معامله در جهت شکست سطوح
منظور از معامله در جهت شکست سطح چیست؟
یکی از راههای بهبود روش معاملاتی شکست سطح این است که همواره در روند حرکت قیمت در فارکس معامله کنید. به بیانی ساده، یعنی معامله کردن در جهت عبور قیمت از یک کف یا سقف مشخص. اصل معامله کردن به این روش به همین ترتیب است و همانطور که خواهید دید، روش بسیار سادهای است. معمولا معاملهگران یک محدوده حرکتی قیمت را شناسایی میکنند که در آن قیمت مرتب بین یک کف و سقف در حال نوسان است. در این حالت وقتی قیمت از بالا یا پایین این محدوده خارج شود، در آن جهت وارد معامله میشوند.
یکی از عوامل تاثیرگذار در میزان موفقیت این روش معاملاتی، نحوه شناسایی مناطق رِنج (Range) است. تشخیص درست این نواحی، شما را یک گام به موفقیت نزدیکتر میکند. بعضی روشهای کلاسیک برای شناسایی مناطق رِنج براساس تشخیص کف و سقفهای قیمتی در یک بازه زمانی معین است. مانند کف و سقفهای روزانه در طول یک بازه ۲۰ روزه. ۲۰ روز معاملاتی گذشته تقریبا معادل یک ماه است. یا اینکه اگر در تایمفریمهای پایینتر معامله میکنید، میتوانید کف و سقفهای قیمتی روز گذشته را مد نظر قرار دهید.
نکته مهم بعد از شناسایی منطقه رِنج قیمتی این است که سطوح حمایتی و مقاومتی که آن منطقه را در بر میگیرند را تشخیص دهید. حال قدری عمیقتر موضوع را بررسی میکنیم.
شکست سطح در طول روند
همواره در طول روند معامله کنید. در این حالت به دنبال حرکتی سریع پس از یک جمعشدگی خواهیم بود که یک منطقه رِنج کوچک را تشکیل میدهد. در این هنگام، پس از اینکه نمودار قیمت از ناحیه رِنج در جهت روند خارج شد، وارد معامله میشویم. با این روش در جهت مومنتوم بازار معامله میکنیم و احتمال بسیار بیشتری برای موفقیت معامله وجود دارد.
در تصویر بالا مشاهده میکنید که قیمت پیش از اینکه مومنتوم کاهش یابد، به سرعت به سمت بالا حرکت میکند و سپس در یک منطقه متوقف میشود. در این ناحیه قیمت بین سقف و کفهای مشخصی محصور شده است. در این مرحله، با علم به صعودی بودن روند، پیشبینی میکنیم که قیمت از سطح فوقانی این ناحیه خارج میشود. بنابراین، یک سفارش خرید بالای این ناحیه ثبت میکنیم. سپس حد ضرر معامله را در سمت مخالف این منطقه قرار میدهیم (اگر روند نزولی بود، یک سفارش فروش زیر منطقه رِنج ثبت میکردیم و حد ضرر معامله را بالای آن ناحیه قرار میدادیم). حد سود معامله حداقل به اندازه دو برابر حد ضرر خواهد بود، یعنی دو برابر عرض منطقه رِنج.
انتظار برای بسته شدن کندل
نکته مهمی که باید به آن اشاره کنیم، نحوه ورود به معامله پس از شکست سطح است. بسیاری از معاملهگران به محضی که قیمت از حدود منطقه رِنج خارج میشود و پیش از بسته شدن کندل، وارد معامله میشوند. اما معامله کردن به این طریق ریسک بسیار بالایی دارد. چرا که ممکن است شکست سطح از نوع کاذب باشد و قیمت مجددا به داخل ناحیه رِنج بازگردد. به منظور افزایش احتمال موفقیت معاملات، تنها زمانی به معامله ورود میکنیم که یک کندل خارج از منطقه رِنج بسته شود. بنابراین، در این مثال برای ورود به معامله، لازم است یک کندل بالای ناحیه رِنج بسته شود. برعکس، برای ورود به معامله فروش در شرایط روند نزولی، لازم است یک کندل زیر منطقه رِنج بسته شود.
استفاده از اندیکاتورها
میتوان از بعضی اندیکاتورها به منظور تشخیص مناطق رِنج و شکست آنها استفاده نمود. یکی از بهترین اندیکاتورها برای این منظور، اندیکاتور بولینجر باند (نوارهای بولینجر) است. اصولا اندیکاتور بولینجر باند ابزار بسیار خوبی برای نشان دادن جهت روند بازار و همچنین نوسانات آن محسوب میشود. نوار میانی این اندیکاتور، یک میانگین متحرک (مووینگ اورج) با دوره زمانی ۲۰ است و نوارهای فوقانی و تحتانی به ترتیب انحراف معیار بالایی و پایینی از مقدار میانگین را نشان میدهند. بسیاری افراد به این صورت از بولینجر باند استفاده میکنند که با عبور قیمت از یکی از نوارهای بالایی یا پایینی، وارد معامله میشوند. اما این روش برای معامله مناسب نیست، چرا که اغلب اوقات قیمت پس از عبور از نوارهای اندیکاتور بولینجر باند، مجددا به داخل محدوده نوارها بازمیگردد.
در عوض باید اندیکاتور بولینجر باند را با درکی که از سطوح حمایتی و مقاومتی داریم، ترکیب کنیم. به این طریق، احتمال بهره بردن از حرکت قیمت افزایش پیدا میکند. با این روش، در ابتدا به دنبال یک منطقه رِنج در بازار هستیم که در آن محدوده، قیمت بین یک کف و سقف در نوسان است. این منطقه را میتوان به وضوح با استفاده از اندیکاتور بولینجر باند شناسایی نمود، به این دلیل که این اندیکاتور در مناطق رِنج تقریبا بصورت صاف حرکت میکند و قیمت بین دو نوار آن بالا و پایین میرود. در این مرحله باید عبور قیمت از یکی از مرزهای بالایی یا پایینی منطقه رِنج و همچنین خروج قیمت از باندهای بولینجر را تشخیص دهیم، تا به این ترتیب سیگنالی مبنی بر تغییر مومنتوم دریافت کنیم.
در مثال بالا مشاهده میکنید که قیمت در یک منطقه رِنج، بین یک کف و سقف محصور شده است. بعلاوه، قیمت در این ناحیه داخل بولینجر باند نیز قرار گرفته و بین نوارهای بالایی و پایینی آن نوسان میکند. همچنین ملاحظه میکنید که در این ناحیه، بولینجر باند به سمت بالا یا پایین حرکت نمیکند، بلکه بصورت صاف و خنثی تشکیل میشود (که این نشان از کاهش مومنتوم بازار دارد).
در اینجا دو نکته حائز اهمیت است. اولا، قیمت از کف منطقه رِنج عبور کرده و ثانیا، قیمت از نوار پایینی اندیکاتور بولینجر باند نیز خارج شده است. همزمانی این دو نکته، شکست نزولی منطقه رِنج را تایید میکند. در این مرحله پس از اینکه یک کندل زیر ناحیه رِنج و زیر نوار تحتانی بولینجر باند بسته شد، برای ورود به معامله فروش اقدام میکنیم.
پیش از این به اهمیت انتظار برای بسته شدن یک کندل خارج از منطقه رِنج و اجتناب از شکستهای کاذب صحبت کردیم. در مثال فوق به وضوح مشاهده میکنید که چرا این نکته در معامله کردن به این روش از اهمیت بالایی برخوردار است. در این نمونه، قیمت برای لحظهای از سقف منطقه رِنج عبور کرده است، اما در ادامه به داخل ناحیه بازگشته و از کف این منطقه خارج شده است. اگر به محض شکست منطقه رِنج از جانب سقف، اقدام به خرید میکردیم، حد ضرر معامله فعال میشد. در حالیکه صبر کردن برای بسته شدن کندلی که منجر به شکست منطقه رِنج میشود، ما را از چنین خطاهایی حفظ میکند.
