ارضای نیاز های مشتری به صورت سودآور!
بازاریابی و فروش چیست؟ چرا باید تیم بازاریابی و فروش خود را تفکیک کنیم؟
بکار بردن دو کلمه بازاریابی و فروش در کنار هم احتمالاً به این معنی است که هنوز کسب و کار شما به حدی بزرگ نشده که این دو مقوله را از هم تفکیک کنید و جدا ببینید. اکثر صاحبان کسب و کار بازاریابی و فروش را در امتداد هم بکار میگیرند و حتی یک تشکیلات واحد برای آن در نظر میگیرند.
در اینجا قصد داریم ضمن تعریف کلمات بازاریابی و فروش به شما نشان دهیم که چرا باید تیم بازاریابی و فروش خود را با شرایط مناسب از هم تفکیک کنید تا به جذب مشتری و سود بیشتر در کسب و کار خود برسید.
وظایف دو تیم بازاریابی و فروش با یکدیگر متفاوت است. شاید بتوان مفاهیم بازاریابی را به سرعت فرا گرفت، اما تسلط بر آن ممکن است یک عمر زمان ببرد. پس قبل از هر چیزی به شما توصیه میشود برای ورود به شکل صحیح از کاربرد بازاریابی و فروش، از متخصصان مربوطه استفاده کنید تا از هدررفت هزینههای بیشتر در دراز مدت جلوگیری نمایید.
بازاریابی چیست و چه تفاوتی با فروش دارد؟
در این مقاله قرار نیست سراغ تعاریف آکادمیک بازاریابی و فروش برویم. به زبان ساده فعالیتهایی که منجر به بازارسازی و جذب مشتری، خلق ارزش از محصول یا خدمات و در نهایت قیمتگذاری و ترویج ایدهها و تبلیغات میشوند را در یک کسب و کار، بازاریابی مینامند.
شاید در نگاه اول کمی پیچیده به نظر برسد ولی اگر کمی دقت کنید متوجه خواهید شد تمام مراحلی که در تعریف بازاریابی مطرح شد دقیقاً تا جایی است که هنوز فروش شروع نشده باشد.
گاهی اصطلاح بازاریابی در جایی استفاده میشود که منظور افراد بازاریابی و فروش است. اما حقیقت این است که بازاریابی (Marketing) و فروش (Selling) تفاوتهایی با یکدیگر دارند که قابل چشمپوشی نیست. البته گاهی در بازاریابی اشارهای به کلمه فروش میشود که خیلی سطحی به کل سیستم فروش اشاره دارد.
وظیفه بازاریابی جذب سرنخ مشتریان (Lead) و تبدیل آنها به مشتریهای احتمالی است. بعلاوه اینکه مشتری را با محصولات یا خدمات شما آشنا کرده و برای ورود به فاز تبدیل به مشتری قطعی در بخش فروش آماده میکند. اما بخش فروش نهایتاً با مشتریهای احتمالی یا قطعی در تماس هستند و تلاشی برای جذب و آگاهیبخشی به سرنخها یا مشتریان بالقوه نمیکنند.
اگرچه کاری که در دو بخش بازاریابی و فروش انجام میشود با هم تفاوت دارند ولی هر دو یک هدف مشترک را دنبال میکنند. در نهایت بازاریابی و فروش دو کارکرد مختلف در یک مجموعه هستند.
منظور از فروش چیست؟
به تمام فعالیتهایی که نهایتاً منجر به فروش یک کالا یا خدمات به مشتری میشوند، فروش میگوییم. فروشندهها پیوسته در حال مدیریت مشتریان برای رساندن آنها از یک مشتری احتمالی به مشتری قطعی هستند.
منظور از بازاریابی چیست؟
بازاریابی در مرحله اول وظیفه ایجاد شناخت و بالا بردن دانش بازار نسبت به کسب و کار شما را دارد. بازاریابی بر روی گروههایی تمرکز میکنند که ممکن است بصورت اجتماعی باشد. برای مثال شرکت در نمایشگاهها و یا نصب تبلیغات خیابانی و غیره از وظایف بخش بازاریابی است.
بازاریابی و فروش در امتداد یکدیگر هستند
با وجود اینکه میدانیم بازاریابی و فروش با هم تفاوت دارند و اگر قرار باشد بازاریابی و فروش را یک واحد در سازمان در نظر بگیریم احتمالاً نتیجه خوبی در بر نخواهد داشت، اما باید بدانیم که به واسطه هدف مشترک، بخشی از این دو در امتداد هم هستند که به آن اشاره میکنیم.
در فرایند بازاریابی و در مراحلی لیستی از مشتریان احتمالی که توصیه میشود بخش فروش بهتر است روی آنها نسبت به سایرین بیشتر تمرکز داشته باشند، فراهم میشود.
فرایند ایجاد و تکمیل این لیست ممکن است بسته به نوع کسب و کار و سازمان شما به گونهای باشد که در مراحلی عملیات مشابهی بین بازاریابی و فروش اتفاق بیفتد.
عموماً نرم افزارهایی که برای این منظور در نظر گرفته شده (که نرم افزار مدیریت مشتریان یا به اختصار CRM نامگذاری میشوند)، فضای کاری را برای هر دو زمینه بازاریابی و فروش ایجاد میکند.
توضیح اینکه در CRM چه اتفاقی میافتد شاید کمی موضوع را باز کند و مرز بین بازاریابی و فروش در این بخش مشخص گردد.
نرم افزار مدیریت ارتباط مشتری یا CRM چیست و چه تاثیری در بازاریابی و فروش دارد؟
قبل از هر چیزی اشاره به اینکه فعالیتهایی که در نرم افزار مدیریت مشتری ثبت میشود تمام فعالیتهای بازاریابی را پوشش نمیدهد، ضروری است. بازاریابی چیزی فراتر از مشتریان است و ممکن است در مفاهیم مختلفی آن را پیادهسازی نمایید.
اما بخشی که در نرم افزار ارتباط با مشتریان قبل از ورود به مراحل فروش اتفاق میافتد، از جمله وظایف بازاریابان در هر سطحی در سازمان است.
یک سازمان کانالهای مختلفی برای ورود مشتری به چرخه بازاریابی را دارد. ممکن است مشتری شما را از طریق یک تبلیغ روی بیلیورد پیدا کند و قصد کسب اطلاع بیشتر از شما داشته باشد؛ آنگاه ممکن است به سایت شما سر بزند یا از طریق شمارهای که درج شده به مرکز تماس شما متصل شود.
در هر صورت یک مشتری از کانال سایت برای مثال یک فرم استعلام قیمت یا عضویت در بخشی از سایت را تکمیل کرده است. در این مرحله شما یک سرنخ از وبسایت بدست آوردهاید که لازم است وضعیت آن را برای پیگیریهای بعدی به اطلاع سایر همکاری در بخشهای مختلف بازاریابی و فروش برسانید.
