اختلاف بین داراییهای جاری و بدهیهای جاری.
کارشناسی حسابداری(ت1)تکاب - عطااله کریمی
در این وبلاگ در مورد حسابداری ومطالب مرتبط با آن بحث خواهد شد.
مدیریت سرمایه در گردش - درس مدیریت مالی
مدیریت سرمایه در گردش
آن مقدار دارایی جاری که از محل منابع مالی بلند مدت تامین شده باشد را سرمایه در گردش می نامند. سرمایه در گردش ناخالص به صورت کل دارایی های جاری و سرمایه در گردش خالص به صورت مازاد دارایی جاری بر بدهی جاری تعریف می شود. میزان سرمایه در گردش شاخصی است برای تشخیص درجه نقدینگی و عدم اعسار یک شرکت، به ویژه اگر در مقایسه با دیگر شاخص ها و نسبت های مالی به کار گرفته شود.
سرمایه در گردش حاشیه ایمنی اعتبار دهندگان است،در شرکتهایی که در کوتاه مدت با مشکل،استقراض مواجه هستند می بایست سرمایه در گردش بالایی داشته باشند. سرمایه در گردش از رابطه زیر به دست می آید :
سرمایه در گردش = بدهیهای جاری - داراییهای جاری
تصور بر این است که بدهی جاری میبایست توسط یک دارائی جاری تسویه شود. در این صورت دارائی جاری که پس از پرداخت این بدهی جاری باقی میماند سرمایه در گردش شرکت است.از سوی دیگر اگر تمام بدهی های جاری به دارائی جاری تبدیل شده باشند تفاوت دارائی و بدهی جاری برابر با سرمایه ای از شرکت است که به یک دارائی جاری تبدیل شده.
عوامل مختلفي در كاركرد مناسب اقتصادي و مالي يك مؤسسه دخالت دارند. مؤسسات، چه توليدي و چه توزيعي در بخشهاي صنعتي، كشاورزي و خدماتي نيازمند به رعايت اصول و موازين علمي اقتصادي و حسابداري هستند. عوامل ورودي مؤسسه يا داده ها (Input) و ستاده ها (Out put) در يك گردش مالي ، بايد به گونه اي فرجام يابند كه موفقيت روزافزون مؤسسه را در پي داشته باشند. يك مؤسسه اقتصادي وجوهي را بدست مي آورد و بالاخره اين وجوه را به مصرف مي رساند، دارايي ثابت و جاري و هزينه هاي ثابت و متغير، در گردش عمليات مالي آن نقش ايفا مي كنند. حجم فروش، قيمت تمام شده، سود سهام، واگذاري سهام، وامهاي كوتاه و بلند مدتي كه دريافت مي كند، نحوه بازپرداخت آنها، خريدهاي نقدي و غيرنقدي آن، عمليات اعتباري كه انجام مي دهد، نحوه فروش اقساطي، وصول چكها، زمان پيش بيني شده براي وصولي ها، افزايش يا كاهش ارزش ويژه كاهش و افزايش دارائي ثابت و جاري، مبادله سهام يا مواد اوليه چگونگي خريد مواد اوليه، نحوه پرداخت وامهاي كوتاه مدت و بلندمدت به كاركنان و تأمين نيازهاي پرسنلي همگي در گردش عمليات مالي يك مؤسسه دخيل هستند كليه عوامل و پارامترهاي فوق، تحت عنوان مديريت سرمايه در گردش قابل تحقيق و بررسي است.
از سوي ديگر مي دانيم كه براي به حداكثر رسانيدن ارزش سهام شركت، مديران مالي بايد اهداف سه گانه زير را در نظر گيرند:
1ـ تعيين اندازه شركت و نرخ رشد آتي آن
2ـ تعيين بهترين تركيب دارائي هاي شركت (مصارف وجوه)
3ـ تعيين بهترين تركيب منابع شركت (ساختار اوليه)
كه تعيين ميزان سرمايه در گردش مناسب به نوعي با هر سه هدف فوق در كنش و واكنش متقابل است.
يك مدير مالي و ساير مديران كه در اتخاذ تصميمات مالي سهيم هستند، مي توانند با راهبردهایي گوناگون يك مؤسسه را با موفقيت با شكست قرين كنند.
سرمایه در گردش شرکت برای اعتبار دهندگان برون سازمانی( بانکها و موسسات اعتباری) عامل مهمی برای اعطای این اعتبارات و تسهیلات به شمار می رود . در واقع هر چه این عدد افزایش یابد توانائی شرکت در باز پرداخت دیون نیز افزایش می یابد. از سوی دیگر فزونی سرمایه درگردش برای مدیریت سازمان از این نظر که از منابع برون سازمانی استفاده نکرده است و یا دارائی جاری بیش از حد نگهداری کرده میتواند یک سوئ مدیریت را نشان دهد.
اصولا سرمايه در گردش توان بازپرداخت بدهي ها را نشان مي دهد و دليلش هم اين است كه چون از تفاضل داراييها و بدهيهاي جاري به دست مي آيد نشانگر منابعي از شركت است كه قابليت نقد شوندگي بالايي دارند پس هرچه قدر كه سرمايه در گردش بزرگتر ازصفر باشد مطلوبتر است و نشان دهنده اين است كه شركت قادر است در مدت زماني كمتر از يك سال به بازپرداخت بدهي هايش روي آورد.