مناطق رِنج داینامیک
تا اینجا به چگونگی معامله کردن با استفاده از شکست مناطق رِنج استاتیک پرداختیم، یعنی مناطق رِنجی که بین یک کف و سقف افقی محصور هستند. اما میتوان از شکست نواحی رِنج داینامیک نیز بهره برد. منظور از نواحی رِنج داینامیک، مناطقی مانند کانالهای قیمتی هستند. کانالها هنگامی تشکیل میشوند که قیمت بین دو خط روند همسان که حکم مقاومت و حمایت را دارند، نوسان میکند. به منظور شناسایی کانالها، در ابتدا یک خط روند رسم میکنیم و سپس دقیقا مشابه همان را برای سمت دیگر قیمت قرار میدهیم.
در مثال بالا یک خط روند نزولی واضح را مشاهده میکنید که یک سقف بالاتر را به یک سقف پایینتر متصل کرده است. حال میتوانیم یک کُپی از این خط روند را به سمت زیرین قیمت انتقال دهیم و همانطور که ملاحظه میکنید، کفهای قیمتی کاملا روی آن قرار گرفتهاند. بنابراین، در اینجا شاهد یک کانال نزولی هستیم که قیمت بین خطوط روند بالایی و پایینی آن نوسان میکند. هنگامی که متوجه شکلگیری یک کانال قیمتی مشابه این مثال شدیم، میتوانیم منتظر بمانیم قیمت ازکانال خارج شود و یک فرصت معامله در خلاف جهت مسیر فعلی آن ایجاد شود. در این مثال مشاهده میکنید که قیمت پس از اینکه بیش از یک ماه داخل این کانال باقی مانده، در نهایت از سمت فوقانی آن خارج شده و به سمت بالا صعود کرده است.
شکست کانالهای قیمتی فرصت بسیار خوبی برای معامله کردن و بهره بردن از تغییر روندها ایجاد میکنند. روش معامله کردن با استفاده از شکست کانالها، دقیقا مشابه روش شکست مناطق رِنج معمولی است. به این صورت که صبر میکنیم یک کندل خارج از منطقه رِنج بسته شود. در این مثال ملاحظه میکنید که قیمت با یک کندل صعودی بزرگ از این ناحیه رِنج خارج شده و این کندل بالای سطح مقاومتی کانال نزولی بسته شده و فرصت معامله خرید را ایجاد کرده است.
به منظور افزایش احتمال موفقیت معامله کردن در هنگام شکست سطح کانالهای قیمتی، میتوان از اندیکاتورهایی برای تعیین نقاط بالقوه تغییر روند استفاده نمود. اندیکاتوری مانند RSI میتواند نشان دهد که مومنتوم بازار داخل کانال قیمتی کاهش یافته و آماده تغییر روند است. یک مرتبه دیگر مثال فوق را با اندیکاتور RSI بررسی میکنیم و میتوانیم وقوع یک دایورجنس صعودی را تشخیص دهیم.
باید تا کنون با عبارت دایورجنس آشنا شده باشید، اما محض اطمینان اشاره میکنیم که دایورجنس زمانی رخ میدهد که حرکات قیمت با اندیکاتور همخوانی نداشته باشد.
در مثال بالا مشاهده میکنید که قیمت در یک روند نزولی و داخل کانال حرکت میکند. اما در این نقطه اندیکاتور کفهای بالاتری ایجاد میکند که نشان از کاهش مومنتوم نزولی دارد. بنابراین، هرگاه یک کانال قیمتی را تشخیص دادیم، میتوانیم به اندیکاتور RSI توجه کنیم و منتظر وقوع دایورجنس بمانیم. در این هنگام میدانیم که تغییر روند محتمل است و میتوانیم با دقت بیشتری برای ایجاد فرصت معاملاتی صبر کنیم.
همانطور که در مورد معامله کردن با شکست مناطق رِنج در جهت روند گفته شد، بهترین کاربرد این استراتژی نیز زمانی است که کانال بصورت یک اصلاح در طول یک روند شکل بگیرد. در این حالت، شکست کانال سیگنالی مبنی بر ادامه روند را صادر میکند. این روش معامله کردن مناطق رِنج میتواند راهکار بسیار قدرتمندی برای همجهت شدن با روند بازار در نقطه مناسب باشد.
چگونه در شکست کاذب، بر خلاف جهت شکست معامله کنیم؟
در این قسمت از سری مقالات آموزش فارکس، به بررسی معامله در شکست کاذب میپردازیم. با ایران بروکر در این مقاله همراه باشید.
معامله گران، به انجام معامله در حالتهای شکست روند علاقه دارند.
هنگامی که قیمت در نهایت از سطح حمایت یا مقاومت شکسته میشود، انتظار میرود قیمت در همان جهت شکست حرکت کند. باید حرکت کافی ایجاد شود تا قیمت از آن سطح شکسته شود.
اما گاهی این اتفاق نمیافتد!
همانطور که مشاهده میکنید بر خلاف تصور، قیمت پس از شکست دوباره به حرکت خود در مسیر قبل ادامه داد.
شکست کاذب و روشهای معامله با آن
یک نکته مهم در مورد سطوح حمایت و مقاومت این است که آنها محدودههایی هستند که احتمال پیش بینی واکنش قیمت را افزایش میدهند. سطوح حمایت، مناطقی هستند که فشار خرید برای غلبه بر فشار فروش و متوقف کردن روند نزولی کافی است. سطوح مقاومت، درست مثل سطوح حمایتند اما بر عکس عمل میکنند. آنها تمایل به توقف یا حتی معکوس کردن روند صعودی دارند. سطوح مقاومت، مناطقیاند که فشار فروش برای غلبه بر فشار خرید و یا معکوس کردن روند صعودی، کافی است.
در بخش بعدی، شکست کاذب را بیشتر بررسی خواهیم کرد و در مورد دلیل معامله آنها و چگونگی سود بردن از آنها بحث میکنیم. تنها دانستن در مورد استراتژی شکست کافی نیست، زیرا گاهی اوقات شکستها جواب نمیدهند. باید بدانید که در مورد شکست کاذب چه باید کرد.
معامله با شکست کاذب
در صورتی میتوانید وارد معامله شکست کاذب شوید که یک شکست در ناحیه حمایت یا مقاومت، کاذب باشد و قادر به حفظ حرکت در همان جهت نباشد.
به خاطر داشته باشید که معامله شکست کاذب، استراتژی کوتاه مدت بسیار خوبی است. ممکن است شکستها در چند تلاش اول موفق نباشند اما این احتمال نیز وجود دارد که در نهایت موفق شوند. با یادگیری معامله شکستهای کاذب، میتوانید از زیانهای بزرگ اجتناب کنید.
معامله شکستها برای بسیاری از معامله گران جذاب است. سطوح حمایت و مقاومت قرار است کف و سقف قیمت باشند. اگر این سطوح شکسته شوند، انتظار میرود که قیمت در همان جهت شکست ادامه یابد. اگر سطح حمایت شکسته شود، بدین معنی است که حرکت کلی قیمت نزولی است و معامله گران احتمالاً فروش را بیشتر انجام میدهند تا خرید.
در مقابل، اگر سطح مقاومت شکسته شود، آنگاه معامله گران معتقدند که احتمال دارد قیمت حتی بالاتر رود و تمایل به خرید دارند و نه فروش. معامله گران که با این روش معامله میکنند، ذهنیت حریص دارند. به معامله در جهت شکست اعتقاد دارند. به دستاوردهای بزرگ با حرکتهای بزرگ اعتقاد دارند. ماهی بزرگ را بگیر، سیب زمینی کوچک سرخ شده را فراموش کن. در دنیای کامل، این امر میتواند درست باشد. اما نه همیشه! آنچه واقعاً اتفاق می افتد این است که اکثر “شکستها” با موفقیت ادامه پیدا نمیکند. شکستها فقط به این دلیل موفق نمیشوند که اقلیت هوشمند باید از اکثریت پول در آورد.
