چگونگی رابطه و تأثیرپذیری بازارها پرداخت و گفت: بهطورکلی تأثیر بازارها بر روی یکدیگر غیرقابلانکار است و بازارهایی همچون بازار سهام، بازار اوراق تأمین مالی، بازار کالاها و ارز معمولاً بر یکدیگر اثر میگذارند اما مطالعات ثابت کرده که بازار سهام جزو بازارهایی است که بیشتر متأثر از بازارهای دیگر است نه تأثیرگذار و بهطور مشخص بزرگترین و مهمترین رابطهای که بین بازار سهام و بازارهای دیگر ثابتشده، این است که بورس از نرخ بهره تأثیر میپذیرد و برعکس آن ثابت نشده است و معمولاً هم این تأثیرپذیری با یک تأخیر زمانی رخ میدهد.
وی افزود: بهطورمعمول افزایش نرخ بهره، اثر کاهشی بر روی بازار سرمایه دارد و این امر نهتنها در بازار ایران بلکه در همه بازارهای دنیا نیز صدق میکند. در بازار ایران شاهد بودیم که در خرداد و تیر سال ۹۹ که بازار سرمایه روند نزولی خود را آغاز کرد، یکی از دلایل آن افزایش نرخ بهره بود.
دلبری در مورد رابطه بین نرخ تورم و بورس گفت: در این خصوص ذکر چند نکته لازم است. نخست آنکه باید توجه داشته باشیم بازار سرمایه، سهم زیادی در سبد سرمایهگذاری ایرانیان ندارد. برای مثال درحالیکه ۷۰ درصد ثروت خانوارهای آمریکایی، در بازارهای مالی سرمایهگذاری میشود، در ایران در حدود ۷۰ درصد ثروت مردم در بازار مسکن سرمایهگذاری میشود و بدین ترتیب بازار سرمایه علیرغم اینکه طی سالهای اخیر مورد اقبال بیشتری قرارگرفته است اما همچنان سهم چندانی در ثروت خانوارها به دست نیاورده است. چراکه در ایران بهطورکلی مردم با مفاهیم بازار سرمایه آشنایی کمتری دارند و فرهنگ سرمایهگذاری در کشورمان متفاوت از سایر کشورها است.
وی با اشاره به نکته بعدی بیان داشت: نکته بعدی این است که وقتی روند بازار سرمایه در ایران را مطالعه میکنیم مشخص میشود که حتی به لحاظ تاریخی در سالهایی که بازار سرمایه وضعیت مناسبی نداشته، بازهم نرخ تورم بالایی ثبت شده است، بنابراین طرح این موضوع که رشد بازار سرمایه منجر به رشد تورم میشود، تحلیل درستی نیست چراکه در تاریخچه بازار سرمایه مثالهای متعددی برای نقض این اظهارنظر وجود دارد.
این کارشناس بازار سرمایه با یادآوری این نکته که در سال قبل هم این اتهام به بازار سرمایه واردشده اما اثبات نشد گفت: سال گذشته شاهد بودیم بعدازاینکه بازار سرمایه وارد روند نزولی شد، تغییری در تورم ایجاد نشد و نرخ آن کاهشی نشد؛ بنابراین انتساب این اتهام به بازار سرمایه که عامل ایجاد تورم در کشور است، اتهامی ثابت نشده است. معمولاً بورس متأثر از بقیه عوامل و فاکتورهای اقتصادی است و باید به دنبال دلیل اصلی ایجاد تورم در سایر بازارها باشیم.
دلبری به مطالعات صورت گرفته در این حوزه اشاره کرد و گفت: مطالعات متعددی صورت گرفته که در آنها و طی مقایسه نرخ بهره در ایران و کشورهای همسایه و همینطور مقایسه نرخ تورم بین ایران و کشورهای همسایه، مشخصشده که این نرخ بهره است که عامل اصلی تحولات بازارها است. نرخ بهره نقدینگی را افزایش داده و نقدینگی چون طبیعتاً به دنبال بازده بیشتر است معمولاً به بازارهای دیگر همچون بازارهای ارز، بازار سکه و بازار ملک و نهایتاً بازار سرمایه هجوم آورده و منجر به تورم در این بازارها میشود.
وی خاطرنشان کرد: بنابراین این تحلیل که بازار سرمایه اثر تورمی بر اقتصاد کشور داشته است، تحلیل درستی نیست و در سال قبل نیز ثابت شد که تورم نمیتواند ناشی از رشد بورس یاشد چراکه اصولاً بورس نقش زیادی در معادله نقدینگی ندارد. درست است که آمار و روند رشد قیمت سهام در سال گذشته، بسیار خاص و تکرار نشدنی بود اما مقصر دانستن بورس بهعنوان عامل تورم، آدرس اشتباهی است که برای پیدا کردن عامل اصلی تورم داده میشود.
