محدوده واقعی متوسط - تعریف ATR
محدوده واقعی متوسط (ATR) یک شاخص تجزیه و تحلیل فنی است که با تجزیه طیف وسیعی از قیمت دارایی برای آن دوره ، نوسانات بازار را اندازه گیری می کند. به طور خاص ، ATR معیار نوسانات است که توسط تکنسین بازار J. Welles Wilder Jr. در کتاب خود ، "مفاهیم جدید در سیستم های معاملات فنی" ارائه شده است.
نشانگر دامنه واقعی به عنوان بزرگترین مورد زیر در نظر گرفته شده است: جریان زیاد کمتر از پایین جریان مقدار مطلق جریان بالا کمتر از بسته قبلی و مقدار مطلق جریان پایین تر از بسته شدن قبلی است. متوسط دامنه واقعی سپس یک میانگین متحرک است ، به طور کلی با استفاده از 14 روز ، از دامنه های واقعی.
غذاهای کلیدی
- محدوده واقعی متوسط (ATR) یک شاخص فنی برای اندازه گیری نوسانات بازار است.
- این به طور اندیکاتور های معکوس متوسط معمول از میانگین متحرک 14 روزه مجموعه ای از شاخص های دامنه واقعی بدست می آید.
- در اصل برای استفاده در بازار کالاها تولید شده است اما از آن زمان به بعد برای انواع اوراق بهادار اعمال شده است.
محاسبه نوسانات با متوسط دامنه واقعی
فرمول ATR است
اولین قدم در محاسبه ATR یافتن یک سری مقادیر دامنه واقعی برای یک امنیت است. دامنه قیمت یک دارایی برای یک روز معاملاتی خاص ، به سادگی منهای منفی آن است. در همین حال ، دامنه واقعی گسترده تر است و به صورت زیر تعریف می شود:
TR = حداکثر [(H - L) ، Abs (H - CP) ، Abs (L - CP)] ATR = (n1) (i = 1) ∑ (n) TRi در کجا: TRi = محدوده واقعی خاص
نحوه محاسبه ATR
معامله گران می توانند از دوره های کوتاه تر از 14 روز برای تولید سیگنال های تجاری بیشتر استفاده کنند ، در حالی که دوره های طولانی تر احتمال بیشتری برای تولید سیگنال های تجاری کمتر دارند. به عنوان مثال ، فرض کنید یک معامله گر کوتاه مدت فقط می خواهد نوسانات سهام را در طی پنج روز معاملاتی تجزیه و تحلیل کند. بنابراین ، تاجر می تواند ATR پنج روزه را محاسبه کند. با فرض اینکه داده های قیمت تاریخی به ترتیب زمانی معکوس مرتب شده اند ، معامله گر حداکثر مقدار مطلق مقدار زیاد فعلی منهای کم فعلی ، مقدار مطلق فعلی منهای منفی بسته شدن قبلی و مقدار مطلق پایین فعلی منهای مقدار بستن قبلی این محاسبات محدوده واقعی برای پنج روز معاملاتی اخیر انجام می شود و سپس برای محاسبه اولین ارزش ATR پنج روزه به طور متوسط انجام می شود.
محدوده متوسط واقعی به شما چه می گوید؟
وایلدر در ابتدا متوسط دامنه واقعی (ATR) را برای كالاها توسعه داد ، اما از این شاخص می توان برای سهام و شاخص ها نیز استفاده كرد. به بیان ساده ، سهامی كه دارای سطح بالایی از نوسان هستند دارای ATR بالاتری هستند و سهام با نوسانات كم نیز دارای ATR پایین ATR ممکن است توسط تکنسین های بازار برای ورود و خروج از معاملات استفاده شود و این یک ابزار مفید برای افزودن به یک سیستم تجارت است. این هدف برای ایجاد معامله گران برای اندازه گیری دقیق نوسانات روزانه یک دارایی با استفاده از محاسبات ساده ایجاد شده است. نشانگر جهت قیمت را نشان نمی دهد. بلکه در درجه اول برای اندازه گیری نوسانات ناشی از شکاف ها و محدود کردن حرکات بالا یا پایین استفاده می شود. محاسبه ATR نسبتاً ساده است و فقط به داده های قیمت تاریخی احتیاج دارد.