اين تصوير مفاهيم سرمايه در گردش(تفاضل دارائيهاي جاري با بدهيهاي جاري ) را بخوبي نشان مي دهد:
اصولا سر مايه در گردش در خصوص فرض تداوم فعاليت مطر ح استراتژی های بدهی جاری است و يكي از نسبت هاي مورد توجه اعتبار دهندگان و استفاده كنندگان از صورت هاي مالي مي باشد در كنار ساير نسبتها.
اهميت مديريت سرمايه در گردش
اهميت روزافزون مديريت سرمايه در گردش باعث شده است که اين موضوع بهصورت يک رشته تخصصى مديريت مالى درآيد. در شرکتهاى بسيار بزرگ، تعدادى مدير اجرائى متخصص حضور دارند که تماموقت و انرژى خود را منحصراً صرف اداره سرمايه در گردش شرکت مىکنند. دلايل اهميت اين موضوع بهشرح زير است:
۱. سطوح واقعى و مطلوب دارائىهاى جارى (با توجه به تغييراتى که در فروش واقعى و پيشبينىشده رخ مىدهد) دستخوش تغييرات دائمى است. اين وضع باعث مىشود که درباره سطح مطلوب يا موردنظر از دارائىهاى جاري، بهصورت مستمر (روزانه) تصميماتى گرفته شود.
۲. شايد با توجه به تغييراتى که در ميزان دارائىهاى جارى رخ داده است، مديران مجبور شوند در تصميماتى که قبلاً براى تأمين مالى گرفتهاند تجديدنظر کنند؛ مثلاً اگر براى تأمين مالى دارائىهاى جارى از مبالغ سنگينى وام کوتاهمدت استفاده شده است، گرفتن وامهاى اضافى و تمديد وامهائى که به سررسيد مىرسند مستلزم صرف وقت و انرژى بيشتر مديريت شرکت خواهد بود.
۳. ميزان منابع و مصارف وجوهى که به سرمايه در گردش تخصيص داده مىشود بايد مشخص شود. دارائىهاى جارى حدود ۷۵ درصد کل دارائىهاى شرکت و بدهىهاى جارى حدود ۶۰ درصد ساختار سرمايه هستند. اين بدان معنا است که بهعنوان مثال اگر کل دارائىهاى يک شرکت ۵۰۰ ميليارد ريال باشد، مبلغ ۳۷۵ ميليارد ريال آن ممکن است بهصورت دارائىهاى جارى باشد و بدهىهاى جارى هم حدود ۳۰۰ ميليارد ريال خواهد شد.
۴. اگر مديريت سرمايه در گردش صحيح نباشند، احتمال دارد فروش و سود شرکت کاهش يابد و چهبسا شرکت در پرداخت به موقع ديون و تعهدات خود ناتوان بماند.
ماهيت سرمايه در گردش
سرمايه در گردش يک شرکت مجموعه مبالغى است که در دارائىهاى جارى سرمايهگذارى مىشود. اگر بدهىهاى جارى از دارائىهاى جارى يک شرکت کسر گردد سرمايه در گردش خالص بهدست مىآيد. مديريت سرمايه در گردش عبارت است از تعيين حجم و ترکيب منابع و مصارف سرمايه در گردش بهنحوى که ثروت سهامداران افزايش يابد.
منابع و مصارف سرمايه در گردش
دارائىهاى جارى يک شرکت از اقلام زير تشکيل مىگردد: صندوق و بانک، اوراق بهاءدار قابلفروش، حسابهاى دريافتني، موجودى کالا و ساير دارائىهاى جاري. بسيارى از دارائىهاى جارى از محل بدهىهاى جارى (مثل حسابهاى پرداختني، اسناد پرداختنى و وامهاى کوتاهمدت) تأمين مالى مىشوند. در عين حال، برخى از شرکتها بخشى از دارائىهاى جارى خود را از محل وامهاى بلندمدت يا از محل حقوق صاحبان سهام تأمين مىکنند.
مديريت سرمايه در گردش در مرحله عمل
در اين بخش، از دادهها و محتويات ترازنامهها، صورتحساب سود و زيان و نسبتهاى مالى استفاده مىکنيم تا سياستهاى کنونى شرکتها را در مورد سرمايه در گردش، نشان دهيم. همچنين با بهدست آوردن ميزان افزايش فروش، روند تغييراتى را که در ترکيب و ساختار سرمايه و دارائىهاى شرکت رخ مىدهد را نشان مىدهيم. با استفاده از نسبتهاى مالى چندين شرکت از ويژگىهاى ريسک و بازده سياستهائى که شرکتها در مرحله عمل در خصوص سرمايه در گردش اجراء مىکنند، آگاه مىشويم.
فروش و سرمايه در گردش
فروش واقعى و پيشبينىشدهٔ شرکت بر مقدار سرمايه در گردشى که شرکت به مصرف مىرساند (و مجبور است آن را تأمين کند) اثر بسيار شديدى دارد. فروش شرکت بر حجم دارائىهاى جارى و بدهىهاى جارى اثر مستقيم دارد و باعث مىشود که اين اقلام خودبهخود افزايش يابند؛ براى مثال، خريدها بهصورت موجودى کالا و حسابهاى پرداختنى درمىآيند، فروش باعث ايجاد وجه نقد و حسابهاى دريافتنى مىگردد و تقاضاى فصلى يا غيرمنتظره، گهگاه باعث مىشوند که شرکت از وامهاى کوتاهمدت استفاده کند.
