مقاومت داینامیک و استاتیک

منطقه بین میانگین متحرک را می توان به عنوان یک منطقه حمایت یا مقاومت در نظر گرفت.

سطوح اِستاتیک و داینامیک

در ابتدای آموزش ها برای شما در مورد سطوح تنش صحبت کردم اینکه ما محدوده ی قیمت در بازار را به چه صورت رسم میکنیم ، سویینگ های موثر چه خصوصیاتی دارند و چرا اصلا ما با این سویینگ ها کار داریم.

( اگه نمیدونی سویینگ موثر چیه پیشنهاد میکنم مقاله چرخش قیمت در بازارهای معاملاتی را حتما مطالعه کنی. )

و در همین آموزش ها گفتیم معامله گرها زمانی که به صورت گروهی جامعه شان مورد تنش قرار میگیرد و گزینه های انتخابیشون به حداقل میرسه، میتوانیم با احتمال خیلی بالا رفتاری که در آینده بازار میخواهند داشته باشند را به درستی شناسایی کنیم.

حالا میخوام برای شما درباره ی سطوح استاتیک و داینامیک صحبت کنم این سطوح استاتیک و داینامیک در واقع همان سطوح تنش هستند که ما به عنوان محدوده های کلیدی هم ازشون نام میبریم. (به تصاویر زیر توجه کنید)

1

2

اون هایی که به صورت کاملا صاف هستند طبق تصویر شماره 2 که مشاهده میکنید ما محدوده هایی را که روی نمودار متن بازارمان داریم ( تصویر شماره 1) اون سطوحی که صاف رسم میکنیم را میگیم سطح کلیدی استاتیک و اگر که به صورت مورب باشه بهش میگیم سطح کلیدی داینامیک.
در هر صورت نوع استفاده ی ما از اینها هیچ فرقی نمیکنه و نمیایم قوانینی را جدا برای هر کدام داشته باشیم. هر دوی آنها یک ساز و کار را دارند هر دوی آنها یک دلایلی برای شکل گیری دارند.

نکته : برای رسم سطح داینامیک باید حداقل دوتا محدوده داشته باشیم که بتوانیم سطح داینامیک را رسم کنیم و خیلی قابل اطمینان خواهد بود که آن دو محدوده سویینگ موثر باشند.

3

فقط حواستان باشه، درسته که من این سطوح را رسم کردم ولی فکر نکنید ما به دنبال حمایت ها و مقاومت ها یا کانال ها و خط روندها هستیم نه اصلا اینطور نیست، ما فقط به دنبال این هستیم که بخواهیم توی بازار جاهایی که معامله گرها واکنش نشان می دههند را با احتمال بالا شناسایی کنیم.
وگرنه اگر در بازار میخواست حمایت وجود داشته باشه که قیمت از یک عددی پایین تر نمی توانست بیاد یا اگر واقعا مقاومتی وجود داشت قیمت از یک عددی بالاتر نمی توانست بره.

واژه های حمایت ، مقاومت ، خط روند ، کانال و خیلی های دیگه براساس تعاریف آقای یوجین فاما اینها فقط توجیهی هستند برای حرکت قیمت مثلا قیمت داره بالا میره و در یک محدوده ای واکنش نشان میده، کسایی براساس همین تعاریف معامله میکنند میگن خب این که میبینی به این سطح خورده و مقاومت داینامیک و استاتیک حرکت کرده به این خاطر است که اینجا یک حمایت است یا مقاومت یا کانال است ما کاری به اینها نداریم ما فقط میخواهیم ببینیم که به طور واقعی اگر اینها یک محدوده هستند یعنی براساس توالی تصادفی به طور اتفاقی شکل نگرفتند حالا ما باید با اینها چیکار کنیم.