استفاده از ATR معمولاً به عنوان یک روش خروج استفاده می شود که بدون توجه به تصمیم گیری در مورد تصمیم گیری ، می تواند اعمال شود. یکی از تکنیک های معروف به "خروج لوستر" معروف است و توسط Chuck LeBeau توسعه داده شده است. خروج لوستر در زیر بالاترین بالایی که سهام از بدو ورود به معامله به دست آورده است ، یک ایستگاه عقب نشینی می کند. فاصله بین بالاترین سطح بالا و سطح توقف چند برابر ATR تعریف شده است. به عنوان مثال ، ما می توانیم سه برابر ارزش ATR را از بالاترین بالاترین مقدار از زمان ورود به تجارت کم کنیم.
دامنه واقعی متوسط همچنین می تواند به معامله گر نشان دهد که چه اندازه تجارت در بازارهای مشتقه انجام دهد. می توان از روش ATR برای اندازه گیری موقعیت استفاده کرد که این خود تمایل شخص معامله گر به پذیرش ریسک و همچنین نوسانات بازار اساسی را به حساب می آورد. (برای یک مثال دقیق در مورد نحوه استفاده از ATR برای این منظور ، مقاله ما را بخوانید ، Sizing A Futures Trade using Average True Range.)
نمونه ای از نحوه استفاده از ATR
به عنوان یک مثال فرضی ، فرض کنید اولین مقدار ATR پنج روزه 1.41 محاسبه شده و روز ششم دارای دامنه واقعی 1.09 باشد. مقدار ATR متوالی را می توان با ضرب مقدار قبلی ATR در تعداد روزهای کمتر از یک و سپس افزودن دامنه واقعی برای دوره فعلی به محصول تخمین زد. بعد ، جمع را بر بازه زمانی انتخاب شده تقسیم کنید. به عنوان مثال ، مقدار دوم ATR 1.35 یا (1.41 * (5 - 1) + (1.09)) / 5 تخمین زده می شود سپس فرمول می تواند در کل دوره زمانی تکرار شود.
محدودیت های ATR
استفاده از شاخص متوسط دامنه واقعی دو محدودیت اصلی دارد. اولین مورد این است که ATR یک معیار ذهنی است - به این معنی که برای تفسیر باز است. هیچ ارزش واحد ATR وجود ندارد که با اطمینان به شما بگوید که روند در حال تغییر است یا خیر. در عوض ، قرائت ATR باید همیشه با قرائت های قبلی مقایسه شود تا احساس قدرت یا ضعف یک روند شود.
دوم ، ATR همچنین فقط نوسانات را اندازه گیری می کند و نه جهت قیمت دارایی ها. این امر گاهی اوقات می تواند منجر به سیگنال های مختلط شود ، به ویژه هنگامی که بازارها محورهایی را تجربه می کنند و یا روندها در نقاط عطف هستند. به عنوان مثال ، افزایش ناگهانی ATR به دنبال یک حرکت بزرگ بر خلاف روند غالب ممکن است باعث شود برخی از معامله گران فکر می کنند ATR روند قدیمی را تأیید می کند. با این حال ، ممکن است در واقع اینطور نباشد.
الگوی سر و شانه در ارز دیجیتال؛ مفاهیم و تاثیر الگو Head And Shoulders در بازار
پیدا کردن یک روش برای پیشبینی دقیق تحرکات قیمتی ارزهای دیجیتال، همواره یکی از آرزوهای معاملهگران محسوب میشود. روشها و تحلیلهای مختلفی از جمله تحلیل تکنیکال وجود دارند که معاملهگران با استفاده از آنها به پیشبینی وضعیت ارزهای دیجیتال مختلف میپردازند؛ الگوی Head and Shoulders Pattern هم یکی از آنهاست. بدیهی است که عوامل مختلفی همچون مقررات جدید، حمله هکرها، نوسانات ناگهانی قیمت یک رمزارز و غیره میتوانند، روی قیمت یک رمزارز تأثیر بگذارند. آنچه که اهمیت دارد، این است که معاملهگر با استفاده از روشهای تخصصی مثل الگوی سر و شانه بتواند، این عوامل را هم در پیشبینیها لحاظ کنند و به یک نقطه قابل اتکا برسد.