در این شرایط در CRM یک سرنخ ایجاد کرده و تمام اطلاعاتی که از مشتری بدست آوردهاید را در آن ثبت میکنید.
نرم افزار CRM این سرنخها را به خوبی در خود نگهداری میکند تا زمان استفاده از آن برسد. برای مثال محصول تازهای دارید که احتمال اینکه مشتریان آن افرادی باشند که از طریق اینترنت محصول شما را پیدا کردهاند بیشتر است. در این حالت کافی است سرنخهای مربوط به این دسته را جدا کرده و برای آنها پیامکی ارسال کنید، تماس گرفته یا تخفیفی در نظر بگیرید.
تا جایی که سرنخها باید جمع آوری، دسته بندی و نگهداری شود، بخشی است که بیشتر به امور بازاریابی مربوط میشود و در این مرحله بخش فروش کارکردی ندارد. اما از جایی که مشتری را باید دنبال کنید تا به نتیجه برسانید مربوط به بخش فروش است.
همانطور که مشاهده کردید بخشی از فرایند بازاریابی و فروش در نرم افزار ارتباط مشتریان قابل پیادهسازی است که قسمتی از خدمات بازاریابی و فروش را در امتداد یکدیگر قرار میدهند. و عمدتاً باعث این اشتباه میشود که بازاریابی و فروش را در یک واحد در نظر میگیرند.
معایب تجمیع بازاریابی و فروش در یک واحد سازمانی
اگر شما هم از آن دسته از سازمانهایی هستید که این دو واحد را در یک واحد خلاصه کردهاید دو علت ممکن است داشته باشد که هنوز از آن خلاص نشدهاید. اول اینکه سازمان شما به اندازه کافی بزرگ نشده که بتوانید تامین منابع برای تفکیک این دو واحد انجام دهید. دوم اینکه ضرورت تفکیک واحدهای بازاریابی و فروش را جدی نگرفتهاید. اگر قرار باشد این واحدها یکی باشند، معایبی دارد که در ادامه به اختصار آورده شده است.
کار غیر تخصصی مهمترین مسالهای است که کارمندان شما باید با آن دست و پنجه نرم کنند. یک نیروی بازاریابی صرفنظر از اینکه آیا این مشتری اولیه به مشتری نهایی تبدیل خواهد شد یا نه، باید بتواند موارد بسیاری را جمعآوری کند. حالا فرض کنید در خلال این کار قرار باشد در جریان موارد مربوط به فروش سازمان هم باشد و مشتری را در مراحل اولیه آنالیز و بررسی نهایی کنند.
در اینصورت احتمالاً تعداد زیادی از مشتریها را به سلیقه خود و با توجه به اینکه این مشتری تبدیل به مشتری نهایی نخواهد شد، در مراحل اولیه حذف میکند تا زمان بیشتری روی مشتریانی که فکر میکند بهتر هستند بگذارد. در نتیجه سازمان در یک چرخه رکود مشتریان جدید قرار میگیرد و بعد از مدتی نتیجه آن در تراکنشهای سازمان و فعالیتهای مربوط به توسعه کل مجموعه مشاهده خواهد شد. پس اگر قصد آن را دارید که سازمان خود را توسعه دهید، شاید پاشنه آشیل آن را پیدا کرده باشید.
مورد بعدی که جزو معایب یکی شدن سیستمهای بازاریابی و فروش است، مربوط به نوع تماسهایی میشود که قرارند از سازمان شما با مشتریان برقرار شود.
همانطور که در مقاله «جملات کلیدی در فروش تلفنی که باید از آنها دوری کنید» در مورد تفاوت تماسهای فروش و بازاریابی توضیح دادیم، این دو نوع تماس کاملاً با هم متفاوت هستند. پس اگر قرار باشد شخص تماس گیرنده هر دو مورد را انجام دهد قطعاً نتیجه دلخواه را نخواهید گرفت. چون کسی که بهعنوان کارشناس فروش تلفنی انتخاب کردهاید شاید حاضر نباشد برای امور بازاریابی با مشتریان تماس بگیرد. در ثانی کارشناس بازاریابی هم زمان آن را ندارد که مشتری را برای فروش آماده سازد. برای حل این مشکل، نکات کلیدی و مهمی را در کتاب تماسهای میلیاردی میخوانیم.
تفاوت تماسهای بازاریابی و فروش
وقتی شما برای جمع آوری ایمیل یا ثبت شماره تماس مسئول خرید یا مدیر عامل یک سازمان با آن تماس میگیرید احتمالاً برای تکمیل سرنخهای مشتری برای ورود به مراحل بعدی است. در این مرحله قرار نیست موارد دیگری مطرح شود. ممکن است با تماس با بخش خدمات یک سازمان هم بتوانید اطلاعات خود را دریافت کنید. حتی شاید با جستجو در اینترنت به هدف خود برسید. این مواردی است که کارشناس تماس بازاریابی باید انجام دهد.
آموزش مفاهیم اولیه بازاریابی
امروز قصد داریم علم بازاریابی رو باهم دیگه به چالش بکشیم و یه گپ و گفت خودمونی راجبش راه بندازیم، هدف از این مقاله ها،آموزش مفاهیم بازاریابی از بزرگانی همچون؛ فیلیپ کاتلر کبیر! ،مایکل پورتر خالق زنجیره ارزش، جای بایر نویسنده کتاب”اینک تحول”، جولی بارلی قائم مقام مدیرعامل تجارت الکترونیک بازار فایروی و سایر بزرگان این حوزه هست.
پس بهتون توصیه میکنم همراه ما باشین تا باهمدیگه یادگیری بازاریابی و فروش رو شروع کنیم.
بزن بریم.
به مفاهیم بازاریابی و فروش نظرم بهترین تعریفی که از بازاریابی میشه کرد تعریفی هست که موسسه بازاریابی انگلستان اون رو انجام داده و مجله خبری پیامگ هم اونو تایید میکنه!!
ارضای نیاز های مشتری به صورت سودآور!
آموزش مفاهیم بازاریابی امروزه محدود به دوره های فروشندگی(معرفی و فروش) نیست،
بلکه با تامین رضایت مشتری شناخته میشه، رضایت مشتری حدی هست که عملکرد ذهنی کالا با انتظارات خریدار برابری کنه.