احساس خیلی بدی نداشته باشید. اقلیت هوشمند معمولاً شامل بازیکنان بزرگ با حسابهای بزرگ است. برای فروش هر چیزی، خریدار باید وجود داشته باشد. با این حال، اگر کسی بخواهد بالای سطح مقاومت خرید کند یا زیر سطح حمایت فروش کند، بازیگران اصلی بازار باید طرف دیگر معادله را بگیرند. اجازه دهید به شما هشدار دهیم: بازیگران اصلی بازار احمق نیستند.
معامله گران خرده فروشی تمایل به معامله شکست دارند.
معامله گران هوشمندتر، از تفکر جمعی معامله گران بی تجربه استفاده میکنند و برنده میشوند. به همین دلیل، معامله در کنار معامله گران با تجربه تر، میتواند بسیار سود آور نیز باشد.
ترجیح میدهید جزء کدامیک باشید: اقلیت هوشمند که شکستها را محو میکند یا اکثریت بازنده که در شکستهای کاذب گرفتار میشوند؟
نحوه معامله شکستهای کاذب
به منظور محو کردن شکستها، باید بدانید که شکست کاذب کجا میتوانند رخ دهند. شکست کاذب، معمولاً در سطوح حمایت و مقاومت، خطوط روند، الگوهای نمودار یا سقفها و کفهای قبلی دیده میشوند.
خطوط روند
در محو کردن شکستها، همیشه به یاد داشته باشید که باید بین خط روند و قیمت فاصله وجود داشته باشد. اگر فاصلهای بین خط روند و قیمت وجود دارد، بدین معنی است که قیمت بیشتر در جهت روند و دور از خط روند حرکت میکند.
مانند مثال زیر، وجود فاصله بین خط روند و قیمت، به قیمت اجازه میدهد که به سمت خط روند برگردد، شاید حتی آن را بشکند، و فرصتهای محو کردن را ارائه کند.
سرعت حرکت قیمت نیز بسیار مهم است. اگر قیمت آهسته به سمت خط روند میرود، شکست کاذب محتمل است. با این حال، حرکت سریع قیمت به سمت خط روند میتواند شکست موفق از آب در آید. سرعت سریع قیمت، میتواند قیمت را پس از خط روند و فراتر از آن نگه دارد. در این وضعیت، بهتر است از محو کردن شکست بپرهیزید.
چگونه شکستن خط روند را محو کنیم؟
بسیار ساده است. درست زمانی که قیمت سر جایش بر میگردد. این امر به شما اجازه خواهد داد که مسیر امن را بگیرید و از خطر بپرهیزید. نمیخواهید بالاتر یا پایینتر از خط روند فروش کنید تا بعداً بفهمید که شکست واقعی بود!
با استفاده از اولین مثال نمودار، اجازه دهید نقاط ورودی احتمالی را با زوم کردن ذکر کنیم.
الگوهای نمودار
الگوهای نمودار، حالتهای نمایش قیمت هستند که در واقع میتوانید با چشم خود مشاهده کنید. آنها بخش مهمی از تحلیل تکنیکالاند و همچنین در فرآیند تصمیم گیری به شما کمک میکنند.
دو الگوی معمول که در شکستهای کاذب معمولاً رخ میدهند عبارتند از:
- سر و شانه (Head & Shoulders)
- سقف / کف دوگانه (Double Top/ Double Bottom)
الگوی نمودار سر و شانه یکی از سختترین الگوها برای تشخیص توسط معامله گران جدید است. با این حال، با گذشت زمان و تجربه، این الگو میتواند به بخش مهمی از ابزارهای معاملاتی شما تبدیل شود. الگوی سر و شانه، یک الگوی بازگشت تلقی میشود.
اگر در انتهای روند صعودی شکل گیرد، میتواند علامت باز گشت نزولی باشد. در مقابل، اگر در انتهای روند نزولی شکل گیرد، میتواند علامت باز گشت صعودی باشد.
سر و شانه برای تولید شکست کاذب و ایجاد فرصتهای مناسب برای محو کردن شکست معروف هستند. شکستهای کاذب در این الگو رایج هستند چرا که بسیاری از معامله گران که متوجه این شکل الگو شدهاند معمولاً استاپ را نزدیک خط گردن قرار میدهند.
هنگامی که الگو، شکست کاذب را تجربه میکند، قیمتها معمولاً دوباره بجای اول برمی گردند. معامله گرانی که در شکست نزولی فروختهاند یادر شکست صعودی خریدهاند، در زمانی که قیمت بر علیه موقعیتشان حرکت میکند، دستور توقف را اجرا میکنند.
در الگوی سر و شانه، میتوانید فرض کنید که شکست اول ممکن است کاذب باشد.
میتوانید شکست را با دستورهای شرطی در خط گردن محو کنید و فقط توقف را بالاتر از سقف کندل کاذب قرار دهید. میتوانید حد سود خود را کمی پایینتر از سقف شانه دوم یا کمی بالاتر از کف شانه دوم الگوی باز گشت قرار دهید.
الگوی بعدی، سقف دوگانه یا کف دوگانه است. معامله گران عاشق این الگوها هستند! چرا؟ خب چون تشخیص آنها بسیار ساده است!
وقتی قیمت در زیر خط گردن میشکند، علامت باز گشت احتمالی روند است. به همین دلیل، بسیاری از معامله گران، دستور ورود خود را بسیار نزدیک به خط گردن قرار میدهند.
مشکل این الگوهای نمودار، این است که معامله گران بی شماری آنها را میشناسند و دستورات را در موقعیتهای مشابه قرار میدهند.
مانند الگوی سر و شانه، میتوانید دستور خود را زمانی قرار دهید که قیمت برمی گردد. میتوانید توقف خود را درست آن سوی کندل کاذب قرار دهید.
در چه نوع بازاری باید شکستها را محو کنم؟
بهترین نتایج بازارهای دارای روند اتفاق می افتد. با این حال، نمیتوانید تمایلات بازار، اخبار و رویدادهای مهم، احساسات و انواع دیگر تحلیل بازار را نادیده بگیرد.
بازارهای مالی زمان زیادی صرف رفت و برگشت در محدوده قیمتها میکنند و از این سقفها و کفها زیاد منحرف نمیشوند. محدودهها، توسط سطح حمایت و سطح مقاومت محدود میشوند و خریداران و فروشندگان به طور مستمر قیمتها را بین این سطوح بالا و پایین میبرند.
محو کردن شکستها در محیطهای محدوده، میتواند بسیار سودآور باشد. با این حال در نقطه خاصی، یک طرف در نهایت غلبه میکند و یک روند جدید تشکیل خواهد شد.
شکست کاذب و شکست معتبر
حتی اگر شرایط و عوامل با روند غالب بازار همخوانی داشته باشند، بازار به سه روش شکست را پیادهسازی خواهد کرد: شکست جَعلی، شکست ضعیف و شکست قطعی.