حدود تغييراتى که (بر اثر فروش) در حسابهاى جارى شرکت خودبهخود رخ مىدهد در صنايع مختلف متفاوت است. براى محاسبهٔ آن در صنايع مختلف بايد نسبت سرمايه در گردش خالص به فروش را محاسبه کرد. معمولاً اين نسبت رقمى کمتر از ۳۰/۰ است. مقدار ۳۰/۰ يعنى براى يک ريال فروش ۳۰/۰ ريال سرمايه در گردش موردنياز است. اين نسبت در بسيارى از شرکتها به بيش از ۲۵/۰ مىرسد؛ از آن جمله است: صنايع نساجي، توليد لباس، ماشينآلات، قطعات کامپيوتر و صنايع الکترونيک برعکس، در صنايع حملونقل زميني، هوائي، تلفن و موادغذائي، اين نسبت به ۱۰/۰ يا کمتر مىرسد.
شرکتهائى که بتوانند فروش مستمر داشته باشند، دارائىها و بدهىهاى جارى آنها بهصورت جزء لاينفک ترازنامه آنها درخواهد آمد.
فرض بر اين است که فروش مرتب افزايش مىيابد و بخشى از کل فروش بهصورت فصلى صورت مىگيرد. دارائىهاى جارى دائمى شرکت شامل اقلامى از دارائى جارى است که براى رسيدن به حجم فروش مورد انتظار لازم است. نوسانات دارائىهاى جارى در آن بخش از کل فروش بهوجود مىآيد که بهصورت فصلى انجام مىشود.
بدهىهاى جارى دائمى شامل اقلامى از بدهى جارى مىشود که خودبهخود براى رسيدن به حجم مورد انتظار فروش لازم است. بدهىهاى جارى متغير نتيجه فروش فصلى است. شرکتها مىتوانند بخشى از بدهىهاى دائمى شرکت را از محل وامهاى بلندمدت يا از محل حقوق صاحبان سهام تأمين کنند.
استراتژى سرمايه در گردش و ريسک و بازده
استراتژی دارائیهای جاری
استراتژی بدهیهای جاری
شرکتها مىتوانند يا به کارگيرى استراتژىهاى گوناگون، در رابطه با مديريت سرمايه در گردش، ميزان نقدينگى شرکت را تحتتأثير قرار دهند. اين استراتژىها را ميزان ريسک و بازده آنها مشخص مىکند. مديران سرمايه در گردش به دو دسته تقسيم مىشوند: محافظهکار و متهوّر (جسور). استراتژى محافظهکارانه در مديريت سرمايه در گردش باعث خواهد شد که قدرت نقدينگى بيش از حد بالا برود. در اجراء سياست محافظهکارانه سعى مىشود که ريسک ناشى از ناتوانى بازپرداخت بدهىهاى سررسيد شده به پائينترين حد برسد. مدير، در اين نوع استراتژي، مىکوشد تا مقدار زيادى دارائى جارى (که نرخ بازده آنها پائين است) نگه دارد، از اينرو، شرکتهائى که چنين استراتژىاى داشته باشند بهاصطلاح داراى ريسک نقدينگى و بازده اندک خواهند بود. مدير استراتژی های بدهی جاری سرمايه در گردشِ با استراتژى جسورانه مىکوشد تا با داشتن کمترين ميزان دارائى جاري، از بدهىهاى جارى بيشترين استفاده را ببرد و شرکت را به اينگونه اداره کند. در اجراء اين استراتژي، ريسک نقدينگى بسيار بالا خواهد رفت و شرکتى که اين استراتژى را به اجراء درآورد، بارها در وضعيتى قرار مىگيرد که نمىتواند بدهىهاى سررسيدشده را بپردازد. از سوى ديگر، چون حجم دارائىهاى جارى به پائينترين حد مىرسد، نرخ بازده سرمايهگذارى بسيار بالا مىرود (البته اگر شرکت ورشکست نشود). شرکتهائى که استراتژى جسورانه در پيش مىگيرند ريسک بالائى را مىپذيرند و نرخ بازدهى آنها بالا است. شرکتها مىتوانند در اداره امور دارائىهاى جارى و بدهىهاى جاري، استراتژىهاى گوناگونى استراتژی های بدهی جاری بهکار ببرند. با ترکيب اين استراتژىهاى گوناگون مىتوان سياستى را در پيش گرفت که سرمايه در گردش به حد مطلوب برسد.
مديريت سرمايه در گردش و سوداوري شركت: يك چرخه بهينه تبديل وجه نقد
ارتباط سنتي بين چرخه تبديل وجه نقد و سودآوري شركت بدين ترتيب است كه كاهش چرخه تبديل وجه نقد باعث افزايش استراتژی های بدهی جاری سودآوري شركت مي شود. از سوي ديگر كاهش چرخه تبديل وجه نقد مي تواند به عمليات شركت آسيب برساند و سودآوري را كاهش دهد. اگر چه شناسايي سطح بهينه موجودي، حساب هاي دريافتني و حساب هاي پرداختني كه در آن هزينه نگهداري و هزينه فرصت به حداقل رسيده و محاسبه مجدد چرخه تبديل وجه نقدمطابق اين مقادير بهينه بينش كامل و دقيقي از كارايي مديريت سرمايه در گردش فراهم مي كند. در اين رابطه، ما يك چرخه بهينه وجه نقد جهت سنجش جامع و دقيق مديريت سرمايه در گردش پيشنهاد مي كنيم.