هدف نهایی ارتباط با مشتری افزایش هرچه بیشتر”ارزش ویژه مشتری“هست؛
هرچقدر مشتریان سودآور شرکت ماندگارتر و وفادارتر باشن، ارزش ویژه ی مشتری شرکت بالاتره
ارزش ویژه ی مشتری در مقایسه با فروش و سهم بازار معیار بهتری برای ارزیابی عملکرد کارایی شرکت هست، چراکه فروش و سهم بازار عملکرد گذشته ی شرکت و ارزش ویژه ی مشتری وضعیت آینده ی شرکت رو نشون میده
مفاهیم مفاهیم بازاریابی و فروش اساسی بازاریابی
این بخش خیلی خیلی مهمه!
بازاریابی از هفت مفهوم تشکیل شده
محرومیت احساس شده در فرد که آرامشش رو میگیره و شوقی برای برطرف کردنش ایجاد میکنه!
اگر نیاز فرد تامین نشه دو راه پیش رو داره
- به دنبال چیزی باشد که نیازش را رفع کنه
- نیاز رو به شیوه ای تعدیل کنه یا شدتش رو کاهش بده
بازاریاب نیاز رو ایجاد نمیکنه، نیاز از قبل وجود داره، برخی مشتریان نیاز هایی دارند که خودشون به اون کاملا آگاه نیستن(نخند واقعا نمیدونن خب!)، یا نمیتونن اون نیاز هارو بیان کنن و یا در بیان نیاز خودشون از کلماتی استفاده میکنن که نیاز به تفسیر دارن(اینم یه نوعشه!)
برای مثال فردی رو در نظر بگیرین که خواهان خریداری یک دستگاه خودروه
نیاز بیان شده
مشتری خواهان خودروی ارزان قیمته
نیاز واقعی
در حقیقت مشتری خودرویی میخواد که هزینه نگهداری اون پایین باشه نه لزوما یک خودروی ارزان قیمت
نیاز بیان نشده
مشتری انتظار داره خدمات خوبی از واسطه دریافت کنه
نیاز های رضایت آور(شعف)
مشتری از واسطه میخواد که سیستم مسیریاب هم در خودرو نصب شده باشه(روی پراید خیلی جوابه)
نیاز مخفی(پنهان)
مشتری میخواد که دوستاش اون رو مصرف کننده ای باهوش و کاربلد بشناسن یا میخواد به دوستاش ثابت کنه که یه خرید موفق انجام داده.(ای بچه زرنگ)
خلاصه بخوایم بگیم
نیاز های اظهار شده(اتومبیل ارزان)، نیازهای واقعی(هزینه عملیاتی پایین)، نیازهای اظهار نشده(خدمات پس از فروش مطلوب)، نیاز های شوق انگیز(دریافت جوایز و امتیازات) و نیاز پنهان(میل به تشویق)
خواسته
شیوه ی برآورده کردن نیاز که به فرهنگ و شخصیت فردی بستگی داره
خواسته زمانی شکل میگیره که فرد برای ارضای نیاز های خودش به سمت یک شیء خاص متمایل میشه و میشه گفت که توی خیلی از مواقع، خواسته های فرد توسط جامعه ای که فرد توش زندگی میکنه شکل میگیره، با افزایش ثروت خواسته ی فرد هم افزایش پیدا میکنه، یعنی هرچقدر ثروتمند تر میشه، راه های مختلفی برای ارضای نیازش باز میشن.
(Marketing myopia)بیماری نزدیک بینی بازاریابی
خب داستان جالب شد!
توی مارکتینگ یه بیماری داریم خیلی واگیر داره حواستونو جمع کنین!
بیشتر افراد دو مفهوم نیاز و خواسته رو علیرغم تفاوتشون باهم اشتباه میگیرن، این افراد در علم بازاریابی دچار بیماری نزدیک بینی بازاریابی شدن و چنان غرق در محصول و یا خدمت خودشون شدن که فقط به خواسته های فعلی مشتریان توجه میکنن و دوراندیشی خودشون رو درباره شناخت نیاز های مشتریان از دست دادن.
خواسته به فرهنگ و شخصیت افراد وابسته هست که در گذر زمان تغییر میکنه، اما بازاریابانی که فقط به خواسته تمرکز میکنن، توانایی رفع نیاز رو ندارن و به مرور بازارشون رو از دست میدن.
یه مثال بزن ببینم چی میگی!
فرض کنین شما صاحب یک شرکت عینک سازی هستین!
شما در رقابت شدید با رقبای گردن کلفتی هستین و مدام یا پیش میگیرین یا پس میافتین، تمام تلاشتون رو میکنین تا بهترین عینک رو تولید کنین،رنگ های مختلف، جنس های متفاوت، قیمت های متنوع و…
شما و رقیب هاتون تمام تمرکزتون رو گذاشتین رو ارائه ی عینک بهتر یعنی همون خواسته ی مشتری(شکل برآورده کردن نیاز) و از نیاز اصلی مشتریان خودتون غفلت کردین
نیاز اصلی مشتری شما اینه که بهتر ببینه!
به همین سادگی، اون به عینک شما نیاز نداره،فقط نیاز داره بهتر ببینه؛همین!
حالا توی این رقابت سنگین یکی پیدا میشه که به نیاز مشتری های شما توجه میکنه و اصلا هم جزء رقیب های شما نبوده و حتی در زمینه ی ساخت عینک فعالیتی هم نداشته
این فرد با فروش لنز های پزشکی حجم بالایی از مشتری های شما رو قلع و قمع میکنه!
چرا؟
خب معلومه چون داشته به نیاز های مشتریان توجه میکرده نه صرفا شکل برآورده کردن اون(بچه زرنگ این داستان خودت باش!)
به جای تمرکز روی خواسته ی افراد روی نیاز های اونها تمرکز کن تا خدایی نکرده این بیماری منهوس رو دچار نشی!
تقاضا
افراد ماشالله خواسته های نامحدودی دارن اما منابعشون محدوده، پس خواسته هایی که با قدرت خرید همراه باشه به تقاضا تبدیل میشن.
یک فرد احساس گرسنگی میکنه و نیاز به غذا در خودش حس میکنه(نیاز؛محرومیت حس شده)، بعد راه های برطرف کردن حس گرسنگی رو در ذهن خودش ترسیم میکنه که آیا برای مثال گرسنگی خودش رو با یک وعده میوه رفع کنه یا با خوردن غذایی مجلل در رستورانی لوکس(خواسته؛راه های برطرف کردن نیاز) و در نهایت قدرت خرید خودش رو میبینه و تصمیم میگیره با یه فلافل سرشو هم بیاره!(تقاضا،خواسته ای که منطبق بر قدرت خرید باشه)
محصول
محصول زاییده نیاز ها و خواسته های بشر هست.
هرچیزی که بشه برای جلب توجه،به دست آوردن،استفاده و یا مصرف به بازار عرضه کرد که توانایی تامین نیاز و یا خواسته ای رو داشته باشه محصول تلقی میشه.