هرچند معامله گران زیادی با شکست سطوح کلیدی وارد بازار میشوند، اما عدهای دیگر درست برخلاف جریان بازار وارد معامله میشوند. این معامله گران خلاف روندی، بر این باورند که شکست رویداده جعلی خواهد بود و بازار دوباره بر خواهد گشت. برای اینکه سرمایهگذاری تصمیم بگیرد که همسو با شکست معامله کند یا برخلاف آن، بایستی ابتدا ماهیت شکست را تشخیص دهد. شکستهایی که بدون دوره آمادهسازی رویداده باشند، با شانس موفقیت پایینی همراه هستند. گاهی اوقات اتفاق میافتد که شکست روی میدهد، ولی قیمت به دنبال این شکست بازمیگردد. بدون توجه به اینکه چنین وضعیتهایی چگونه به وجود میآیند، باید گفت که شکستهای ضعیف با شانس عدم موفقیت بالایی همراه هستند، چونکه اکثر معامله گران شکست، ادامه حرکت را منطقی نمیبینند و درنتیجه وارد معامله نخواهند شد. درحالیکه تعداد زیادی از معامله گران عکس روندی از این شکست ناموفق استفاده کرده و وارد بازار خواهند شد. همچنین اگر حرکات قیمتی در حین شکست تضعیف شوند و از حرکات یکسویه خارج شوند، اکثر معامله گران تصمیم خواهند گرفت که از بازار خارج شوند، تا جانب احتیاط را رعایت کرده باشند. که به همین دلیل تعداد حامیان شکست، کاهش خواهد یافت و درنتیجه احتمال عدم موفقیت شکست هم افزایش مییابد.
شاید اگر به وضعیتهایی که بایستی از آنها دوری کرد، نگاه کنیم، بهتر میتوانیم شکستها را تشخیص دهیم. دو نوع شکست سطوح کلیدی وجود دارد، که بایستی به آنها با دیده تردید نگاه شود. آشکارترین نوع شکست، شکست جعلی است. نوع دوم هم شکست ضعیف است. ما همواره باید از این دو نوع شکست دوری کنیم. باید به خاطر داشت که نتیجه شکست، نشان دهند نوع آن نیست. بلکه ساختاری که منتهی به شکست میشوند، نشاندهنده قدرت شکست است.
اینکه با شکست سطوح کلیدی باید وارد بازار شد یا خیر، به بررسی عوامل تکنیکال نیاز دارد، تا کاملاً روشن شود که این عوامل از شکست حمایت میکنند یا خیر.
.
در هر وضعیتی بایستی به سه سؤال زیر پاسخ داده شود، تا ماهیت شکست تعیین شود:
• آیا شکست با روند غالب در یکجهت قرار دارد یا مخالف آن قرارگرفته است؟
• بازار خنثی است یا روند دار؟
• آیا مانعی وجود دارد که حرکت بعد از شکست را سَد کند؟
.
پاسخ سه پرسش بالایی هر چه که باشد، به تشخیص بهتر ماهیت شکست کمک میکند. اما نمیتواند نتیجه را تضمین کند. همواره رویه ضروری که قبل از ورود به معامله در شکستها طی میشود، بررسی وضعیت بازار قبل از وقوع شکست است. اگر قبل از شکست، دوره آمادهسازی وجود نداشته باشد، بهتر است از معامله صرفنظر شود.
به سه موقعیت زیر توجه کنید. با فرض مساوی بودن شرایط در هر سه مورد، وضعیتها بهخوبی نشاندهنده شکست ضعیف، شکست جعلی و شکست قطعی هستند.
تفاوت در دوره آمادهسازی قبل از شکست، نهتنها بر حرکت بعد از شکست اثر میگذارد، بلکه سطح حد ضرر را هم تحت تأثیر قرار میدهد. اهمیت دوره آمادهسازی قبل از شکست بسیار بالاست. هر چه سطح کلیدی از نمودار در برابر شکسته شدن بیشتر مقاومت نشان دهد، بعد از شکسته شدن سیل عظیمی از مهاجمان به این سطح کلیدی آزاد خواهند شد، که حرکت یکسویه قوی را در پی خواهد داشت. علاوه بر این، همانطور که گفته شد دوره آمادهسازی برای تعیین نقطه حد ضرر هم بسیار مؤثر است. تعیین حد ضرر بخش مهمی از هر معاملهای است. نمیتوان بدون درک این موضوع که با تغییر شرایط کی و کجا باید از معامله خارج شد، اقدام به معامله کرد.
اجازه دهید یکی از استراتژیهای مرسوم در تعیین حد ضرر معامله را بررسی کنیم. معمولاً معامله گران در معاملات فروش، حد ضرر را در بالای آخرین اوج قیمتی قبل از نقطه ورود قرار میدهند. اگر ما این استراتژی را بر هر سه وضعیت بالایی اعمال کنیم، تفاوت شکستها بهخوبی نمایان خواهد شد. همه نقاط ورود به معامله فروش، در نقطهی e قرار دارند، اما حد ضررها از بلند تا کوتاه متغیر هستند. بهطورکلی باید گفت که هر چه حد ضرر بلندتر و دورتر باشد، احتمال ادامهدار بودن شکست هم کاهش پیدا میکند و البته از دید معامله گران خلاف روندی، شرایط بسیار مطلوب خواهد بود.
شکست قیمت (بریک اوت) در تحلیل تکنیکال چیست؟
شکست قیمت یکی از پدیدههای رایج در بازارهای مالی است و بسیاری از معاملهگران بهمنظور شکار یک روند در مراحل ابتدایی، بر اساس شکستهای قیمتی وارد بازار میشوند. با استفاده از این استراتژی، میتوانید حرکات قیمتی بزرگ بازار را شکار کنید و در صورت مدیریت صحیح معاملات، بازدهی نسبتا بالایی نیز کسب میکنید. در این مطلب آموزشی شما را با ساختار شکستهای قیمتی در تحلیل تکنیکال آشنا میکنیم. با استفاده از نکات مطرح شده در این مقاله، میتوانید همانند حرفهایهای بازار بر اساس شکستها قیمتی معامله کنید و به سود برسید!
- 1) شکست قیمت چیست؟
- 2) شکست قیمت چه پیامی برای معامله گران دارد؟
- 3) ساختار شکستهای قیمتی در نمودار
- 4) انواع شکست قیمت
- 5) استفاده از شکست قیمت در تحلیل تکنیکال، چه محدودیتهایی دارد؟
- 6) 3 روش ورود به معامله بر اساس شکست قیمت
شکست قیمت چیست؟
مواقعی که قیمت از سطح مقاومت عبور کرده و به نواحی بالاتر میرسد یا در حالت معکوس، زمانی که حین ریزش قیمتها با عبور از سطح حمایتی مواجه هستیم؛ اصطلاحا پدیده «شکست قیمت یا Breakout» رخ داده است. شکستها از لحاظ ماهیت به 2 دسته صعودی و نزولی تقسیم میشوند. شکست قیمتی نشاندهنده پتانسیل بازار برای شروع یک روند جدید (صعودی به نزولی یا بالعکس) یا ادامه روند قبلی است. بهعنوان مثال، یک شکست قدرتمند صعودی در یک الگوی نموداری معتبر، میتواند نشاندهنده این باشد که احتمالا در آستانه شروع یک روند صعودی قوی هستیم! اگر در زمان شکست قیمت، حجم معاملات بالاتری نسبت به حالت معمول ثبت شود، شکست قدرت بالاتری دارد؛ یعنی با اطمینان بیشتری میتوانیم انتظار داشته باشیم که قیمت در جهت شکست حرکت کند.
نکات کلیدی
- شکستها میتوانند صرفا ساخته ذهن شما باشند؛ زیرا همه معامله گران لزوما سطوح یکسانی را بهعنوان حمایت یا مقاومت در نظر نمیگیرند!
- شکستهای قیمتی فرصتهای معاملاتی احتمالی هستند. شکست صعودی به معامله گران این سیگنال را میدهد که احتمالا فعالان بازار وارد موقعیت خرید شدهاند و معاملات فروش معامله با شکست کاذب خود را بستهاند. در طرف مقابل، یک شکست نزولی میتواند نشان از بسته شدن اغلب موقعیتهای خریداران و غالب شدن فروشندگان در بازار باشد.
- هر چقدر حجم معاملاتی بالاتری (نسبت به حالت عادی) حین شکست قیمت داشته باشیم، قدرت آن شکست بیشتر است و احتمال ادامه حرکت در جهت شکست بالاتر است!
- در شکستهای قیمتی با حجم معاملات کم یا معمولی، احتمال وقوع حرکات کاذب یا کوتاهمدت بسیار زیاد است؛ بنابراین باید فاکتورهای تحلیلی دیگری را هم بررسی کنید تا به اطمینان نسبی برسید.