مدیریت سرمایه در گردش، گردش نقدی عملیاتی و عملکرد شرکت
نتایج حاکی از آن است که مدیران با کوتاه کردن چرخه تبدیل نقدی و با کوتاه کردن مدت جمعآوری حسابهای دریافتنی میتوانند سوددهی و گردش نقدی شرکت خود را افزایش دهند. نتایج همچنین نشان میدهد که کوتاه کردن دوره تبدیل موجودی و طولانی کردن دوره سررسید حسابهای پرداختنی موجب کاهش سوددهی و گردش نقدی شرکت میشود. اصلیترین موضوع در مدیریت سرمایه در گردش، فعالیتهای مالی و عملیاتی کوتاهمدت شرکت است. یکی از ارکان مدیریت سرمایه در گردش، جمعآوری حسابهای دریافتنی با حداکثر سرعت ممکن و به تاخیر انداختن بدهی به فروشندگان تا بیشترین حد ممکن است، این اصل سرمایه در گردش بر مبنای مفهوم چرخه تبدیل نقدی است. چرخه تبدیل نقدی شیوه مناسبی برای ارزیابی گردش نقدی شرکت است، زیرا بعد زمانی نقدینگی را نیز در نظر میگیرد و توان کلی شرکت در نقدینگی را مورد ارزیابی قرار میدهد؛ بنابراین هدف این مقاله، بررسی و مطالعه رابطه بین طول مدت چرخه تبدیل نقدی به عنوان معیار جامع مدیریت سرمایه در گردش و سودآوری شرکت است.
چرخه تبدیل نقدی، معیار عملکردی قدرتمندی است برای ارزیابی، کیفیت مدیریت گردش نقدی یک شرکت. نتایج همچنین حاکی از ارتباط منفی قابلتوجه بین طول مدت جمعآوری حسابهای دریافتنی و درآمد عملیاتی حاصل از فروش و گردش نقدی عملیاتی است؛ بنابراین کوتاه شدن چرخه تبدیل نقدی و مدت جمعآوری حسابهای دریافتنی موجب بهبود عملکرد شرکت و گردش نقدی خواهد شد. نتایج همچنین نشان میدهد که با کوتاه شدن مدت تبدیل موجودیها به جای بهبود عملکرد شرکت و گردش نقدی موجب تضعیف آن خواهد شد. این نتایج بیانگر آن است که با کوتاه شدن مدت تبدیل موجودیها، مدیران مجبور به پیشگیری از افزایش هزینههایی خواهند شد که به عملکرد شرکت و گردش نقدی آسیب وارد میکند. نتایج همچنین حاکی از ارتباط منفی قابلتوجهی بین مدت تاخیر پرداخت بدهیها و درآمد عملیاتی حاصل از فروش و گردش نقدی هستند. این نتایج نشان میدهند که شرکتها میتوانند با کوتاه کردن مدت چرخه تبدیل نقدی و کوتاه کردن مدت جمعآوری حسابهای دریافتنی، سوددهی خود و گردش نقدی را بهبود بخشند.
مدیریت سرمایه در گردش
تعریف مدیریت سرمایه در گردش چیست؟
اصطلاح سرمایه در گردش به دارایی های جاری شرکت شامل موجودی کالا و بدهیهای جاری آن، اطلاق میشود. مدیریت سرمایه در گردش ادامه فعالیت شرکت را تضمین میکند و با دریافت و پرداخت وجه نقد شناسایی میشود.
مدیریت سرمایه در گردش درواقع یک استراتژی حسابداری مدیریت است که تمرکز آن بر روی تأمین سطوح موردنیاز برای اجزای سرمایه در گردش شامل دارایی ها و بدهی های جاری است. مدیـریت سرمایه در گردش تضمین میکند که یک شرکت جریان پول نقد کافی برای پرداخت بدهی های کوتاه مدت و هزینه های عملیاتی خود در اختیار دارد.
توضیحات مدیر مالی در مورد مدیریت سرمایه در گردش
پیاده سازی یک سیستم مدیریت سرمایه در گردش یک راه عالی برای بسیاری از شرکتهاست تا درآمدهای خود را افزایش دهند. دو جنبه اصلی مدیریت سرمایه در گردش، تجزیهوتحلیل نسبت سرمایه در گردش و مدیریت اجزای جداگانه تشکیلدهنده سرمایه در گردش است.
چند نسبت عملکرد کلیدی سیستم سرمایه در گردش شامل نسبت سرمایه در گردش، گردش موجودی و نسبت وصول است. تحلیل نسبت های مالی باعث میشود تا مدیریت حوزههایی را که نیاز به تمرکز بیشتری دارند نظیر مدیریت موجودیها، مدیریت وجه نقد و مدیریت حسابهای دریافتنی و پرداختی را شناسایی کند.
معادل انگلیسی مدیریت سرمایه در گردش عبارت است از:
Working Capital Management
اگر سؤال یا نظری دارید لطفاً در بخش پرسش و پاسخ سوالات مالی مطرح کنید. همینطور با اشتراکگذاری این نوشته در شبکههای اجتماعی شما هم در توسعه دانش مالی و سرمایه گذاری شریک شوید.
مدیریت سرمایه در گردش
در بازار سرمایه پول نقد و سایر دارایی هایی که توانایی نقد شدن بالایی دارند را جزو دارایی های جاری شرکت ها به حساب می آورند.
به گزارش گروه اقتصادی یکتاپرس،مدیریت سرمایه در گردش در واقع ترکیب ایده آل بخش های مختلف سرمایه در گردش، شامل دارایی های جاری و بدهی های جاری، به نحوی است که سرمایه سهامداران را بیشتر شود.
اگر مدیران شرکت ها بتوانند برای سرمایه در گردش و مدیریت دارایی ها و بدهی های جاری خود استراتژی درستی انتخاب کنند می توان انتظار رشد و تعالی شرکت را داشت. به پول نقد و سایر دارایی هایی که توانایی نقد شدن بالایی دارند را جزو دارایی های جاری شرکت ها به حساب می آورند. می توانید دارایی جاری شرکت ها را در ترازنامه صورت های مالی شرکت ها در وبسایت کدال جست و جو کنید.