هرچقدر هم که دنیای کریپتوکارنسی بیثبات تلقی شود و نوسانات مختلف در بطن آن جریان داشته باشند، باز هم معاملهگران حرفهای و باتجربه میتوانند، به بخش عمدهای از اهداف خود برسند. استفاده از الگوهای حرکتی مختلف و همچنین استفاده از ابزارهایی مثل تریدینگ ویو (Tradingview) به آنها اجازه میدهند که تحرکات قیمتی رمزارزها را حدس بزنند. در این مقاله قرار است که به سراغ الگوی سر و شانه برویم و تأثیر آن در موفقیت در معاملات کریپتوکارنسی را مورد واکاوی قرار دهیم؛ با ما تا انتهای مقاله همراه باشید.
الگوی سر و شانه چه مفهومی دارد؟
الگوی تخصصی سر و شانه (Head and Shoulders Pattern) در نگاه معاملهگران مبتدی و تازهکار، تنها یک نمودار ساده است که یک خط با سه قله را نشان میدهد. در یک نمودار منسوب به این الگو، معمولاً قله میانی از دو قله دیگر (که با یکدیگر همارتفاع هستند) بلندتر است. در تحلیلهای تکنیکال، یک الگو با عنوان سر و شانه، تغییر خط روند نزولی به صعودی یک رمزارز را به شکل معکوس نشان میدهد. یک نمودار Head and Shoulders دارای سه مؤلفه اختصاصی است؛ یکی از این مؤلفهها مربوط به خط مبنا یا خط پایه، یکی دیگر مربوط به سر و سومی مربوط به شانه است. قسمت سر (Head) مربوط به قله میانی است که معمولاً از دو قله دیگر مرتفعتر است و دو قله دیگر هم در قالب شانهها ظاهر میشوند.
به صورت کلی، الگوی سر و شانه، سقف قیمتی یک ارز دیجیتال را نشان میدهد که معمولاً نزولی است. نکته جالبی که در مورد این الگو وجود دارد، این است که اگر این نمودار به صورت معکوس مشاهده شود، روند قیمت ارز دیجیتال مورد نظر صعودی است و میتوان کیف قیمت آن را مشاهده کرد. یکی از مهمترین ویژگیهای این الگو، قابل دسترس بودن آن برای تمامی فریمها یا برهههای زمانی مختلف است؛ بنابراین، تمام معاملهگران میتوانند، در هر زمانی که اراده کنند، به این نمودار دستیابی داشته باشند و اطلاعات مربوط به آن بهرهمند شوند.
معمولاً اعتقاد بر این است که الگوی سر و شانه یکی از قابل اعتمادترین الگوهای تغییر روند قیمتی محسوب میشود؛ با این حال، نباید فراموش کرد که هیچ الگویی نمیتواند، به صورت ۱۰۰ درصد قابل اطمینان باشد و همواره باید احتمالاتی را برای خطاها در نظر گرفت. الگوی تحلیلی سر و شانه در دستهبندی تحلیلهایی قرار میگیرد که با استفاده از آن میتوان، روند صعودی یک رمزارز را ارزیابی کرد؛ این روند، معمولاً در درجات مختلفی در الگوی سر و شانه قابل مشاهده خواهد بود.