شکست قیمت چه پیامی برای معامله گران دارد؟
زمانی که نمودارهای قیمت در بازارهای مالی را بررسی میکنیم؛ میبینیم که شکست قیمت یکی از پدیدههای کلیدی و غالب در نمودار است. در واقع شکستها آینده بازار را مشخص میکنند. شکست قیمت به ما میگوید که تمایلات عموم بازار (معمولا بهدلیل تغییرات پارامترهای بنیادی بازار) در حال تغییر است و باید منتظر روندها یا تحرکات قیمتی جدید باشیم. معامله گران تکنیکالی از سطوح حمایت و مقاومـت بهعنوان نواحی ورود، حد زیان و سود استفاده میکنند. هنگامی که قیمت از این سطوح عبور میکند، افرادی که موقعیتهای معاملاتی باز دارند، با رسیدن به حد ضرر از معاملات خود خارج میشوند؛ اما آنهایی که منتظر وقوع شکست برای شکار روند جدید بودهند، در این نواحی وارد بازار میشوند…
برای آشنایی بیشتر و درک مفهوم سطـوح حمایـت و مقاومت، پیشنهاد میکنیم که مقاله «حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال» از داموندمگ را مطالعه کنید.
فعل و انفعالاتی که در زمان شکست قیمت رخ میدهد، اغلب باعث افزایش حجم معاملات میشود و نشاندهنده این است که تعداد زیادی از معامله گران در جهت شکست وارد بازار شدهاند و اصطلاحا «موافق شکست» بودهاند؛ در واقع افزایش حجم هنوز احساس اطمینان نمیکنند تا در این نواحی وارد معامله شوند. شکستهای قیمتی معمولا در محدودههای خنثی (رنج) یا الگوهای قیمتی نظیر سر و شانه، پرچم و کنج ایجاد میشوند. این الگوها زمانی شکل میگیرند که قیمت یک ساختار مشخص در نمودار ایجاد میکند و به واسطه آن، سطوح حمایت یا مقاومت مشخص میشوند. پس از تشکیل الگو، معامله گران انتظار دارند که با رسیدن قیمت به نواحی مذکور، شکست یا یک حرکت بازگشتی ایجاد شود.
ساختار شکستهای قیمتی در نمودار
هر شکست قیمتی واقعی (غیر کاذب!) دارای 3 عنصر اساسی است. اگر شکست قیمت موفقیتآمیز نباشد، صرفا یک حرکت کاذب در نمودار ایجاد شده است و قیمت دوباره به بالاتر یا پایینتر (بسته به نوع شکست، نزولی یا صعودی) از ناحیه قبلی باز میگردد. البته فراموش نکنید که همین شکست کاذب ممکن است مقدمهای برای وقوع یک شکست با قدرت بالا باشد؛ در واقع این شکست ناموفق ثابت میکند که بازار برای شکست سطح مذکور، قدرت بیشتری نیاز دارد.
ساختار
برای شکلگیری یک شکست قیمتی، باید یک سطح مقاومت یا حمایت مشخص در نمودار وجود داشته باشد. در واقع تا زمانی که سطح یا ناحیه نموداری معینی نداشته باشیم، شکستی وجود نخواهد داشت! اگر در نمودار قیمت هیچ سطح حمایت یا مقاومتی مشاهده نمیکنید و قیمت همچنان با قدرت به روند صعودی یا نزولی خود ادامه میدهد، شرایط ورود بر اساس شکست مهیا نیست. پیشنهاد میکنیم که در این شرایط، سراغ نمودار ارز دیگری بروید یا با استفاده از ابزار مختلف نظیر میانگینهای متحرک، خطوط روند و…، دوباره نمودار را با هدف یافتن سطوح حمایت و مقاومت بررسی کنید.
شکست
شکست واقعی زمانی اتفاق میافتد که قیمت با حجم معاملاتی سنگین (2 برابر و یا بیشتر نسبت به حالت معمول) از سطح حمایت یا مقاومت معتبر عبور کند. برای بررسی حجم معاملات حین وقوع شکست، میتوانید از اندیکاتور حجم (Volume) موجود در پلتفرمهای تحلیلی یا وبسایتهای ارائه اطلاعات بازار ارز دیجیتال نظیر coinmarketcap.com استفاده کنید. برخی معامله گران بهمنظور تشخیص سادهتر تغییرات سنگین در حجم معاملات، ترجیح میدهند یک میانگین متحرک به اندیکاتور حجم خود اضافه کنند یا از اسیلاتورهای حجمی استفاده کنند.
تایید
تفاوت اصلی شکست واقعی و کاذب این است که در جریان یک شکست واقعی، قیمت میتواند خود را بالاتر یا پایینتر از سطح شکسته شده حفظ کند. البته این بدان معنی نیست که قیمت اصلا به سطح شکسته شده باز نمیگردد؛ در بسیاری اوقات قیمت تا سطح قبلی عقبنشینی میکند که اصطلاحا پولبک نام دارد. پس از وقوع این حرکت بازگشتی و بر اساس قاعده تبدیل سطوح (تبدیل حمایت به مقاومت و بالعکس)، قیمت سعی میکند خود را در این ناحیه تثبیت کند تا انرژی لازم برای ادامه حرکت در جریان شکست را کسب کند. زمانی که معامله گران ثبات وضعیت قیمت را در جایگاه جدید (پس از پولبک) مشاهده میکنند، این اعتماد بهنفس در آنها ایجاد میشود که در ناحیه فعلی وارد بازار شوند و همین فرآیند، قدرت لازم برای ادامه مسیر قیمت را فراهم میکند.
انواع شکست قیمت
شکستهای قیمتی در تحلیل تکنیکال به 3 دسته کلی تقسیم میشوند. برای تشخیص نوع شکست میتوانیم از ابزار تحلیلی مختلف نظیر خطوط روند و میانگینهای متحرک استفاده کنیم.
شکستهای بازگشتی
یک شکست بازگشتی زمانی اتفاق میافتد که قیمت با آرامش نسبی در یک روند مشخص حرکت میکند اما به یکباره و با یک حرکت معکوس شدید (اصطلاحا شارپ)، روند جاری قیمت شکسته میشود! این حرکات معمولا با حجم معاملاتی بالا و در نتیجه اخبار فوری یا شایعات ایجاد میشوند. بهطور کلی، قدرت شکستهای بازگشتی ناشی از حجم معاملات سنگین است.
شکستهای تثبیت
شکست میتواند پس از دوره تثبیت قیمت رخ دهد. فاز تثبیت به بازه زمانی گفته میشود که قیمت در یک مسیر افقی (خنثی) و محدودهای نسبتا باریک نوسان میکند؛ توجه داشته باشید که در طول این دوره معمولا حجم معاملاتی بالایی ثبت نمیشود! همانطور که در مقاله حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال توضیح دادیم، در یک محدوده خنثی روند مشخصی نداریم و قیمت بین یک محدوده مقاومتی و حمایتی مشخص، نوسان میکند. شما با بررسی اجمالی نمودار هم میتوانید بهسادگی محدودههای رِنج (خنثی) بازار را تشخیص دهید. بر اساس قواعد تحلیل تکنیکال کلاسیک، فاز تثبیت بهمعنی بیعلاقگی فعالان بازار نسبت به مشارکت در بازار است؛ اما این دوره میتواند آرامش قبل از طوفان ناشی از ورود سنگین خریداران یا فروشندگان باشد!