محصول چیزی هست که قادر به ارضای یک خواسته بوده،به طوری که باید دقت کنین در آموزش مفاهیم بازاریابی، محصول به شیء فیزیکی محدود نمیشه و هر چیزی که نیازی رو تامین کنه محصول تلقی میشه.
پس محصول موارد زیر رو هم شامل میشه
1)کالای فیزیکی 2)خدمات 3)رویداد ها 4)تجارب 5)اشخاص(افراد) 6)مکان ها 7)اموال 8)سازمان ها 9)اطلاعات 10)ایده ها و عقاید
مبادله
دریافت چیزی مطلوب از کسی در مقابل ارائه ما به ازاء به او، بهش تجارت ارزشی یا فرآیند ارزش زا هم میگن چرا که عمل مبادله آزاد به طور طبیعی ارزشی محسوس رو برای طرفین ایجاد میکنه.
معامله
گونه ای از داد و ستد فایده بین دو طرف یا بیشتر، وقتی که طرفین مشغول مذاکره هستن و تلاش میکنن به توافق برسن(همون چونه زدن خودمونو میگه!) درگیر انجام مبادله هستن و همین که صحبت های طرفین به ثمر نشست و توافق حاصل شد (خدا بده برکت) معامله شکل گرفته.
بازار
آقا کلا مجموعه ی خریداران بالقوه و بالفعل یک محصول بازار اون محصول نامیده میشه.
مجموع فروشندگان رو صنعت و مجموع خریداران رو بازار میدونیم
اندازه ی یه بازار به موارد زیر بستگی داره:
- حضور تعداد افرادی که دارای نیاز یا خواسته ای مشخص باشند
- وجود منابعی که مورد توجه و علاقه دیگران باشه و در ازای دریافت اون، تمایل و توانایی ارائه این منابع وجود داشته بشه.
خب خب واسه این هفته بسه دیگه!
امروز سعی کردیم مفاهیم مربوط به آموزش های بازاریابی اولیه رو بگیم بهتون تا توی هفته های دیگه مفصل تر راجبشون حرف بزنیم.
آموزش مفاهیم اولیه بازاریابی
امروز قصد داریم علم بازاریابی رو باهم دیگه به چالش بکشیم و یه گپ و گفت خودمونی راجبش راه بندازیم، هدف از این مقاله ها،آموزش مفاهیم بازاریابی از بزرگانی همچون؛ فیلیپ کاتلر کبیر! ،مایکل پورتر خالق زنجیره ارزش، جای بایر نویسنده کتاب”اینک تحول”، جولی بارلی قائم مقام مدیرعامل تجارت الکترونیک بازار فایروی و سایر بزرگان این حوزه هست.
پس بهتون توصیه میکنم همراه ما باشین تا باهمدیگه یادگیری بازاریابی و فروش رو شروع کنیم.
بزن بریم.
به نظرم بهترین تعریفی که از بازاریابی میشه کرد تعریفی هست که موسسه بازاریابی انگلستان اون رو انجام داده و مجله خبری پیامگ هم اونو تایید میکنه!!
ارضای نیاز های مشتری به صورت سودآور!
آموزش مفاهیم بازاریابی امروزه محدود به دوره های فروشندگی(معرفی و فروش) نیست،
بلکه با تامین رضایت مشتری شناخته میشه، رضایت مشتری حدی هست که عملکرد ذهنی کالا با انتظارات خریدار برابری کنه.
هدف نهایی ارتباط با مشتری افزایش هرچه بیشتر”ارزش ویژه مشتری“هست؛
هرچقدر مشتریان سودآور شرکت ماندگارتر و وفادارتر باشن، ارزش ویژه ی مشتری شرکت بالاتره
ارزش ویژه ی مشتری در مقایسه با فروش و سهم بازار معیار بهتری برای ارزیابی عملکرد کارایی شرکت هست، چراکه فروش و سهم بازار عملکرد گذشته ی شرکت و ارزش ویژه ی مشتری وضعیت آینده ی شرکت رو نشون میده
مفاهیم اساسی بازاریابی
این بخش خیلی خیلی مهمه!
بازاریابی از هفت مفهوم تشکیل شده
محرومیت احساس شده در فرد که آرامشش رو میگیره و شوقی برای برطرف کردنش ایجاد میکنه!
اگر نیاز فرد تامین نشه دو راه پیش رو داره
- به دنبال چیزی باشد که نیازش را رفع کنه
- نیاز رو به شیوه ای تعدیل کنه یا شدتش رو کاهش بده
بازاریاب نیاز رو ایجاد نمیکنه، نیاز از قبل وجود داره، برخی مشتریان نیاز هایی دارند که خودشون به اون کاملا آگاه نیستن(نخند واقعا نمیدونن خب!)، یا نمیتونن اون نیاز هارو بیان کنن و یا در بیان نیاز خودشون از کلماتی استفاده میکنن که نیاز به تفسیر دارن(اینم یه نوعشه!)
برای مثال فردی رو در نظر بگیرین که خواهان خریداری یک دستگاه خودروه
نیاز بیان شده
مشتری خواهان خودروی ارزان قیمته
نیاز واقعی
در حقیقت مشتری خودرویی میخواد که هزینه نگهداری اون پایین باشه نه لزوما یک خودروی ارزان قیمت
نیاز بیان نشده
مشتری انتظار داره خدمات خوبی از واسطه دریافت کنه
نیاز های رضایت آور(شعف)
مشتری از واسطه میخواد که سیستم مسیریاب هم در خودرو نصب شده باشه(روی پراید خیلی جوابه)
نیاز مخفی(پنهان)
مشتری میخواد که دوستاش اون رو مصرف کننده ای باهوش و کاربلد بشناسن یا میخواد به دوستاش ثابت کنه که یه خرید موفق انجام داده.(ای بچه زرنگ)
خلاصه بخوایم بگیم
نیاز های اظهار شده(اتومبیل ارزان)، نیازهای واقعی(هزینه عملیاتی پایین)، نیازهای اظهار نشده(خدمات پس از فروش مطلوب)، نیاز های شوق انگیز(دریافت جوایز و امتیازات) و نیاز پنهان(میل به تشویق)
خواسته
شیوه ی برآورده کردن نیاز که به فرهنگ و شخصیت فردی بستگی داره
خواسته زمانی شکل میگیره که فرد برای ارضای نیاز های خودش به سمت یک شیء خاص متمایل میشه و میشه گفت که توی خیلی از مواقع، خواسته های فرد توسط جامعه ای که فرد توش زندگی میکنه شکل میگیره، با افزایش ثروت خواسته ی فرد هم افزایش پیدا میکنه، یعنی هرچقدر ثروتمند تر میشه، راه های مختلفی برای ارضای نیازش باز میشن.