بدهی های جاری نیز همانند دارایی جاری شرکت موعد پرداختش مدت کوتاه تری نسبت به بدهی های غیر جاری دارد. معمولا این زمان برای بدهی های جاری کمتر از یک سال است. بدهی های جاری نیز شامل حساب های پرداختنی و همچنین مالیات بر درآمد شرکت است. بدهی های جاری در کنار دارایی های جاری در ترازنامه شرکت قابل مشاهده است.
اهمیت تعیین استراتژی سرمایه در گردش
اهمیت مدیریت سرمایه در گردش را می توان با ردگیری مسیر رشد و بقای سازمان های تجاری بهتر درک کرد. اما مدیریت سرمایه در گردش را در دو بخش دارایی های جاری و بدهی های جاری تفکیک کرد.
به بیان ساده در مدیریت سرمایه در گردش اولین قدم ایجاد تعادل میان این دو بخش است. نکته قابل توجه آن است که تصمیم گیری در مورد هر یک از آن ها بر دیگری اثرگذار است.
تعیین استراتژی سرمایه در گردش دائما نیاز به بررسی و به روزرسانی دارد. دلیل آن هم در این است که شرایط و موقعیت های گوناگون نیاز به استراتژی های مختلفی دارند. با این کار می توان همواره تامین مالی شرکت را به بهترین نحو انجام داد و بازدهی شرکت رشد کند. بنابراین می توان اهداف تعیین استراتژی سرمایه در گردش را در موارد زیر خلاصه کرد:
1.بازدهی واحد انتفاعی یا سازمان
3.توان پرداخت بدهی
یکی از تعابیری که به سادگی اهمیت این موضوع را نشان می دهد، تشبیهی است که فعالین بازار سرمایه برای آن به کار می برند. آن ها معتقدند سرمایه در گردش و البته نقدینگی شرکت همانند خونی است که در رگ های شرکت در جریان است. بنابراین وجود آن لازمه حیات شرکت است. مدیران شرکت ها برای سرمایه در گردش خود دو استراتژی جداگانه برای دارایی های جاری و بدهی های جاری خود بکار می برند.
استراتژی های دارایی جاری
استراتژی محافظه کارانه
در این نوع از استراتژی ریسک بسیار پایین است زیرا قدرت نقدینگی شرکت به کمک نگهداری پول نقد و همچنین اوراق بهادار قابل فروش، بالا است و امکان پرداخت بدهی ها در موعد مقرر را برای شرکت فراهم می کند. امتیاز دوم این استراتژی حفظ مشتری های شرکت بالا و احتمال ورشکستی آن ها پایین تر است.
استراتژی جسورانه
در این شیوه مدیران شرکت ها در تلاش برای به حداقل رساندن وجوه نقد و اوراق بهادار قابل فروش خود هستند. ریسک این استراتژی بالا است و خطر از دست دادن مشتریان وجود دارد. اما بازدهی شرکت می تواند قابل توجه باشد. چرا که با کم شدن وجوه نقد شرکت ها در تلاش برای تهیه دارایی ثابت و یا افزایش گردش عملیاتی خود هستند.
سیاست های مطلوب در مدیریت سرمایه در گردش
شرکت ها برای تعیین بهترین استراتژی سرمایه در گردش خود لزوما باید نگاهی به استراتژی های دارایی جاری و بدهی جاری خود داشته باشند. هنگامی که یک شرکت رویکرد جسورانه ای در بدهی های جاری خود دارد، می تواند برای دارایی جاری خود هم جسورانه عمل کند و هم محافظه کارانه. اما هر یک از این حالات، نتایج متفاوتی را به همراه خواهد داشت که به صورت شماتیک در تصویر زیر می توانید مشاهده کنید.
پس می توان تعیین استراتژی سرمایه در گردش را در سه مرحله خلاصه کرد:
1.تعیین استراتژی دارایی های جاری
2.تعیین استراتژی بدهی های جاری
3.تعیین استراتژی سرمایه در گردش با توجه به دو مورد قبلی
تعیین استراتژی استراتژی های بدهی جاری سرمایه در گردش یکی از اقداماتی است که مدیران شرکت ها دائما به آن توجه می کنند و با توجه به دارایی های جاری و غیر جاری خود می توانند بهترین تصمیم ممکن را جهت رشد شرکت بگیرند.اما تعیین این استراتژی تنها به یک شیوه انجام نمی شود و مدیران شرکت ها می توانند ریسک بالایی را پذیرفته و جسورانه عمل کنند یا ریسک را پایین آورده و محافظه کار باشند.
سرمایه در گردش
سرمایه در گردش (Working Capital) از جمله اصطلاحات بسیار رایج در حسابداری و مدیریت مالی است و میتواند نشان دهنده امکان نقدپذیری برای یک فرد یا یک کسب و کار باشد.
از کاربرد های مهم سرمایه در گردش می توان به این نکته اشاره داشت که سرمایه در گردش از موضوعات مهم در تحلیل بنیادی سهام در بورس و دانش مالی است. در هر شغل یا کسبوکاری که باشید، یا هر شرکتی را که بخواهید تحلیل کنید باید از مفهوم سرمایه در گردش اطلاع داشته باشید.