حجم معاملات کم، در نگاه اول نشاندهنده عدم جذابیت قیمتهای بازار برای معامله گران است؛ اما این ذهنیت دقیقا آن چیزی است که یکی از طرفین (خریداران یا فروشندگان) میخواهد به طرف مقابل القا کند! در مورد تشخیص شکستها توجه داشته باشید که یک شکست قیمتی، لزوما در نقطه اوج حجم معاملات اتفاق نمیافتد؛ ممکن است در همان ابتدای افزایش حجم معاملات نسبت به روزهای گذشته، شکست قیمت انجام شود. بنابراین باید کاملا هوشیار باشید…
شکستهای مثلثی
این نوع از شکستهای قیمتی با یک ساختار منحصربهفرد ایجاد میشوند. فرض کنید در جریان روند صعودی بازار، قیمت به یک سطح مقاومتی مهم رسیده است. قیمت تاکنون 3 برخورد با این سطح مقاومتی داشته و هر بار بهسمت پایین رانده شده است. در نتیجه این برخوردها، تعدادی کف حمایتی در نمودار ایجاد شده است. نکته هم در فرآیند نوسانات قیمت، این است که نقاط کف هر بار در سطوح بالاتری تشکیل شدهاند و اصطلاحا «Higher low» یا کف بالاتر داشتهایم. بنابراین یک ساختار مثلثی در نمودار ایجاد شده است.
این ساختار به ما نشان میدهد که خریداران قدرتمند و صبور، بهتدریج قیمتها را افزایش میدهند و کفهای قیمت با عمق کمتری تشکیل میشوند. در نهایت، این فرآیند رفت و برگشتی تا جایی ادامه مییابد که دیگر پولبک به سطوح پایینی انجام نمیشود و خریداران طی یک حرکت معمولا انفجاری، مقاومت را میشکنند. در روندهای نزولی، شرایط عکس مفروضات فوق است. این ساختارها در میان معامله گران، بهعنوان مثلثهای صعودی و نزولی شناخته میشوند.
استفاده از شکست قیمت در تحلیل تکنیکال، چه محدودیتهایی دارد؟
2 مشکل اساسی حین انجام معاملات مبتنی بر شکست وجود دارد:
- مشکل اصلی، شکستهای کاذب است. همانطور که در بخشهای قبلی اشاره کردیم، قیمت در ابتدا از سطح حمایت یا مقاومت عبور میکند و معامله گران مبتنی بر شکست وارد بازار میشوند؛ اما در ادامه با وقوع یک حرکت معکوس، به نواحی قبلی باز میگردد و معامله گران را از ادامه حرکت ایجاد شده، نا امید میکند. اگر شکستهای قیمتی را در نمودارهای مختلف بررسی کنید، متوجه میشوید که ممکن است قبل از وقوع شکست اصلی، چندین بار شکست کاذب داشته باشیم!
- افراد مختلف برای تشخیص سطوح حمایت و مقاومت از معیارهای یکسانی استفاده نمیکنند. بهعبارت دیگر، معامله گران با ابزار تحلیلی و ذهنیتهای مختلف، سطوح متفاوتی را بهعنوان حمایت و مقاومت در نظر میگیرند. بنابراین ما باید از یک معیار جامع نظیر حجم معاملات، بهعنوان ابزار کمکی استفاده کنیم تا سطوح مهم را تشخیص دهیم. شکست قیمتی ضعیف بههمراه حجم معاملاتی پایین، نشان میدهد که سطح مذکور برای معامله گران بزرگ بازار چندان اهمیتی ندارد و آنها هنوز آماده ورود به بازار نیستند.
نکاتی در مورد شکستهای کاذب
- بسیاری از شکستهای کاذب بهمنظور بهدام انداختن معامله گران ایجاد میشوند. اگر پس از وقوع شکست کاذب، بازار با حجم و مومنتوم بالایی در خلاف جهت شکست حرکت کرد، با یک تله مواجه بودهایم! بنابراین حین تشخیص شکستها سعی کنید که با استفاده از ابزار کمکی و تجربیات قبلی خود، نسبت به قدرت و صحت شکست اطمینان نسبی پیدا کنید و سپس وارد معامله شوید. در غیر این صورت ممکن است، بهای بسیار سنگینی بپردازید…
- در برخی از روشهای تحلیل پرایس اکشن، مفهوم شکست کاذب مورد بازبینی و حتی انتقاد قرار گرفته است. در واقع این تحلیلگران معتقدند که قیمت پس از شکست، به یک سطح قیمتی مهم رسیده و از همان نقطه برگشته است؛ بنابراین مفهومی بهعنوان شکست کاذب وجود خارجی ندارد!
لازم بهذکر است که هیچکدام از دیدگاههای مذکور، بهصورت قطعی قابل تایید و یا رد نیست؛ زیرا معامله گران بر اساس رویکردهای تحلیلی مختلفی در بازار فعالیت میکنند.
3 روش ورود به معامله بر اساس شکست قیمت
بهعنوان یک معامله گر تکنیکالی، بر اساس 3 استراتژی ورود میتوانیم با شکستها معامله با شکست کاذب ترید کنیم. هر کدام از این روشها، از لحاظ مدیریت ریسک مزایا و معایبی دارند و نمیتوان برتری خاصی در میان آنها قائل بود.
ورود قبل از شکست
مزیت اصلی این روش، ورود در قیمت مناسب است. بهعنوان مثال، اگر پیشروی قیمت یک سطح مقاومتی مهم قرار دارد و شما انتظار شکست صعودی دارید، نسبت به افرادی که حین شکست یا پس از آن اقدام به خرید میکنند، در قیمت پایینتری وارد بازار میشوید. در بخشهای قبلی در مورد شکستهای قیمتی مربوط به فاز تثبیت صحبت کردیم. اگر در همین مثال، نسبت به احتمال وقوع شکست کامل و قدرت آن تا حد زیادی اطمینان داشته باشید، میتوانید در ناحیه کف محدوده خنثی وارد بازار شوید تا نسبت ریسک به ریوارد (پاداش) شما تا حد زیادی بهینه شود.
ورود حین شکست
همانطور که از نام این استراتژی مشخص است، شما سفارش معاملاتی خود را دقیقا در خارج از سطح مشخص شده (در نزدیکی آن) قرار میدهید و منتظر میمانید تا پس از شکست سطح مذکور، وارد معامله شوید. مزیت اصلی ورود حین شکست این است که میتوانید بازخورد سریعی از قدرت و کیفیت شکست بگیرید؛ این موضوع سبب میشود که اگر شرایط مناسب نبود، بتوانید بهسرعت و قبل از تحمل زیان سنگین از موقعیت خود خارج شوید.
ورود بعد از شکست
استراتژی سوم، همان پولبک معروف است که اغلب توسط معامله گران با سطح ریسکپذیری پایین استفاده میشود. ورود پس از شکست یا پولبک شامل ورود به معامله خرید یا فروش در اولین بازگشت به سطح شکسته شده (بر اساس قاعده تبدیل سطوح) است.
با توجه به اهمیت بالای مفهوم پولبک در تحلیل تکنیکال، در مقاله بعدی در مورد این مفهوم نموداری و جزئیات مرتبط با آن توضیحات کاملی ارائه میکنیم…
کلام پایانی
برخی از معامله گرانی که بهصورت حرفهای از شکستهای قیمتی استفاده میکنند، معتقدند که بلافاصله پس از وقوع شکست مشخص میشود که آیا این یک موقعیت سودده است یا خیر. بر این اساس، اگر پس از شکست سطح قیمت درون یک محدوده باریک خنثی نوسان کند، احتمالا با یک شکست کاذب روبهرو هستیم. بهطور کلی، بسیاری از مربیان معامله گری در ابتدای مسیر یادگیری سعی میکنند معامله گران تازهکار را از معاملات مبتنی بر شکست دور نگهدارند. اما فراموش نکنیم که یک معامله گر جدید منظم هم میتواند با یادگیری از اشتباهاتش (بر اساس بازخوردهای سریعی که دریافت میکند)، در این روش معاملاتی حرفهای شود.