(Marketing myopia)بیماری نزدیک بینی بازاریابی
خب داستان جالب شد!
توی مارکتینگ یه بیماری داریم خیلی واگیر داره حواستونو جمع کنین!
بیشتر افراد دو مفهوم نیاز و خواسته رو علیرغم تفاوتشون باهم اشتباه میگیرن، این افراد در علم بازاریابی دچار بیماری نزدیک بینی بازاریابی شدن و چنان غرق در محصول و یا خدمت خودشون شدن که فقط به خواسته های فعلی مشتریان توجه میکنن و دوراندیشی خودشون رو درباره شناخت نیاز های مشتریان از دست دادن.
خواسته به فرهنگ و شخصیت افراد وابسته هست که در گذر زمان تغییر میکنه، اما بازاریابانی که فقط به خواسته تمرکز میکنن، توانایی رفع نیاز رو ندارن و به مرور بازارشون رو از دست میدن.
یه مثال بزن ببینم چی میگی!
فرض کنین شما صاحب یک شرکت عینک سازی هستین!
شما در رقابت شدید با رقبای گردن کلفتی هستین و مدام یا پیش میگیرین یا پس میافتین، تمام تلاشتون رو میکنین تا بهترین عینک رو تولید کنین،رنگ های مختلف، جنس های متفاوت، قیمت های متنوع و…
شما و رقیب هاتون تمام تمرکزتون رو گذاشتین رو ارائه ی عینک بهتر یعنی همون خواسته ی مشتری(شکل برآورده کردن نیاز) و از نیاز اصلی مشتریان خودتون غفلت کردین
نیاز اصلی مشتری شما اینه که بهتر ببینه!
به همین سادگی، اون به عینک شما نیاز نداره،فقط نیاز داره بهتر ببینه؛همین!
حالا توی این رقابت سنگین یکی پیدا میشه که به نیاز مشتری های شما توجه میکنه و اصلا هم جزء رقیب های شما نبوده و حتی در زمینه ی ساخت عینک فعالیتی هم نداشته
این فرد با فروش لنز های پزشکی حجم بالایی از مشتری های شما رو قلع و قمع میکنه!
چرا؟
خب معلومه چون داشته به نیاز های مشتریان توجه میکرده نه صرفا شکل برآورده کردن اون(بچه زرنگ این داستان خودت باش!)
به جای تمرکز روی خواسته ی افراد روی نیاز های اونها تمرکز کن تا خدایی نکرده این بیماری منهوس رو دچار نشی!
تقاضا
افراد ماشالله خواسته های نامحدودی دارن اما منابعشون محدوده، پس خواسته هایی که با قدرت خرید همراه باشه به تقاضا تبدیل میشن.
یک فرد احساس گرسنگی میکنه و نیاز به غذا در خودش حس میکنه(نیاز؛محرومیت حس شده)، بعد راه های برطرف کردن حس گرسنگی رو در ذهن خودش ترسیم میکنه که آیا برای مثال گرسنگی خودش رو با یک وعده میوه رفع کنه یا با خوردن غذایی مجلل در رستورانی لوکس(خواسته؛راه های برطرف کردن نیاز) و در نهایت قدرت خرید خودش رو میبینه و تصمیم میگیره با یه فلافل سرشو هم بیاره!(تقاضا،خواسته ای که منطبق بر قدرت خرید باشه)
محصول
محصول زاییده نیاز ها و خواسته های بشر هست.
هرچیزی که بشه برای جلب توجه،به دست آوردن،استفاده و یا مصرف به بازار عرضه کرد که توانایی تامین نیاز و یا خواسته ای رو داشته باشه محصول تلقی میشه.
محصول چیزی هست که قادر به ارضای یک خواسته بوده،به طوری که باید دقت کنین در آموزش مفاهیم بازاریابی، محصول به شیء فیزیکی محدود نمیشه و هر چیزی که نیازی رو تامین کنه محصول تلقی میشه.
پس محصول موارد زیر رو هم شامل میشه
1)کالای فیزیکی 2)خدمات 3)رویداد ها 4)تجارب 5)اشخاص(افراد) 6)مکان ها 7)اموال 8)سازمان ها 9)اطلاعات 10)ایده ها و عقاید
مبادله
دریافت چیزی مطلوب از کسی در مقابل ارائه ما به ازاء به او، بهش تجارت ارزشی یا فرآیند ارزش زا هم میگن چرا که عمل مبادله آزاد به طور طبیعی ارزشی محسوس رو برای طرفین ایجاد میکنه.
معامله
گونه ای از داد و ستد فایده بین دو طرف یا بیشتر، وقتی که طرفین مشغول مذاکره هستن و تلاش میکنن به توافق برسن(همون چونه زدن خودمونو میگه!) درگیر انجام مبادله هستن و همین که صحبت های طرفین به ثمر نشست و توافق حاصل شد (خدا بده برکت) معامله شکل گرفته.
بازار
آقا کلا مجموعه ی خریداران بالقوه و بالفعل یک محصول بازار اون محصول نامیده میشه.
مجموع فروشندگان رو صنعت و مجموع خریداران رو بازار میدونیم
اندازه ی یه بازار به موارد زیر بستگی داره:
- حضور تعداد افرادی که دارای نیاز یا خواسته ای مشخص باشند
- وجود منابعی که مورد توجه و علاقه دیگران باشه و در ازای دریافت اون، تمایل و توانایی ارائه این منابع وجود داشته بشه.
خب خب واسه این هفته بسه دیگه!
امروز سعی کردیم مفاهیم مربوط به آموزش های بازاریابی اولیه رو بگیم بهتون تا توی هفته های دیگه مفصل تر راجبشون حرف بزنیم.
آموزش مفاهیم بازاریابی به سبک نوین!
به چالش کشیدن مفاهیم اصول ابتدایی و مفاهیم بازاریابی،دیجیتال مارکتینگ،استراتژی های تبلیغاتی،قیمت گذاری،مدیریت محصول،بازاریابی دنیای خدمات و…همگی تنها نمونه ی کوچکی از انواع مفاهیم ارائه شده در این حوزه است.
پیشنهاد سردبیر
10 قانون طلایی در مشتری یابی خط مستقیم
پرطرفدارترین ها .
گرایش های بازاریابی
آموزش بازاریابی عصبی (نِرو مارکتینگ)
فروش حضوری!
دیجیتال مارکتینگ؟!
همه پست ها
آموزش مفاهیم بازاریابی به سبک نوین!