در ادامه عناوین زیر را بررسی خواهیم کرد:
- آشنایی با مفاهیم
- منظور از سرمایه در گردش
- نسبت سرمایه در گردش
- سرمایه در گردش چه اهمیتی دارد؟
- چه کسب و کارهایی به سرمایه در گردش زیاد نیاز دارند؟
آشنایی با مفهوم سرمایه در گردش
دارایی های جاری:
داراییهای جاری، داراییهایی هستند که به صورت معقول و منطقی (نه خوشبینانه و نه بدبینانه) در طی سال مالی جاری یا دوره مالی مورد نظر ما، قابل تبدیل به پول نقد باشند. به طور کلی انتظار میرود طی یک دوره یک ساله یا یک چرخه عملیات این دارایی های معقول و منطقی به وجه نقد تبدیل شوند و یا در دوره عملیات از آنها استفاده شود. می توان گفت:
داراییهای جاری به راحتی و در مدتزمان کم به وجه نقد تبدیل میشوند، یعنی نقدشوندگی بالایی دارند.
سرمایه در گردش خالص:
اختلاف بین داراییهای جاری و بدهیهای جاری.
سرمایه در گردش خالص، میزان واقعی داراییهای نقد یا نزدیک به نقد یک سازمان است. چیزی که هزینهها و نیازهای روزمره یک شرکت را تامین میکند.
در واقع خالص سرمایه در گردش (Net Working Capital) مابهالتفاوت داراییها و بدهیهای جاری می باشد. در واقع این محاسبه به ما نشان می دهد که هزینه های جاری به چه میزان می باشد و وجه نقد و یا دارایی که به راحتی نقد میشود، به چه میزان است.
تعریف سرمایه در گردش :
تمام داراییهای جاری (شامل پول نقد، حسابهای دریافتنی و موجودی کالا و انبار) منهای تمام بدهیهای جاری (مثل دستمزد، اجارهبها، مالیات و غیره)
برای همین میتوانیم فرمول سرمایه در گردش را به این صورت بنویسیم:
بدهیهای جاری – داراییهای جاری = سرمایه در گردش
مثالی از محاسبه سرمایه در گردش
در صورت وضعیت مالی تلفیقی شرکت ملی صنایع مس ایران، منتهی به ۱۳۹۸/۱۲/۲۹ میزان بدهی و دارایی شرکت از این قرار است:
جمع دارایی جاری: ۱۹۱,۵۷۱,۶۲۵ (میلیون ریال)
جمع بدهی جاری: ۸۳,۸۱۰,۹۴۱ (میلیون ریال)
سرمایه در گردش برابر میشود با: ۱۰۷,۷۶۰,۶۸۴ (میلیون ریال)
پس فملی در پایان سال ۹۸، معادل ۱۰.۷ هزار میلیارد تومان استراتژی های بدهی جاری سرمایه در گردش دارد.
تعریف بدهی جاری
بدهی های جاری عبارت است از بدهیهایی که به صورت معقول و منطقی (نه خوشبینانه و نه بدبینانه) در طی سال مالی جاری یا دوره مالی مورد نظر ما، قابل تبدیل به پول نقد باشند.
نکته مهم: با کسر بدهیهای جاری یک شرکت از داراییهای جاری آن میتوان خالص سرمایه در گردش آن شرکت را محاسبه کرد.
نقش سرمایه در گردش برای سنجش نقدینگی و نقد شوندگی
بهطور کلی سرمایه در گردش معیاری برای سنجش نقدینگی و نقدشوندگی، بهرهوری عملیاتی و سلامت مالی شرکت است. اگر تفاوت بین داراییها و بدهیهای جاری رقمی مثبت باشد، میتوان انتظار داشت علاوهبر پرداخت بدهیها، مبلغی برای سایر مخارج و هزینههای احتمالی وجود دارد. همچنین میتوان انتظار داشت که شرکت از فرصتهای سرمایهگذاری برای رشد و سودآوری خود استفاده کند.
در صورتی که اگر داراییهای جاری کمتر از بدهیهای جاری باشد، ممکن است شرکت در بازپرداخت بدهیهایش به مشکل بخورد حتی میتواند تا مرز ورشکستگی پیش برود.
تاثیر مثبت بودن خالص سرمایه در گردش
توضیح این عنوان را با ذکر مثالی بیان می کنیم؛ فرض کنید صاحب شرکتی هستید و مقدار زیادی از موجودی کالای خود را بهطور نسیه فروختهاید. اما پولی که قرار بود بابت فروش دریافت کنید در تاریخ سررسید به دست شما نرسیده است. اگر در این بازه زمانی شرایطی مثل پرداخت حقوق به کارکنان بهوجود بیاید که مجبور به پرداخت وجه نقد باشید، باید وجه نقد اضافی برای استفاده وجود داشته باشد. شاید بتوان حقوق کارمندان یک شرکت را به تعویق انداخت اما نمیتوان به تعهداتی که شرکت به تامینکنندگان مواد اولیه خود داده است، عمل نکرد.
برخی از شرکتها وجود دارند که در بعضی از فصلها میزان فروششان افزایش پیدا میکند اما در برخی از ماهها جریان نقد ورودی به شرکت کاهش پیدا میکند. وجود خالص سرمایه در گردش مثبت، میتواند به سهامداران و سرمایهگذاران این اطمینان را بدهد که در سایر ماهها عملکرد عادی شرکت دچار اختلال نخواهد شد.