مطالعه و بررسی نظرات شما در بخش کامنتها، باعث خوشحالی ما است و مطمئنا با استفاده از پیشنهادات مطرح شده، میتوانیم محتوای آموزشی موثر و کاربردیتری در اختیار شما قرار دهیم…
آموزش خط روند یا ترند لاین (Trendline) در تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال
خط روند (Trendline) برای تعیین روند نزولی یا صعودی کاربرد دارد. به آموزش استراتژی شکست اندیکاتور خط روند و نحوه رسم و کشیدن آن میپردازیم.
در بازارهای مالی مانند ارز دیجیتال، ترند لاین (Trendline) خطی است که روی چارتهای قیمت رسم میشود. این خط در واقع یک سری نقاط داده خاص را به یکدیگر وصل میکند که سادهتر شدن بررسی حرکات قیمت و شناسایی روندهای بازار را به همراه دارد. خط روند یکی از پایهترین ابزارهای تحلیل تکنیکال است که در این مطلب، به آموزش استراتژی شکست اندیکاتور خط روند و نحوه رسم و کشیدن آن میپردازیم.
تحلیل تکنیکال چیست؟
غالبا، تحلیل فاندامنتال (Fundamental Analysis) به شناسایی رمز ارزهای خوب کمک میکند، اما نتیجه استفاده از تحلیل تکنیکال (Technical Analysis)، تعیین نقاط ورود و خروج از ترید است.
تحلیل تکنیکال رمز ارزها شامل دنبال کردن الگوهای نموداری حاصل از تاریخچه قیمت برای تعیین حرکت بعدی در آینده است. این تحلیل در واقع از ایده تکرار دوباره و دوباره پترنها روی تایمفریمهای مختلف چارتها نشات گرفته است. از آنجایی که این الگوها دائما تکرار میشوند، از آنها میتوان برای تعیین نقاط ورود و خروج معامله استفاده کرد. در واقع تحلیل تکنیکال سطح قیمتی مناسب برای سرمایه گذاری و زمان درست برداشت را مشخص میکند.
بنابراین، تحلیل تکنیکال برای تعیین سود و ضرر معاملات ضروری است. همانطور که گفتیم، ترند لاین یکی از پاییهترین ابزارهای تحلیل تکنیکال که به این کار کمک میکند.
خط روند چیست؟
همانطور که از نامش مشخص است، از ترند لاین برای تعیین مسیر روند استفاده و در امتداد نقاط حساس قیمت رسم میشود. در صورت صعود قیمت، خط روند نیز شیب رو به بالا میگیرد و با نزول قیمتها، شیب این خط به سمت پایین کشیده خواهد شد.
مهمتر از همه اینکه خطوط روند برای تعیین سطوح حمایت و مقاومت کاربرد دارند. سطح حمایت (Support) جایی است که فروش فروشندگان متوقف و خرید خریداران آغاز میشود. در این سطح، عدم تعادل میان خریداران و فروشندگان به سمت خریداران تمایل د.ارد در نتیجه، معمولا شاهد افزایش مجدد قیمت پس از لمس خط حمایت هستیم.
عکس همین امر برای سطح مقاومت صادق است. مقاومت (Resistance) سقفی روی چارت است که باعث جلوگیری از افزایش قیمت میشود. در این منطقه، خریداران معامله با شکست کاذب شاهد افزایش زیاد قیمت بوده و خریدهایشان را متوقف میکنند. فروشندگان نیز بهخاطر عدم صعود بیشتر قیمت در بازار ظاهر میشوند. این امر سطحی از مقاومت را ایجاد میکند که کاهش قیمتها را به دنبال دارد. علاوه بر این، سطوح حمایت و مقاومت قابلیت تبدیل شدن به یکدیگر را دارند.
در چارت بیت کوین زیر، قیمتها رو به افزایش هستند و با هر بار ریزش، در نزدیکی خط روند با حمایت روبرو شده و کف بالاتری میسازند.
البته باید در نظر باشید که خطوط روند حمایتی برای همیشه باقی نمانده و در مقطعی میشکنند. مثلا با شکست ترند لاین صعودی، قیمتها به سمت پایین خط حمایت شکستهشده حرکت میکنند. در چارت اتریوم زیر، شکست خط روند حمایتی را مشاهده میکنید. در این حالت، قیمتها دوباره به سمت این خط حرکت کرده و چون اکنون نقش مقاومت را بازی میکند، هنوز قادر به عبور از آن نیستند.
با کاهش قیمتها، خط روند مقاومتی شکل میگیرد. بنابراین این منطقه جایی است که باید شورت کردن ارز دیجیتال مربوطه را در نظر داشته باشید که در ادامه این مطلب، با مثالی نحوه استفاده از این استراتژی را بیشتر توضیح خواهیم داد.
آموزش رسم و کشیدن خط روند روی چارتهای قیمت
رسم ترند لاین بیشتر شبیه به یک هنر است تا علم. بنابراین، برای اینکه چشمتان به این کار عادت کند، به کمی تمرین نیاز دارید. با رسم صحیح خطوط روند، شاهد واکنش بازار به آن خواهید بود.
در چارت بیت کوین زیر، خط روند با استفاده از نقاط 1 و 2 رسم شده است. با امتداد این خط به سمت راست، نقطه 3 یک «سطح پرش به سمت بالا» را میسازد. اما این پرش در نهایت اصلاح و باعث شکست ترند لاین شده است. نهایتا، بیت کوین دوباره در نقطه 4 این خط را تست کرده است.
گاهی اوقات، سومین لمس ترند لاین یک روند بزرگ را ایجاد میکند، اما در مواقعی هم ممکن است یک «فیک اوت (Fake-out)» را تشکیل بدهد. فیک اوت در واقع شکست کاذب خط روند است. بنابراین، با رسم ترند لاین با استفاده از نقاط واکنشی روی نمودار، خط بهتری بهدست خواهید آورد.
در ادامه، نمونههای مشخصتری از نحوه رسم خطوط روند صعودی و نزولی را بررسی میکنیم.
نحوه کشیدن ترند لاین صعودی
رسم خط روند صعودی نسبتا ساده است. برای این کار، ابتدا به 2 یا 3 کف قیمت نیاز دارید. حالا این نقاط کف، باید دنبالهای از کفهای بالاتر را بسازند؛ یعنی هر کف جدید باید بالاتر از کف قبلی باشد. حالا با وصل کردن این نقاط، ترند لاین شما ایجاد میشود.
در ابزارهای چارتینگ و رسم نمودار، کافی است گزینه “Trend Line” را فعال کرده و ابتدا روی پایینترین نقطه کلیک کنید. کلیک دوم هم باید در سمت راست نقطه قبلی روی یک کف قیمت بالاتر باشد. حالا اگر خط رسمشده خودش به سمت راست کشیده نشد، باید از قسمت تنظیمات گزینه “Extend” را فعال کنید. برای رسم ترند لاین صعودی حتما دقت کنید که خط رسمشده از سایه کندل استیکهای شما عبور کرده باشد نه خود بدنه شمع.
نمونهای از رسم خط روند صعودی با استفاده از سایههای کندل استیکها را در چارت ریپل زیر مشاهده میکنید:
نحوه رسم خط روند نزولی
کشیدن ترند لاین نزولی شبیه به نوع صعودی، اما در جهت رو به پایین است. خطوط روند نزولی در بازارهای نزولی پیدا میشوند. همانند قبل، برای رسم این خط به 2 یا 3 سقف قیمت نیاز داریم که هر کدام پایینتر از دیگری باشد (سقفهای پایینتر).
سپس با استفاده از گزینه “Trend Line” در پلتفرمهای چارتسازی، به اتصال این نقاط اقدام میکنیم. برای این کار، ابتدا روی بالاترین سقف کلیک کرده و سپس سقف دوم در سمت راست را انتخاب کنید. دوباره، دقت داشته باشید که خط رسمشده از سایه کندل استیکها عبور کند نه بدنه آنها.