سطوح طلایی یا سطوح کلیدی

مسئله ی بعدی سطوح طلایی است ، سطوح طلایی به چه سطوحی گفته میشه دقیقا مثل حالت استاتیک و داینامیک است منتها با این تفاوت که در سطح طلایی ما تغییر فاز داریم یعنی الان قیمت یک واکنشی نسبت به یک محدوده داره ولی قبل آن یک واکنش معکوس داشته یعنی چی؟
(برای درک بهتر به تصاویر توجه کنید)

4

5

6

یعنی اگر ما یک سطح را در بازار ببینیم که داره تاثیر ریزشی را روی قیمت ایجاد میکنه (فلش قرمز رنگ در تصویر شماره 5) و باعث نزول قیمت بشه چنانچه قیمت بعد از طی مسافتی برگرده و بیاد اون سطح را به سمت بالا بشکنه (فلش سبز رنگ در تصویر شماره 5) یک محدوده ای به وجود آمده که خیلی جاذب قیمت است و اگر قیمت دوباره خودش را پس از طی مسافتی به اون محدوده برسونه (فلش زرد رنگ در تصویر شماره 5) ما به اون محدوده میگیم سطح طلایی (تصویر شماره 6) و منجر به این میشه که قیمت بعد از آن دوباره با یک موومنت خوب حرکت بکنه یعنی با کندل های منظم و پایدار.

7

8

9

این میتونه مقاومت داینامیک و استاتیک برای نزول هم اتفاق بیفته بعد از آن که قیمت برخورد کرده به محدوده حالت افزایشی به خودش گرفته (فلش سبز رنگ در تصویر شماره 8) ولی بعد از شکست وقتی و بعد از طی مسافتی که مجددا به محدوده برخورد میکنه، برخلاف حالت قبل این بار فاز نزول به خودش میگیره و حرکت ریزشی انجام میده (فلش قرمز رنگ در تصویر شماره 8).

چیزی که در این بین خیلی مهمه مسئله ی هارمونی است در این تغییر فاز یا همان سطوح طلایی به این صورت که اگر مثل تصویر شماره 10چیزی که الان اینجا داریم میبینیم بازار یک تغییر فاز یا همان سطح طلایی را برای ما ایجاد کرده.
خب حالا هارمونی یعنی چی ؟ یعنی اینکه باید از نظر میزان طی زمان چه قبل از تغییر فاز و چه بعد از تغییر فاز با همدیگر نزدیک باشند مثل همین تصویر شماره 10که الان میبینید فلش های سفید رنگ در تصویر میزان طی زمان قیمت در بازار را نشان میدهند که تقریبا باهم برابر هستند.

10

از نظر مقدار پیمایش قیمت هم باز دوباره همینطور اینها باید خیلی به هم نزدیک و باهم شبیه باشند (فلش های زرد رنگ در تصویر شماره 10) یک هارمونی باید در این تغییر فاز روی نمودار دیده بشه.
اینکه بخواد به صورت فیل و فنجان باشه اصلا پسندیده نیست به چه خاطر چون وقتی که این فیل و فنجان میشه در واقع از حالت مطلوبیت خارج شده. (به تصاویر زیر دقت کنید)

11

12

13

همانطور که توی تصویر شماره 12 میبینید ما اینجا تا قبل از تغییر فاز اون حالت کارکشن قبلی که با شکل بیزی سفید رنگ مشخص کردم خیلی کوچکتر بوده و بعد از تغییر فاز میبینیم که خیلی بزرگتر شده (شکل بیزی زرد رنگ).
خب چرا ما اینجا میگیم از مطلوبیت خارج شده خیلی ساده شما الان باید با توجه به آموزش های گذشته بتوانید به راحتی این را پاسخ دهید! چون که مقدار عمق قیمت زیاد شده همانطور که در تصویر شماره 13 میبینید ما اینجا به این اندازه عمق داشتیم (فلش زرد رنگ کوچک) منتها اینجا به این اندازه عمق داریم (فلش زرد رنگ بزرگ) پس دیگه ما اینجا یک روند پایدار نداریم قبلا یاد گرفتیم که هرگاه عمق در حال افزایش باشه یعنی معامله گرهای در جهت روند دارند ضعیف میشن اینکه ما میگیم باید در واقع اون هارمونی حفظ بشه یکی از دلایل آن اینه و دلیل دیگه اش هم طی زمانی که قیمت گذرانده همانطور که در تصویر شماره 13 میبینید ما اینجا به این اندازه قیمت طول کشیده تا به محدوده برخورد کنه (فلش سفید رنگ کوچک) منتها اینجا به این اندازه طول کشیده (فلش سفید رنگ بزرگ).