تاثیر جود سرمایه در گردش اضافی بر روند سرمایه گذاری
وجود سرمایه در گردش اضافی میتواند به شرکت، در استفاده از فرصتهای سرمایهگذاری کمک میکند. حتی در زندگی شخصی افراد هم، وجود مبلغی اضافی بر مصارف شخصی و هزینهها، میتواند به شما در استفاده از فرصتهای سرمایهگذاری کمک کند. به مثال اول مقاله برگردید. اگر شما سرمایهای مازاد بر هزینههایتان داشته باشید، در مواردی که تخفیف اعمال شود و یا بازاری برای ورود جذاب باشد، میتوانید از آن استفاده کنید.
البته نیاز هست این نکته را در نظر داشته باشید که بالا بودن میزان سرمایه در گردش همیشه هم خوب نیست و میتواند نشانگر عدم مدیریت صحیح وجوه نقد و استفاده نکردن از فرصتهای سرمایهگذاری باشد.
نسبت سرمایه در گردش
نسبت سرمایه در گردش از تقسیم دارایی فعلی شرکت بر بدهی جاری آن به دست میآید. عددی که در این نسبت نمایش داده میشود، نشاندهنده سلامت نسبی شرکت است. عدد به دست آمده نرخ سرمایه در گردش است.
این نرخ اگر بین ۱٫۲ تا ۲ باشد، به این معنا است که شرکت نقدینگی لازم را برای پرداخت بدهیهایش دارد. اگر نرخ سرمایه در گردش شرکتی زیر ۱ باشد به این معنا است که شرکت سرمایه در گردش منفی دارد و به سختی میتواند بدهیهایش را پرداخت کند و در صورتی که نرخ سرمایه در گردش بالای ۲ باشد به این معنا است که نقدینگی شرکت بسیار زیاد است و میتواند آن را در بخشهای دیگر سرمایهگذاری کند.
البته رقم بیشتر از ۲، همیشه نشانه خوبی نیست زیرا نشاندهنده این است که یا موجودی کالا بیش از اندازه است یا شرکت پول نقد مازاد خود را سرمایهگذاری نکرده است. کارشناسان عموما بر این عقیدهاند که نسبت سرمایه در گردش مابین ۱٫۲ و ۲٫۰ برای شرکتها مناسب است.
سوالات متدوال:
به چه علت بدهی های جاری در موضوع خالص سرمایه در گردش مطرح می شود؟
به طور کلی بدهیها تعهدات یک شرکت یا واحد تجاری هستند که بهخاطر مبادلات گذشته ایجاد شدهاند. به بدهیهایی که انتظار میرود طی یک چرخه عملیات و یا یک سال از تاریخ ترازنامه (هرکدام که طولانیتر است) تسویه شوند، بدهی جاری گفته میشود. همچنین به بدهیهایی که از طریق دارایی جاری و یا از طریق ایجاد بدهیهای جاری جدید تسویه میشوند نیز بدهی جاری میگویند. بهخاطر همین موضوع خالص سرمایه در گردش مطرح شده است.
چه کسب و کارهایی به سرمایه در گردش زیاد نیاز دارند؟
به طور معمول کسب و کارهایی که به صورت زنجیرهوار به هم وابسته هستند یا کسب و کارهای فصلی نسبت به کسب و کارهای سالانه به سرمایه در گردش بیشتری احتیاج دارند. در این گونه کسب و کارها لازم است که بدهیها در موعد مقرر پرداخت شود چه مواقعی که شرکت فعالیت داشته باشد و چه نداشته باشد؛ در هر صورت این بدهیها باید پرداخت شوند پس به همین منظور هر چه وجه نقد شرکت در بانک بیشتر باشد بهتر است.
به عنوان مثال اگر محصول شرکتی در تابستان فروش خوبی داشته باشد و در زمستان در رکود فصلی قرار بگیرد. مدیر این شرکت برای ادامه کسب و کار خود در فصول سرد مجبور است که از سرمایه در گردش بیشتری استفاده کند.
نگارش: ساناز یوسفی
به منظور کسب اطلاعات بیشتر، مطالعه مقاله سازماندهی را به شما عزیزان پیشنهاد می نماییم.
بهترین معیار سلامت مالی یک سازمان چیست؟
هنگام ارزیابی سهام، سرمایه گذاران همیشه در حال جستجو برای اندازه گیری یک کلید طلایی هستند که می تواند با مشاهده صورتهای مالی یک سازمان بدست آید. اما یافتن هر سازمانی با وضعیت و صورت مالی مناسب، همیشه کار ساده ای نیست. تعدادی از نسبت های مالی وجود دارد که می تواند برای سنجش سلامت کلی سازمان و ارزیابی احتمال ادامه فعالیت آن به عنوان یک تجارت مناسب، مورد بازبینی قرار گیرد. اعداد مستقل از جمله بدهی کل یا سود خالص نسبت به نسبت های مالی که اعداد مختلف موجود در ترازنامه یا صورت سود و زیان شرکت را بهم پیوند داده و مقایسه می کنند، به تنهایی معنادار نیستند. روند کلی نسبت های مالی، خواه با گذشت زمان در حال بهبود باشند ، نیز مورد توجه است.
برای ارزیابی دقیق سلامت مالی و پایداری طولانی مدت یک سازمان، چندین معیار مالی باید به طور همزمان در نظر گرفته شوند. چهار حوزه اصلی سلامت مالی که باید مورد بررسی قرار گیرند، نقدینگی، بدهی، سودآوری و بهره وری عملیاتی هستند. با این وجود، از این چهار مورد، شاید بهترین سنجش سلامت یک سازمان و سطح سودآوری آن باشد. به این ترتیب می توان با استفاده از مدیریت استراتریک، بهترین تصمیم گیری را برای شکل فعالیت آینده سازمان، برنامه ریزی کرد.