بررسی مفاهیم مربوط به الگوی H&S
الگوی تحلیلی سر و شانه را معمولاً با عنوان اختصاری H&S هم مورد شناسایی قرار میدهند. همانطور که اشاره کردیم، این الگو دارای مفاهیم خاصی مثل خط پایه است؛ اما سؤال مهم در این قسمت مطرح میشود که هرکدام از این مفاهیم دقیقاً چه معنایی دارند و با مشاهده آنها چه مفهومی را میتوان استدلال کرد؟ به طور کلی، الگوی سر و شانه زمانی شکل میگیرد که قیمت یک ارز دیجیتال یا سهام به اوج خود برسد و متعاقباً به نقطه صعودی قبلی کاهش پیدا کند. به عبارت سادهتر، فرض کنید، قیمت یک رمزارز در ماه پیش از ۲ هزار دلار به ۳ دلار افزایش یافت و هفته پیش به ۵ هزار دلار رسید؛ اگر این تحرکات قیمتی، امروز به همان ۳ دلار ماه پیش مِیل کند و کاهش یابد، نمودار الگوی سر و شانه برای آن ترسیم میشود.
همچنین، یک الگوی تحلیلی سر و شانه معکوس هم وجود دارد که بر خلاف چیزی که توضیح دادیم، صورت میپذیرد. در نمودار معکوس آن، میتوان روند صعودی قیمت یک رمزارز را مشاهده کرد، در صورتی که در حالت معمولی، چیزی جز روند نزولی آن دیده نمیشود. به طور کلی، هر نمودار سر و شانه یا H&S دارای مفاهیم زیر هستند:
- شانه سمت چپ: نشانگر افزایش قیمت ارز دیجیتال از قیمت پایه است که در نهایت به ایجاد یک قله منجر میشود.
- سر یا قله میانی: این مفهوم، نشاندهنده حداکثر یک ارز دیجیتال است که نسبت به قله اول، بالاتر خواهد بود.
- شانه سمت راست: این قله نشاندهنده کاهش مجدد قیمت رمزارز است که همارتفاع با شانه سمت چپ یا قله اول، اندازهگیری میشود. پس از این قله است که قیمت ارز دیجیتال معمولاً با افت بسیار شدید قیمتی روبهرو خواهد شد و معاملهگران حرفهای میتوانند، این مفهوم را از نمودار استدلال کنند.
مرور مفاهیم مربوط به نمودار معکوس سر و شانه
الگوی سر و شانه به صورت معکوس هم رخ میدهد و در این حالت، باز هم دو قله همارتفاع و یک سر یا قله میانی را خواهیم داشت؛ با توجه به اینکه نمودار معکوس، تحلیلهای خاص خودش را دارد، نباید فراموش کرد که در این نمودار دره میانی از دو دره دیگر اندازه عمیقتری دارد. مفاهیم الگوی سر و شانه در حالت معکوس به این شکل تعریف میشوند:
- شانه یا دره سمت چپ: این مفهوم نشاندهنده کاهش قیمت از حالت پایه اندیکاتور های معکوس متوسط است که به ایجاد یک دره منجر میشود و پس از آن، افزایش قیمت را در پیش خواهیم داشت.
- سر یا دره میانی: این مفهوم، نشانگر آن است که قیمت ارز دیجیتال دچار حداکثر افت اندیکاتور های معکوس متوسط خود میشود و عمیقترین دره نمودار را شکل خواهد داد.
- شانه یا دره سمت راست: در این بخش، قیمت ارز دیجیتال با افزایش مجدد روبهرو میشود و نسبت دره میانی و افت شدید به قیمت قابل توجهی خواهد رسید. قابل توجه است که بدانید، پس از افزایش قیمت ارز دیجیتال در دره سمت راست، مجدداً کاهش قیمت آن را باید انتظار داشت.
الگوی سر و شانه چه تأثیری روی بازار کریپتوکارنسی میگذارد؟
نمودار سر و شانه مثل بسیاری از الگوهای دیگر (مثل الگوی چکش وارونه)، تأثیرات متنوعی روی بازار ارزهای دیجیتال میگذارد. برای مثال، اگر کمی تخصصیتر در دنیای کریپتوکارنسی فعالیت کنید و بازارهای خرسی و گاوی آشنا شوید، خواهید دید که در این نوع نمودار چه اطلاعاتی را در مورد هریک از این بازارها در اختیارتان قرار خواهد داد. به عبارت سادهتر، یک بازار گاوی، وضعیتی را شامل میشود که در آن، قیمت یک ارز دیجیتال به شکل پیوسته و مداوم افزایش مییابد؛ برعکس، در شرایطی که قیمت یک ارز دیجیتال همواره در حال کاهش باشد و در سراشیبی قرار بگیرد، بازار خرسی خواهد بود.