وی با اشاره به یکی دیگر از مطالعات صورت گرفته در خصوص رابطه نرخ بهره و بازار سرمایه به کتاب جان مورفی کتابی به نام تحلیل بین بازارها اشاره کرده و گفت: جان مورفی پسازاینکه سالهای متوالی در حوزه تحلیل تکنیکال به مطالعه پرداخت، مطالعاتی را در خصوص رابطه بین بازارها آغاز کرد و در ارتباط بورس با تورم جریان آن به چند رابطه خیلی مهم رسید، نخست اینکه کشورهایی که تورم زیادی دارند مانند ایران، همیشه نرخ بهره بر نرخ بازده بازار سرمایه اثرگذار است. مطالعات وی نشان داد، اگر نرخ بهره افزایش پیدا کند نرخ بازده بازار سرمایه با یک تأخیر زمانی، کاهشی خواهد شد. این رابطه مشخصاً در بازار ایران نیز برقرار است و در تمام مطالعات و پایاننامههایی که به این موضوع پرداخته شده است، این رابطه دیده میشود.
وی گفت: مطالعات نشان میدهد سال گذشته و سالهای قبل از آن همواره با افزایش نرخ تورم، روند بازار سرمایه کاهشی میشود اما روند معکوس آن دیده نشده است. به این ترتیب این مسئله سابقه ندارد که با روند رو به رشد بازار سرمایه، نرخ بهره، نقدینگی و تورم افزایشی شده باشد، این رابطه رابطه ثابتشدهای نیست.
دلبری با ذکر این نکته که بازار سرمایه سال گذشته به دلیل انتظارات تورمی، شاهد رشد زیاد بود گفت: البته این روند در تمام بازارها اتفاق افتاد و مختص بازار سرمایه نبود. اما از سال گذشته تاکنون که روند شاخص طی حداقل ۸ ماه نزولی شده است، تغییری در نرخ تورم و کاهش قیمت کالاها رخ نداده و علیرغم آنکه دلار هم همزمان با شاخص بورس روند کاهشی داشته است، اما طی این مدت نرخ تورم، نرخ نقدینگی و تولید پول روند افزایشی داشته است. لذا اگر بخواهیم نرخ تورم را کاهش دهیم باید مثل همه کشورهای دنیا نرخ سود بانکی و نرخ نقدینگی را تکرقمی کنیم و دولت هم تلاش کند تا کاهش کسری تجاری نداشته و تعادل واردات و صادرات را مدیریت کند و از طرف دیگر نقدینگی و نرخ سود را تکرقمی کند.
این کارشناس بازار سرمایه یکی دیگر از فاکتورهایی که بهوسیله آن میتوان به بررسی موضوع چگونگی ارتباط نرخ تورم، نرخ بهره و نقدینگی با بازار سرمایه پرداخت نرخ اوراق خزانه دانست و گفت: اگر نرخ سود بانکی را که معمولاً به دلیل عدم اجرای دقیق دستورالعملها بهدرستی اجرا نمیشود در نظر نگرفته و بهجای آن نرخ اوراق خزانه را بررسی کنیم، کاملاً مشخص میشود که هرگاه نرخ اوراق خزانه افزایش داشته، روند بازار سرمایه کاهشی بوده است. نرخ اوراق خزانه نرخی است که نشان میدهد نرخ پول در اقتصاد ما بر روی چه ارقامی قیمتگذاری میشود و با یک بررسی گذرا بر روی نرخ خزانه و نرخ بازار سرمایه نشان داده میشود که اثر این دو بر یکدیگر چگونه است. برای مثال در یک مطالعه که در آن شاخص بورس از ابتدای سال ۹۸ موردبررسی قرارگرفته است، کاملاً مشخص شد که هر زمان نرخ خزانه کاهشی بوده، شاخص بورس افزایشی شده و بالعکس هر زمان نرخ خزانه افزایش داشته، بعد از یکی دو ماه اثرش را در شاخص منفی بورس نشان داده است. البته شاخص بورس فقط از نرخ اوراق خزانه تأثیر نمیپذیرد ولی مشخصاً افزایش نرخ بهره یا نرخ اوراق خزانه اثر کاهشی بر شاخص بورس دارد و راحت میتوان از این طریق متوجه شد که بورس معلول است و نه علت.