10 قانون طلایی در مشتری یابی خط مستقیم
گرایش های بازاریابی
انواع تقاضا در دنیای مارکتینگ
آموزش مفاهیم اولیه بازاریابی
استراتژی های دنیای بازاریابی
آموزش بازاریابی عصبی (نِرو مارکتینگ)
فروش حضوری!
استراتژی های بازاریابی بر اساس جایگاه رقابتی شما
آشنایی با محیط بازاریابی
دیجیتال مارکتینگ
دیجیتال مارکتینگ؟!
در کمتر از 30 ثانیه ، رایگان ثبت نام کنید !
پیام رسان 7 روز هفته پاسخگوی شما میباشد !
تیم پشتیبانی پیام رسان ، آماده مشاوره تبلیغاتی و رفع مشکلات و پاسخگو به سوالات شما هستند .
پیام رسان
لینک های مورد نیاز
آموزشگاه پیام رسان
امکانات رایگان پیام رسان
سلام . من نگین پارسامهر هستم کارشناس سامانه .
سوالات احتمالی خودتون رو میتونین از بخش زیر پیدا کنید ، در غیر اینصورت دکمه شروع چت را کلیک نمایید .
پنل عادی و پنل های ستاره دار از نظر کیفیت ارسال و خدمات ارائه شده یکی هستند.
سامانه پایه در یک فرصت ویژه رایگان شده و قیمت هر پیامک، 65 تومان میباشد.
تعرفه یک ستاره با پرداخت 299 هزار تومن هزینه اولیه به صورت یکساله، قیمت هر پیامک ، 49 تومان محاسبه میشه.
و در نهایت تعرفه دوستاره با پرداخت هزینه اولیه 499 هزار تومان به صورت یکساله، قیمت هر پیامک با توجه به خرید اعتبار متغیر می باشد.
در صورتی که میزان خرید اعتبار پیامک کمتر از 500 هزار پیامک باشد با تعرفه ی 43 تومان و خرید بیش از 500 هزار عدد پیامک، با تعرفه ی 39 تومان محاسبه خواهد شد.
سامانه ارسال پیامک تبلیغاتی برای سراسر کشور فعال بوده و تنها با دسترسی به وب و اینترنت برای دسترسی به ارسال الزامیه و موقعیت مکانی شما تاثیری نداره
بعد از ثبت نام برای هر کاربر یه خط تبلیغاتی با سرشماره ی5000 جهت ارسال پیامک فعال میشه و اگه نیاز به دریافت پیامک ندارین الزامی برای خط اختصاصی وجود نداره
تفاوت بازاریابی و فروش چیست؟ یکبار برای همیشه فرق این دو را بدانید [+اینفوگرافی]
در درس دوم از درسنامه آموزش بازاریابی، تفاون بین بازاریابی و فروش را به طور کامل توضیح میدهیم تا یکبار برای همیشه فرق این دو را بدانید.
توسط تیم تولید محتوای دیدار -
به روزرسانی شده در ۵ تیر ۱۴۰۱ -
زمان مطالعه 5.5 دقیقه
در درس دوم از درسنامه آموزش بازاریابی، تفاوت بین بازاریابی و فروش را به طور کامل توضیح میدهیم تا یکبار برای همیشه فرق این دو را بدانید. ممکن است شنیده باشید که بعضی از افراد میگویند باید بر روی فروش تمرکز کنید و برای رسیدن به مشتری بالقوه تیم فروش خود را بزرگتر کنید. افراد دیگر به شما خواهند گفت که برای رسیدن به مشتری بالقوه روی استراتژی بازاریابی خود متمرکز شوید. آیا فروش و بازاریابی اساساً یک چیز نیستند؟
خیر، بازاریابی با فروش متفاوت است و ما تفاوت بازاریابی و فروش را به شما خواهیم گفت. در این مطلب ما به سؤالات زیر پاسخ خواهیم داد:
- تفاوت بین فروش و بازاریابی چیست؟
- آیا باید روی فروش تمرکز کنم یا بازاریابی؟
- چگونه میتوانم از فروش و بازاریابی با هم استفاده کنم؟
تفاوت فروش و بازاریابی چیست؟
تفاوت فروش و بازاریابی این است که تمرکز فروش بر روی مشتریهای بالقوه است مستقیماً کار میکند تا آنها را ترغیب و وادار به خرید کند، در حالی که بازاریابی بر ایجاد علاقه به محصولات شما متمرکز است. اساساً بازاریابی اولین قدم برای جذب علاقمندی سرنخهاست، در حالی که فروش از این علاقه استفاده میکند و آن را پرورش میدهد. به اینفوگرافی زیر توجه کنید.
فروش در مقابل بازاریابی
بیایید نگاهی بیشتر به تفاوت فروش و بازاریابی بیندازیم.
فروش | بازاریابی | |
فرآیند | تمرکز بر توضیح اینکه محصول یا خدمات چیست، هزینه آن چقدر است، چه کسی به احتمال زیاد علاقهمند است و از کجا میتوانید به آن کاربران دسترسی پیدا کنید | تمرکز بر فرآیند فروش، نحوهی تعامل با مشتریان، نحوهی پاسخگویی به سؤالات و ارائهی اطلاعات مربوطه |
اهداف | تبلیغ محصول، شرکت یا برند خود، برقراری ارتباط با ارزش آن و جذب سرنخها یا کسب فروش از طریق استراتژیهای بازاریابی | رسیدن به اهداف فروش یا سهمیه بندیها |
استراتژیها | تبلیغات پولی، شبکههای اجتماعی، استراتژی سئو | تکنیک های فروش تلفنی، نتورکینگ، رویدادهای تبلیغاتی |
مشتریان بالقوه | دستیابی به مشتریهای بالقوه جدید | کار با مشتریهای بالقوه شناخته شده |
فرآیند
فرایندهای فروش و بازاریابی کمی متفاوت است. به بازاریابی به عنوان پیش درآمد تیم فروش فکر کنید. با فرآیند بازاریابی، اطلاعات اولیه مانند اینکه چه کسی هستید، چه چیزی ارائه میدهید و هزینه آن را تعیین میکنید. شما برند خود را تأسیس میکنید و آنچه را که به مخاطب خود ارائه میدهید به نمایش میگذارید و توضیح میدهید که چگونه میتوانید مشکلات یا نقطه ضعف آنها را برطرف کنید.
در فرآیند فروش، تمرکز شما روی دریافت اطلاعاتی که مخاطبان از قبل دارند و ارائهی اطلاعات اضافی به آنها و همچنین پاسخگویی به سؤالات است. شما بر ایجاد مزایای فروش قوی، راه حلهای شخصی و ایجاد زمینه برای تبدیل سرنخها، تمرکز دارید. Grammarly مثالی عالی از صفحه متمرکز بر فروش را ارائه میدهد.