معیار سلامت مالی یک سازمان
نقدینگی
نقدینگی یک عامل کلیدی در ارزیابی سلامت مالی اساسی یک سازمان است. نقدینگی به میزان وجه نقد و دارایی های قابل تبدیل به پول نقد است که یک سازمان برای مدیریت تعهدات بدهی کوتاه مدت خود دارد. قبل از اینکه یک سازمان در بلند مدت پیشرفت کند ، ابتدا باید بتواند در کوتاه مدت زنده بماند.
دو معیار متداول برای اندازه گیری نقدینگی ، نسبت جریان و نسبت سریع است. از بین این دو، نسبت سریع که به آن آزمایش اسید نیز می گویند، اندازه گیری محافظه کارانه ای به حساب می آید. دلیل این امر این است که موجودی را از دارایی ها حذف کرده و همچنین قسمت فعلی بدهی بلند مدت را از بدهی ها خارج می کند. بنابراین، نشانگر واقع بینانه یا عملی تری از توانایی سازمان در مدیریت تعهدات کوتاه مدت با پول نقد و دارایی موجود به شمار خواهد آمد. نسبت سریع کمتر از 1.0 اغلب یک علامت هشدار دهنده است، زیرا نشان می دهد بدهی های جاری بیش از دارایی های جاری است.
تسویه شوندگی
مفهوم پرداخت بدهی مربوط به نقدینگی است – توانایی یک سازمان برای انجام تعهدات بدهی خود به طور مداوم، نه فقط در کوتاه مدت. نسبت های پرداخت بدهی بدهی بلند مدت یک سازمان را در رابطه با دارایی یا حقوق صاحبان سهام آن محاسبه می کند.
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام (D / E) به طور کلی یک شاخص ثابت از پایداری طولانی مدت یک سازمان است زیرا اندازه گیری بدهی را در برابر ارزش سهامداران ارائه می دهد. نسبت D / E پایین تر به این معنی است که بیشتر فعالیت های سازمان به جای طلبکاران توسط سهامداران تأمین می شود. این یک امتیاز مثبت برای یک سازمان است زیرا سهامداران از بودجه ای که تأمین می کنند بهره ای نمی گیرند.
نسبت های D / E بین صنایع بسیار متفاوت است. با این حال، صرف نظر از ماهیت خاص یک کسب و کار، روند نزولی با گذشت زمان در نسبت D / E شاخص خوبی برای یک سازمان است که به طور فزاینده ای در زمینه های مالی جامد قرار دارد.
بهره وری عملیاتی
کارایی عملیاتی یک سازمان رمز موفقیت مالی آن است. حاشیه عملکرد یکی از بهترین شاخص های کارایی است. این معیار پس از کسر هزینه های متغیر تولید و بازاریابی محصولات یا خدمات سازمان، حاشیه سود عملیاتی اساسی سازمان را در نظر می گیرد. بسیار مهم، این نشان می دهد که مدیریت سازمان چقدر توانایی کنترل هزینه ها را دارد.
مدیریت خوب برای پایداری طولانی مدت یک سازمان ضروری است. مدیریت خوب می تواند بر مجموعه ای از مشکلات موقتی غلبه کند، در حالی که مدیریت بد می تواند منجر به فروپاشی حتی آینده دارترین تجارت شود.
سودآوری
در حالی که نقدینگی، توانایی پرداخت پایه و بهره وری عملیاتی از فاکتورهای مهمی هستند که باید در ارزیابی یک سازمان در نظر گرفته شوند، اما نکته اصلی یک خط اصلی سازمان، سود خالص آن است. سازمان ها می توانند سالها بدون سودآوری زنده بمانند و با حسن نیت طلبکاران و سرمایه گذاران کار کنند. اما برای بقا در طولانی مدت، یک سازمان باید در نهایت به سودآوری دست یابد و آن را حفظ کند.استراتژی های بدهی جاری
یک معیار مناسب برای ارزیابی سودآوری، حاشیه خالص، نسبت سود خالص به کل درآمد است. در نظر گرفتن نسبت سود خالص بسیار مهم است زیرا یک رقم ریالی ساده برای ارزیابی سلامت مالی سازمان ناکافی خواهد بود. یک سازمان ممکن است رقم سود خالص چند صد میلیارد تومانی را نشان دهد، اما اگر این رقم حاشیه خالص فقط 1٪ یا کمتر قرار داشته ابشد، در این صورت حتی کوچکترین افزایش در هزینه های عملیاتی یا رقابت در بازار می تواند سازمان را در معرض خطر قرار دهد.
حاشیه خالص بزرگتر، به ویژه در مقایسه با همتایان صنعت، به معنای حاشیه بیشتر ایمنی مالی است و همچنین نشان می دهد که یک سازمان از نظر مالی وضعیت بهتری برای تعهد سرمایه به رشد و گسترش دارد.
هیچ معیار واحدی نمی تواند سلامت کلی مالی و عملیاتی یک سازمان را شناسایی کند. نقدینگی به شما در مورد توانایی یک سازمان برای از بین بردن موعدهای پرریسک کوتاه مدت و پرداخت بدهی به شما می گوید که چقدر می تواند به راحتی بدهی و تعهدات بلند مدت را پوشش دهد. در عین حال، کارآیی و سودآوری بیانگر توانایی آن در تبدیل ورودی ها به جریان های نقدی و درآمد خالص است. برای دستیابی به یک دید کامل و جامع از ثبات یک سازمان باید تمام این عوامل را در نظر گرفت.
دیدگاه شما