اوج اولیه هر الگوی سر و شانه و کاهش مجدد آن نشاندهنده حرکت نزولی قیمت ارز دیجیتال نسبت به نقطه قبلی است. معاملهگران بازار گاوی با حفظ حرکت صعودی قیمت ارز دیجیتال، با در نظر گرفتن اولین قله نمودار سر و شانه، تمام تلاش خود را به کار میگیرند تا از قله اولیه عبور کنند و به بالاترین حد ممکن یعنی به قله میانی برسند؛ در جنین شرایطی، هنوز این امکان وجود دارد که گاوها بتوانند، سلطه خود بر بازار اندیکاتور های معکوس متوسط را بازگردانند و به روند صعودی خود ادامه دهند.
با همه این اوصاف، زمانی که قیمت ارز دیجیتال برای بار دوم کاهش مییابد و تحرکات قیمت آن به قله یا شانه سمت راست میرسد، پرواضح است که خرسها در حال قبضه کردن بازار هستند. در چنین شرایطی، گاوها تلاش میکنند تا یکبار دیگر، قیمت ارز دیجیتال را به سمت بالا ببرند و قله دیگری را ایجاد کنند، اما این تلاشها تنها به ایجاد یک قله بسیار کوچک ختم میشود. این عدم موفقیت در ربودن گوی سبقت در بازار ارزهای دیجیتال، نشاندهنده شکست بازار گاوی و خرسی است که در نهایت به کاهش قیمت و حتی معکوس شدن الگوی سر و شانه ختم میشود.
استفاده معاملهگران مبتدی از الگوی سر و شانه
مهمترین نکاتی که برای درک بهتر نمودار این نمودار وجود دارد، آشنایی با مفاهیم تخصصی مثل سطوح حمایتی یا مقاومتی و ابزار کاربردی مثل اندیکاتور و اسیلاتور است. یکی دیگر از مفاهیم نمودار، توجه به خط گردن یا Neckline است که در مورد سطح حمایت یا مقاومت صورت میگیرد؛ معاملهگرهای حرفهای با استفاده از شکستگی خط کردن، محدودههای مشخصی را برای ایجاد استراتژیهای مناسب تعیین میکنند تا معاملات خود را انجام دهند. در یک نمودار سر و شانه، اگر قله سمت راست در زیر خط گردن قرار بگیرد، قیمت ارز دیجیتال کاهشی خواهد بود و سطح حمایت شکسته میشود و بالعکس.
در این مقاله به صورت تخصصی در مورد نمودار H&S یا سر و شانه به بحث نشستیم و مفاهیم تخصصی آن را مورد واکاوی قرار دادیم. اگر در مورد استفاده از این الگو، تجربه خاصی دارید، حتماً برای ما بنویسید و بگویید که چه استفادههای دیگری میتوان از مفاهیم این نمودار داشت. در ضمن، شما میتوانید، با استفاده از لینکهایی که در این مقاله قرار داده شدهاند، مقالات مرتبط با بحث را مطالعه کنید و اطلاعات بیشتری به دست بیاورید.
یک شکل نمودار است که به عنوان یک خط پایه با سه قله ظاهر میشود. در تحلیل تکنیکال، یک الگوی سر و شانه، شکلگیری نمودار خاصی را توصیف میکند که معکوس روند صعودی به نزولی را پیشبینی میکند.
معکوس روند صعودی به نزولی را نشان میدهد و میگوید که روند صعودی به پایان خود نزدیک میشود. این الگو در تمام بازه های زمانی ظاهر میشود و بنابراین می تواند توسط همه انواع معاملهگران و سرمایهگذاران استفاده شود.