آنها به وسیلهی یک جدول نشان میدهند که با خرید Grammarly Premium ویژگیهای اضافی دریافت میکنید، که مزایای فروش خوبی برای شرکت محسوب میشوند. در انتها، قسمتی مربوط به آمار اضافه کردهاند تا نشان دهند چرا مردم محصولشان را دوست دارند.
اهداف
وقتی به فروش در مقابل بازاریابی نگاه می کنید، متوجه خواهید شد که اهداف کمی متفاوت است. با فروش، تمرکز شما بر کسب درآمد است. تیم فروش شما روی پرورش مشتریهای بالقوه کار میکند تا به مشتری بالفعل تبدیل شوند. ا هداف بازاریابی کمی متفاوت است. در حالی که بازاریابی میتواند بر فروش متمرکز باشد، هدف اصلی آن حول محور تبلیغ شرکت، محصول، خدمات یا برند شما و انتقال ارزش آن میچرخد. برقراری ارتباط با این ارزش به شما کمک میکند تا فروش داشته باشید، اما ابتدا باید از طریق بازاریابی اعتماد سازی کنید.
استراتژیها
وقتی به تفاوت بین بازاریابی و فروش نگاه میکنید، متوجه تفاوت استراتژیها متفاوت میشوید. استراتژیهای فروش بر برقراری ارتباط مستقیم و ارتباط با مشتری بلاقوهی شما متمرکز هستند. شما با استفاده از استراتژیهایی مانند تماس تلفنی، رویدادهای تبلیغاتی و نتورکینگ سعی میکنید با درگیر کردن مشتریهای بلاقوه، آنها را تبدیل کنید. این راهکارها به عنوان استراتژیهای برونگرا شناخته میشوند زیرا شما مفاهیم بازاریابی و فروش مشتریهای بالقوه را فرا میخوانید.
از طرف دیگر، تمرکز استراتژیهای بازاریابی بر روی فراخواندن مشتریهای بالقوه جهت برقراری ارتباط با شما است. شما از استراتژیهایی مانند تبلیغات پولی، رسانههای اجتماعی و سئو استفاده میکنید تا مشتریهای بالقوه برای محصولات یا خدمات شما به شما مراجعه کنند. این راهکارها به عنوان استراتژیهای بازاریابی درونگرا شناخته میشوند، زیرا سرنخها به شما مراجعه میکنند.
مشتریهای بالقوه
تفاوت دیگر بین بازاریابی و فروش، مشتریهای بالقوه است. در فروش، مشتریهای بالقوه خود را میدانید. آیا باید روی فروش تمرکز کنم یا بازاریابی؟ بحث نباید در مورد فروش در مقابل بازاریابی باشد. در عوض تمرکز باید بر چگونگی استفاده از فروش و بازاریابی برای کمک به رونق کسب و کار شما باشد. مرزهای بین فروش و بازاریابی مبهم شده است. بازاریابی به شروع روند کسب درآمد کمک میکند، در حالی که تیمهای فروش این را به مشتریهای بالقوه تبدیل میکنند. داشتن یکی بدون دیگری چالش برانگیز است. شما برای به حداکثر رساندن فروش برای تجارت خود به یک استراتژی ترکیبی نیاز دارید.
چگونه یک استراتژی بازاریابی و فروش موثر ایجاد کنم؟
شما میدانید که چه کسی به محصولات یا خدمات شما علاقه مند است، از نام تا شماره تلفن آنها، بنابراین میتوانید به سرعت با آنها تماس بگیرید و اطلاعاتی را در اختیار آنها قرار دهید تا در کسب و کار خود بیشتر بفروشید. از طرف دیگر، بازاریابی تمرکز بر دستیابی به مشتریهای بالقوه جدید است.
شما حدس میزنید که چه کسی در مخاطبان هدف شما قرار دارد، اما افراد خاصی را نمیشناسید. بازاریابی روی دستیابی به علاقه مندترین آنها تمرکز میکند تا آنها را به مشتریهای بالقوه برای تیم فروش خود تبدیل کنید. اکنون که پاسخ این سوال “تفاوت بازاریابی و فروش چیست؟” را دارید و میدانید که این استراتژیها چه تفاوتی دارند، وقت آن است که روی استفاده از فروش و بازاریابی برای به حداکثر رساندن درآمد کسب و کار خود تمرکز کنید. در اینجا چهار نکته برای ایجاد یک استراتژی بازاریابی و فروش مؤثر آورده شده مفاهیم بازاریابی و فروش است:
- اطمینان حاصل کنید که بازار خود را میشناسید
ابتدا برای داشتن یک استراتژی فروش و بازاریابی موفق باید بدانید که چه کسی در بازار هدف شماست. کسب این اطلاعات ضروری است، بنابراین تیم بازاریابی شما میداند چه کسی را هدف قرار دهد و تیم فروش شما بازار هدف شما را به اندازه کافی درک میکند تا اطلاعات مورد نیاز را به آنها ارائه دهد. برای ایجاد بازار هدفتان، به مشتریان عادی خود نگاه کنید. در واقع شما باید به ویژگیهای مشترک آنها نگاه کنید. شما باید اطلاعاتی از جمله:
داشتن مشخصات عمومی برای مشتریان به شما کمک میکند تا بدانید به چه کسی میخواهید دسترسی پیدا کنید و چگونه میتوانید به بهترین شکل به آنها دسترسی پیدا کنید. این روش تیم فروش و بازاریابی شما را قادر میسازد بهترین اطلاعات را برای مخاطبان خود ارائه دهد.
- موقعیت خود را در بازار تثبیت کنید
برای کمک به داشتن استراتژی منسجم در فروش و بازاریابی، باید موقعیت خود را در بازار تثبیت کنید. شما چه چیزی ارائه میدهید و چرا کسب و کار شما بهترین انتخاب است؟ خوب است که این اطلاعات را ایجاد کنید تا تیم بازاریابی و فروش شما پیامی ثابت در مورد محصولات یا خدمات شما انتقال دهند. این امر به شما کمک میکند هویت برند خود را مشخص کنید و آنچه را که شما را در رقابت منحصر به فرد میکند، شناسایی کنید.
اپل و مایکروسافت نمونههای عالی این مفهوم هستند. هنگامی که تبلیغات آنها را مقایسه میکنید، میتوانید ببینید که چگونه خود را در بازار قرار میدهند و روی چه چیزی تمرکز میکنند تا توجه مردم را برای خرید محصولاتشان جلب کنند.