نکات مهم در رابطه با رسم خطوط روند
در کنار رسم خود ترند لاین، یک سری عوامل نیز بر خود روند در بلند مدت تاثیرگذارند از جمله:
- حجم معاملات: روندهای بازار از حجم معاملات پیروی میکنند. مثلا زمانی که در یک روند صعودی قیمتها به ترند لاین برخورد کرده و دوباره افزایش مییابند، برای تعیین سطح حمایت در روند جدید، باید شاهد افزایش حجم معاملات باشید. بنابراین، کاهش حجم معاملات در کنار افزایش قیمت نشانهای از صعود کاذب و احتمال ایجاد کفهای پایینتر است.
- تایمفریم: بازار ارز دیجیتال دارای ذات فراکتال است. یعنی روندهای یافتشده در تایمفریمهای بلندتر را نیز میتوان روی تایمفریمهای کوچکتر پیدا کرد. با این حال، سیگنالهای ایجادشده در تایمفریمهای کوچکتر بهخاطر نبود داده زیاد برای ساخت هر کندل قیمت، قابلیت اطمینان پایینتری دارند.
انواع استراتژی معامله و ترید با استفاده از اندیکاتور خط روند
فرصتهای معاملاتی زیادی مبتنی بر خطوط روند وجود دارد که در این قسمت، استراتژی شکست و ریورسال ترند لاین را آموزش میدهیم.
استراتژی شکست خط روند
اولین استراتژی ترید بر اساس ترند لاین، بریکاوت (Breakout) یا شکست نام دارد. برای کسب بهترین نتیجه در استفاده از این استراتژی، تنها از تایمفریمهای بلندتر در روند صعودی برای فروش و از تایمفریمهای کوچکتر در روند نزولی برای خرید استفاده کنید. در این مثال، قصد خرید و گرفتن پوزیشن لانگ را داریم:
- شناسایی خط روند نزولی
- گرفتن پوزیشن لانگ در هنگام شکست ترند لاین
- برای ورود محتاطانهتر، انتظار برای تست مجدد خط روند شکستهشده و تبدیل مقاومت به حمایت
- قرار دادن حد ضرر زیر کف قبلی
برای گرفتن پوزیشن شورت نیز میتوانید عکس همین مراحل را در یک روند صعودی طی کنید.
در مثال زیر، ابتدا یک خط روند نزولی شناسایی و سپس با شکست آن، پوزشن لانگ گرفته شده است. همچنین با فعالسازی اندیکاتوری به نام Auto TrendLine، یک خط روند صعودی به رنگ آبی در چارت رسم شده است که از تغییر روند و قریبالوقوع بودن شکست حکایت دارد.
استراتژی ریورسال و بازگشت ترند لاین
دومین استراتژی برای معامله بر اساس خطوط روند، استفاده از روش ریورسال است. ریورسال یک استراتژی معاملاتی امن است که سطوح حمایت و مقاومت در زمان شکسته شدن در آن نقش پررنگی دارند. به همین خاطر، ترجیح بسیاری از تریدرها استفاده از تغییر و ریورسال روند است تا شکست و بریکاوت.
در این مثال، قصد گرفتن پوزیشن شورت را داریم. برای این کار باید مراحل زیر را انجام دهید:
- شناسایی ترند لاین نزولی
- گرفتن پوزیشن شورت به هنگام لمس خط روند مقاومتی و کاهش مجدد قیمت
- قرار دادن حد ضرر بالای سقف قبلی
برای گرفتن پوزیشن لانگ نیز میتوانید عکس همین مراحل را در جهت مخالف طی کنید. در مثال زیر، پس از رسم ترند لاین نزولی، به محض لمس سطح مقاومت پوزیشن شورت گرفته شده است.
همانطور که مشاهده میکنید، در آخرین لمس خط روند توسط اندیکاتور Auto TrendLine به رنگ آبی، قیمت یک کندل استیک چکش وارونه (Inverted Hammer) را تشکیل داده است. این الگو یک پرایس اکشن دیگر در پشتیبانی از قریبالوقوع بودن ریورسال در خط مقاومت است.
آموزش فیلتر و تنطیمات خط روند در تریدینگ ویو
تریدینگ ویو (TradingView) پلتفرمی است که با استفاده از آن میتوانید اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال را در چارت داراییهای مختلف از جمله سهام، شاخصها، فارکس، فیوچرز و رمز ارزها اعمال کنید.
برای استفاده از اندیکاتور ترند لاین در تریدینگ ویو کافی است وارد وبسایت آن به آدرس tradingview.com شده و ارز دیجیتال مورد نظر را در باکس بالای صفحه جستجو کنید. پس از باز شدن چارت قیمت رمز ارز مورد نظر، برای رسم خط کافی است از نوار ابزار سمت چپ، آیکن اول و سپس گزینه “Trend Line” را انتخاب کنید.
حال برای رسم ترند لاین کافی است روی دو نقطه کلیک کنید.
پس از کشیدن خط روند، یک پنجره نوار ابزار دیگر در بالای راست صفحه ظاهر میشود که با استفاده از آن میتوانید تنظیمات ترند لاین را تغییر دهید:
- مداد: برای تغییر رنگ
- 2px: برای تغییر ضخامت خط
- خط ساده: برای تغییر ظاهر خط به خطچین یا نقطهچین
- چرخدنده: تنظیمات اضافی
- ساعت: برای تنظیم هشدار
- قفل: برای قفل کردن ترند لاین روی چارت و عدم تغییر آن
با کلیک روی آیکن چرخدنده، صفحه تنظیمات آن باز میشود که گزینهها به صورت زیر است:
تب Style: در تب Style میتوانید ظاهر خط روند را تغییر دهید:
- Line: برای تغییر رنگ، ضخامت و استایل ترند لاین.
- Extend left line: برای امتداد ترند لاین از سمت چپ
- Extend right line: برای امتداد ترند لاین از سمت راست
- MiddlePoint: برای مشخص شدن میانه خط
- Price lables: برای نمایش یک قیمت خاص در صورت فعالسازی گزینه text box
- Price range: محدوده قیمت بین نقطه ابتدایی و انتهایی ترند لاین
- Bars range: تعداد کندل استیکهای بین نقطه ابتدایی و انتهایی ترند لاین
- Date/time range: زمان یا تاریخ تشکیل کندل استیکها بین نقطه ابتدایی و انتهایی ترند لاین
- Distance: فاصله بین نقطه ابتدایی و انتهایی ترند لاین
- Angle: زاویه خط رسمشده
- Always show stat: برای نمایش همیشگی گزینههای مربوط به وضعیت خط روند معامله با شکست کاذب در بخش “Stat” حتی در صورت عدم انتخاب خط
تب Tex: برای گذاشتن متن دلخواه روی ترند لاین
تب Coordinates: در این تب میتوانید محل دقیق قرارگیری نقاط ابتدایی و انتهایی خط روند را بر اساس قیمت یا زمان (تعداد کندلها) تعیین کنید:
- Price 1: محل قرارگیری دقیق نقطه ابتدایی ترند لاین
- Price 2: محل دقیق قرارگیری نقطه انتهایی ترند لاین
تب Visibility: در این تب میتوانید تایمفریم نمایش خط روند را تغییر دهید:
جمعبندی
خطوط روند یکی از سادهترین و اساسیترین ابزارهای موجود برای شناسایی فرصتهای معاملاتی هستند. یادگیری خطوط روند آسان است و به سرعت میتوان از آنها در ترید استفاده کرد. با بهکارگیری ترند لاین میتوانید به درک درستی از نحوه رفتار قیمت برسید. با استفاده از خط روند میتوان در بازارهای صعودی و نزولی به شناسایی موقعیتهای ورود و خروج مناسب در هر تایمفریمی دست یافت. با این حال، دقت داشته باشید که در تایمفریمهای کوچکتر، احتمال خطا و ارسال سیگنال نادرست وجود دارد.
دیدگاه شما