یک ابزارعالی برای سیگنال های سودده و بدون تاخیر
امواج با بیش از ۱۰ روش می توانند به شما در بهبود معاملاتتان کمک کنند اما در این مقاله تنها روی دو مورد تمرکز می کنیم: چگونگی شناسایی روندها (پایان کوتاهتر یا بزرگتر آنها) و نحوه پیش بینی اهداف قیمت.
اما سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که چرا شناسایی ترند و تارگت های قیمتی اهمیت دارد؟
ابتدا باید بگوییم زمانی که یک پوزیشن در جهت ترند باز می شود، نسبت به پوزیشنی که در جهت معکوس تعیین می شود، با مقاومت کمتری رو به رو می شود.
به همین دلیل باید گفت که روند های کوتاه مدت معکوس برای شناسایی نقاط ورود دوباره در ترندهای بلند مدت ( جایی که ترند دوباره شروع می شود) بسیار مهم هستند.
ثانیاً، الگوهای موجی شامل ساختارهای یکسانی هستند و به معامله گر این امکان را می دهند تا بتواند ترند بلند مدت را تشخیص دهد.
تقریباً هر معامله گری در سطح متوسط می تواند حداقل یکی از ۸ الگوی قیمت موج الیوت را مانند الگوی مثلث، شناسایی کند این در حالی است که بسیاری از آنها توانایی شناخت سایر الگوها (از تکانه های ۵ موج و زیگزاگ های ساده گرفته تا مورب ها) را دارند.
امواج الیوت مانند سایر اندیکاتورها که سیگنال هایی را همراه با تأخیر می فرستند، عمل نمی کنند. این امواج، الگوهایی عملی، معنی دار و بسیار دقیق هستند
دو روش زیر به معامله گران کمک می کنند:
مدیریت سرمایه: اضافه کردن معاملات در جهت ترند
مدیریت ریسک: بستن به موقع معاملات
چنین الگوی موجی به شما می گوید که یک ساختار خاص در ادامه نمی تواند روند را دنبال کند و یا در اثر حرکتی خلاف روند از کار می افتد. این نتایج در قالب برخی قوانین حاصل می شوند.
برای مثال، در یک حرکت موجی صعودی ۳-۲-۱، موج ۳ باید از موج ۱ کوچک تر باشد.
زمانی که حرکت موج ۳، بیشتر، تحت تأثیر نفوذ قیمت قرار بگیرد تا یک روند موافق، نشان دهنده دنبال کردن روندی معکوس خواهد بود. در این شرایط، موج ۳ نمی تواند کوتاه ترین موج باشد.
زمانی که هدف، پیشبینی قیمت ها باشد هرکسی می خواهد موارد مشترک برای هر الگو و موج را در نمودار مشاهده کند. برخی از این موارد نه تنها دقت بسیار بالایی دارند بلکه بارها اتفاق می افتند و براساس ریاضیات شکل می گیرند.
آیا موج های الیوت ارزش یادگیری دارند؟
اگرچه که هر فرد با اندیکاتور های معکوس متوسط توجه به سلیقه خود، سیستم معاملاتی مورد نظرش را انتخاب می کند اما معامله گرانی که با امواج الیوت کار می کنند آن را به عنوان ابزار مناسبی می شناسند.
برخی از افراد معتقدند که راه تسلط بر بازار تنها به الگوهای معاملاتی ارتباط ندارد بلکه به کنترل احساسات بستگی دارد. به علاوه، هیچ اندیکاتوری نمی تواند به شما بگوید که چه معامله ای را انجام دهید آنها تنها به شما می گویند که تا چه حد ریسک کنید.
وقتی علاوه بر کنترل احساسات خود، به چگونگی تاثیر احساسات معامله گران بر بازار نیز توجه کنید، در نهایت می توانید به عنوان فردی حرفه ای در بازار عمل کنید.