وقتی موقعیت خود را در بازار میدانید، میتوانید از آن به عنوان اهرم فشاری برای درگیر کردن مشتریان بالقوه استفاده کنید. به عنوان مثال، اگر شما یکی از بهترین شرکتهای بیمه در منطقه خود هستید، میتوانید این اطلاعات را به مشتریان بالقوه خود عرضه کنید. سپس تیم فروش دلایل موفقیت شرکت شما را پیگیری میکند. وقتی جایگاه خود را در بازارمیدانید، میتوانید استراتژی بازاریابی مؤثرتری ایجاد کنید و به تیم فروشتان کمک میکنید بازارگرمی متقاعد کنندهتری انجام دهند.
- از صحت قیمت گذاری مطمئن شوید
شخصی در حال مرور وب سایت شما است. او بعد از دیدن تبلیغات برای آن و خواندن برخی از مطالب در سایت شما، چشم به راه نرم افزار شما بوده است. او متوجه میشود که شما برای مشترکین جدید تخفیف محدودی در نظر گرفتهاید. با شور و هیجان برای کسب اطلاعات بیشتر با تیم فروش شما تماس میگیرد. وقتی او در مورد قیمت سؤال میکند، تیم فروش قیمت کامل مشتریان جدید را برای او میخوانند. اکنون این شخص گیج شده است آیا واقعاً این نرم افزار تخفیف خورده است؟
اگر با قیمت گذاری در تیمهای بازاریابی و فروش خود هماهنگ نباشید، این سناریو ممکن است اتفاق بیفتد. اگر تصمیم دارید در قیمتهای خود تخفیف اعمال کنید یا جایزه بگذارید، باید هم تیم بازاریابی و هم فروش خود را مطلع کنید. به روز نگه داشتن تیمها در مورد هرگونه تغییر و قیمت ضروری است. اگر تیم فروش شما قیمتها یا اعداد اشتباهی را ارائه دهد، میتواند اعتماد مشتریان بالقوه را به کسب و کار شما کاهش دهد. همیشه اطمینان حاصل کنید که هر دو تیم دقیقترین اطلاعات قیمت گذاری را دارند تا همه چیز به درستی کار کند.
- هر دو تیم را در جریان بگذارید
به روز نگه داشتن تیم فروش خود در زمینه قیمت گذاری و فروش فقط آغاز کار است. یک استراتژی فروش و بازاریابی قوی باعث میشود تا هر دو طرف مطلع باشند. وقتی تیم بازاریابی شما کمپینهایی را اجرا میکند، تیم فروش شما باید بداند چه نوع کمپینی را اجرا میکنید. برخی از مشتریان ممکن است با آنها تماس گرفته و از کمپینها صحبت کنند. اگر تیم فروش شما از این کمپینها اطلاع داشته باشد، میتواند بلافاصله با اطلاعاتی که مشتری به آن اشاره کرده، ارتباط برقرار کند.
همچنین به تیم فروش شما کمک میکند تا با پیام رسانی خود سازگار باشد. بنابراین اگر با تبلیغات PPC، فروشی را تبلیغ میکنید، تیم فروش شما باید از آن آگاه باشند تا بتواند اطلاعات را دوباره تأیید کند. تیم فروش شما همچنین باید تیم بازاریابی شما را مطلع کند. از آنجا که آنها با مشتریان بالقوه یک به یک درگیر میشوند، میدانند چه چیزی برای سرنخها جواب میدهد و چه چیزی برای سرنخها مفید نیست. آنها باید این اطلاعات را به تیم بازاریابی شما منتقل کنند تا کمپینهایی ایجاد کنند که مخاطبان شما را بهتر مجذوب خود کند. تبادل قوی اطلاعات بین تیمها به شما در بازاریابی بهتر و فروش بیشتر کمک میکند.
نتیجهگیری
تفاوت بین بازاریابی و فروش هر لحظه پر رنگتر میشود. فروش و بازاریابی میتوانند به سرعت به یک واحد تبدیل شوند که به شما کمک میکند اطلاعات به جا در اختیار مشتریان بالقوه قرار دهید و آنها را به سمت تبدیل سوق دهید.
بازاریابی چیست؟ تعریف بازاریابی + سیر تکامل مارکتینگ تا امروز
تفاوت بازاریابی و فروش چیست؟ یکبار برای همیشه فرق این دو را بدانید [+اینفوگرافی]
برنامه بازاریابی (Marketing Plan) چیست؟ قدم به قدم تا یک طرح بازاریابی ساده
تحقیق بازاریابی (Market Research) چیست؟ نحوه اجرا + نمونه تحقیق بازار
آمیخته بازاریابی چیست؟ از 4p و 7P و 4c می گوییم + مثال و نحوه استفاده
10 مورد از مهم ترین استراتژی های قیمت گذاری در بازاریابی
توزیع در بازاریابی به چه معناست؟ معرفی انواع کانال های توزیع
پروموشن در بازاریابی چیست؟ فرق پروموشن و تبلیغات + مثال عینی
انواع بازاریابی (مارکتینگ) | معرفی کاملترین لیست
بازاریابی شبکه ای یا نتورک مارکتینگ چیست؟ قدم به قدم موفقیت در بازاریابی شبکه ای
دیجیتال مارکتینگ چیست؟ آموزش کامل بازاریابی دیجیتال برای کسبوکارها
بازاریابی محتوا چیست؟ آموزش نحوه اجرای مراحل کانتنت مارکتینگ
بازاریابی شبکه های اجتماعی یا سوشال مارکتینگ (SMM) چیست؟ معرفی استراتژی سوشال
بازاریابی موتورهای جستجو (SEM) چیست؟ چه تفاوتی با SEO دارد؟
ایمیل مارکتینگ چیست؟ چطور یک استراتژی بازاریابی ایمیلی موفق بنویسیم؟
بازاریابی پیامکی چیست؟ راهکارهای استفاده از اس ام اس مارکتینگ
بازاریابی ویروسی (Viral Marketing) چیست؟ + 7 تکنیک وایرال شدن
بازاریابی ارجاعی یا ریفرال مارکتینگ چیست؟ نحوه کارکرد بازاریابی Referral
بازاریابی چریکی چیست؟ مثالهایی خلاقانه برای اجرای این تکنیک بازاریابی
بازاریابی مویرگی چیست؟ معرفی انواع بازاریابی مویرگی [توضیح مصور با اینفوگرافی]
افیلیت مارکتینگ (همکاری در فروش) چیست؟ کسب درآمد با سیستم افیلیت
مزیت رقابتی چیست؟ تعریف + معرفی 6 راه بدست آوردن مزیت رقابتی بین رقبا
بازاریابی حضوری چیست؟ تکنیک های بازاریابی حضوری در 7 قدم کاملا کاربردی
اتوماسیون بازاریابی (marketing automation) چیست؟ معرفی نرم افزارهای اتوماسیون بازاریابی
دیدگاه شما