تورم فعلی چه اثری بر بورس خواهد گذاشت؟
از آنجا که در سالهای گذشته تورم رکودی بر اقتصاد ایران حاکم بوده است، نمیتوان انتظار داشت افزایش ناشی از تورمهای توام با رونق بر قیمت سهام وجود داشته باشد.
به طور کلی تورم هر چند حاشیه سود شرکتها را تغییر نمیدهد اما به دلیل اینکه سود اسمی شرکتها را افزایش میدهد، قاعدتا در بلندمدت به افزایش قیمت سهم منجر خواهد شد. اما تاثیر آن بر بازار سرمایه با توجه به ماهیت تورم، متفاوت خواهد بود. اگر تورم ناشی از تنگناهای طرف تولید باشد، درآمد اسمی بنگاهها را افزایش میدهد اما از آنجا که تورم ناشی از تنگناهای طرف عرضه است، هزینهها را به طور قابل توجهی افزایش و حجم فروش و تولید بنگاهها را کاهش میدهد. در نتیجه حاشیه سود بنگاهها و صنایع افت پیدا خواهد کرد.
این نوع تورم با تورم ناشی از فشار تقاضا متفاوت است چرا که در این صورت انتظار میرود قیمت سهام افزایش بیشتری داشته باشد. از آنجا که در سالهای گذشته تورم رکودی بر اقتصاد ایران حاکم بوده است، نمیتوان انتظار داشت افزایش ناشی از تورمهای توام با رونق بر قیمت سهام وجود داشته باشد. تورم فعلی به دلیل اینکه رکودی و ناشی از اعمال تحریمهاست، موجب افت حاشیه سود بنگاهها میشود و به دلیل افزایش ارقام اسمی طبعا انتظار میرود بر قیمت سهام تاثیر گذارباشد اما نمیتوان آن را با تورمی که در اثر رونق ایجاد شده است، مقایسه کرد. از این رو، انتظار بنده این است که با وجود تورم فعلی قیمت سهام نیز بهبود مییابد اما در شرایطی که تورم ۴۰ درصد است، به نظر میرسد قیمت سهام به میزان تورم ۲۰ تا ۲۵ درصد سالهای گذشته رشد کند. نکته دیگر اینکه، تورم به ویژه تورمهای پیشبینیناپذیر، مانع از واقعی شدن قیمت سهام میشود چرا که هر عاملی که پیشبینیپذیری را در اقتصاد از بین ببرد موجب انحراف سهم از قیمت واقعی آن خواهد شد.
با این توضیحات، هر چند بعد از حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی به ویژه از تیرماه تورم کاهشی است اما باید دید با چه روشی قرار است این تورم مهار شود. هماکنون به جز گشایشهای خارجی دو ابزار افزایش نرخ بهره و تثبیت یا کاهش نرخ ارز برای مهار تورم مطرح میشود که هم به ضرر تولید و هم بازار سهام است. از این رو، اگر گشایشی ایجاد شود، به نظر میرسد در صورت افزایش پیدا نکردن نرخ بهره و سرکوب نشدن نرخ ارز، تورم ۲۵ درصدی برای چند سال مناسب باشد که در این صورت هم وضعیت تولید احیا و قابل پیشبینی خواهد بود هم انعکاس آن بر بازار سهام مثبت است.
مجموعا بازار سهام در شرایط فعلی ارزنده است البته به طور مشخص باید در سهامهای مختلف و صنایع قضاوت کرد اما برخی شرکتهای کامودیتی محور از جمله پالایشگاهها و اوره سازها که به تنش روسیه با غرب مربوط هستند، حداقل در چشمانداز یک ساله قابلیت خوبی خواهند داشت. حتی شرکتهایی همچون کشت و صنعت، روغن کشیها، غذا و دارو نیز گرچه بعد از حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی با مشکل نقدینگی روبهرو شدند و تقاضایشان به دلیل افزایش قیمت افت کرد اما با گذشت زمان کم کم تقاضا احیا میشود و با توجه به افزایش نرخ فروش، مشکل نقدینگیشان نیز برطرف میشود و قیمت سهام این شرکتها نیز در بازه زمانی یک ساله رشد قابل توجهی خواهد داشت. از این رو با توجه به اینکه احیای تولید و رونق اقتصادی در بازار سرمایه انعکاس مییابد، پیشنهاد میشود، با توجه به مختصات موجود برای حرکت سالم اقتصاد ایران، از افزایش نرخ بهره حتیالمقدور جلوگیری شود چرا که این اتفاق جدای از اینکه تقاضا را دچار انقباض میکند، باعث فشار بر بخش تولید میشود. همچنین باید از تثبیت نرخ ارز در شرایط تورم و رشد نقدینگی دوری کرد.
دیدگاه شما