امواج الیوت و روش فیبوناچی از جمله مواردی هستند که یادگیری آنها به شما در معاملات کمک می کند اما بهتر است بدانید که ترکیب این دو روش و یادگیری چگونگی استفاده از آنها می تواند تأثیر زیادی در موفقیت شما داشته باشد.
در پایان روز متوجه خواهید شد که استفاده از امواج الیوت چگونه می تواند مسیر شما را ساده تر کند اما پیشنهاد ما این است که قبل از شروع به انجام معاملات، درباره مناسب ترین و موثرترین روش ها، خوب تحقیق کنید.
کسی که مهارت کمی در آنالیز تکنیکال دارد باید سرعت بالایی را در درک و استفاده از مفاهیم داشته باشد تا بتواند یک سیستم معاملاتی را برای پرتفولیو کل دارایی خود آنالیز و گسترش دهد.
بنابراین به شما پیشنهاد می دهیم تا برای سرعت بخشیدن به امور خود و بهره مندی از سیستم های معاملاتی مناسب مطالب زیر را مطالعه کنید.
چرا سطح دانش کم شما برای تسلط بر بازار معاملات کافی نیست؟
اگر فکر می کنید که از تکنیک ها و ابزارهای مناسبی برای پیشبینی قیمت های آتی دارایی مورد نظر خود استفاده می کنید، به سوابق و یادداشت های اندیکاتور های معکوس متوسط معاملاتی تان توجه کنید.
به عنوان مثال، به استراتژی معکوس (RSI (14 توجه کنید.
براساس این تکنیک سنتی، زمانی که اشباع خرید RSI به بیش از ۷۰% برسد، نشان دهنده روندی معکوس در معاملات است اما آیا این بدان معنی است که ترند حاضر پایان یافته و ترند معکوس وارد عمل می شود و یا یک پولبک کوتاه مدت در حال وقوع است؟ آیا این به معنای آن است که قیمت ها تا زمانی که RSI به مرحله اشباع فروش برسد، ادامه پیدا می کنند؟ اهداف قیمتی برای معاملات روند و خلاف روند کدامند؟
باید گفت که تمامی این سوال ها در کسری از ثانیه از ذهن شما عبور می کند زیرا شما به دنبال اطلاعات مناسبی برای مشخص کردن روند و میزان ثبات آن از نظر زمان و قیمت هستید.
چنین رفتاری برای تمام استراتژی ها صادق است و تنها محدود به روش فوق نمی شود.
اگر قبل از ورود به دنیای معاملات می توانید به تمام این سوال ها پاسخ دهید، خود را در این زمینه یک استاد بدانید اما اگر جواب این سوال ها را نمی دانید باید براساس قوانین خاص و آنالیز بازار پیش بروید.
اولین قدم در این مسیر، یادگیری اصول پرایس اکشن و توجه کردن به الگوهای فرکتال برای بهبود سطح مهارت ها و تصمیمات معاملاتی شما است.
پرایس اکشن و تأثیر آن بر ارتقای معاملات
با وجود استراتژی های مختلفی که اندیکاتورهای تکنیکال متنوعی را باهم ترکیب می کند، بهترین اندیکاتور برای درک وضعیت بازار، قیمت است.
درواقع قیمت، تنها با نشان دادن الگوهای فرکتال که براساس روانشناسی جمع در بازار پایه ریزی شده است، می تواند شما را از شرایط بازار مطلع کند.
می توان گفت که دنبال کردن پرایس اکشن به شما کمک می کند تا برک اوت، نواحی حمایت و مقاومت، ترند ها و همچنین پول بک های کوچکی را هم که در جهات گوناگون به وجود می آیند ، شناسایی کنید.
اگر یک معامله گر حرفه ای هستید به این معناست که توانسته اید تفاوت ترندها و ترندهای معکوس را تشخیص دهید و به سود دست پیدا کرده اید.
توجه داشته باشید که هدف اصلی از یادگیری این است که بتوانید قیمت های فعلی و الگوهای قیمتی قبل را باهم ترکیب کنید و صرفاً به قیمت های کنونی توجه نکنید.
دیدگاه شما