پس به نحوی یا به نوعی اون کفه ی وزن جریان سفارشات جهت خرید یا فروش داره تغییر میکنه که دیگه برای ما در اون جبهه سود ساز نیست و ما نباید او موقعیت را معامله کنیم. درسته که با توجه به تصویر شماره 13 قیمت به اندازه ی یک گام ریزش داشته ولی همیشه این اتفاق نمیفته و میبینیم که حتی بعدش چطور قیمت در جهت صعود تا سقف نمودار حرکت کرده پس ما همیشه به دنبال موقعیت های مناسب هستیم نه موقعیت هایی که شاید مثل همین تصویر در جهت سود ما حرکت کنه.

سطح طلایی داینامیک

برای سطح طلایی داینامیک هم همینطور دقیقا مثل سطح طلایی استاتیک ما یک واکنشی را در بازار داشتیم که طبق تصویر شماره 14 قیمت نزول میکرده (فلش قرمز رنگ) ولی بعد از اینکه قیمت اون سطح را میشکنه مجددا به اون محدوده میرسه (فلش سبز رنگ) رفتار افزایشی میزاره اینجا هم ما مثل حالت استاتیک هارمونی رفتار قیمت برامون خیلی مهمه.

14

15

خب ما در این مطلب با سطوح استاتیک و داینامیک آشنا شدیم و همچنین یاد گرفتیم این سطوح در بعضی مواقع دارای قدرت خیلی بالایی میباشد که از آنها برای گرفتن معاملات پر سود استفاده میکنیم که بهشون سطوح کلیدی یا طلایی میگفتیم در مطلب بعدی ما با اصول شکست قیمت در محدودها آشنا میشیم.

حمایت و مقاومت دینامیک با میانگین متحرک

روش دیگر استفاده از میانگین های متحرک مقاومت داینامیک و استاتیک استفاده از آنها به عنوان سطح حمایت و مقاومت دینامیک یا پویا است؛ معنی این جمله این است که شما یک حمایت و مقاومتی داشته باشید که با قیمت حرکت کند و گویی یک موجود زنده است که با آخرین تغییرات بازار، تغییر می‌کند.

ما دوست داریم آن را مقاومت داینامیک و استاتیک پویا بنامیم زیرا مانند خطوط حمایت و مقاومت افقی و سنتی خودمان نیست. بسته به عملکرد اخیر قیمت ، آنها دائماً در حال تغییر هستند.

بسیاری از معامله گران بازار‌های مالی خارج از اینجا (ما کمی علممون بیشتره 😂) به این میانگین های متحرک به عنوان حمایت یا مقاومت کلیدی نگاه می کنند. این معامله گران وقتی قیمت پایین می آید و میانگین متحرک را آزمایش میکند، خرید می‌کنند یا اگر قیمت افزایش یابد و میانگین متحرک را تاچ کند، می‌فروشند.

در اینجا نگاهی به نمودار 15 دقیقه ای GBP / USD بیاندازیم که یک 50 EMA روی آن وجود دارد. ببینید که آیا به عنوان حمایت یا مقاومت پویا عمل می کند یا خیر.

به نظر می رسد که قیمت به خوبی در این مناطق نگه داشته شده است! هر بار که قیمت به 50 EMA نزدیک شده و آن را تست کرده، این میانگین متحرک مانند یک مقاومت عمل کرده و باعث شده قیمت دوباره به سمت پایین برگردد، جالب نیست؟

نکته ای که باید به خاطر داشته باشید این است که این مناطق درست همانند خطوط حمایت و مقاومت معمولی هستند. فقط با قیمت حرکت می‌کنند و گویی زنده و پویا هستند. برای همین است که به آن حمایت و مقاومت دینامیک گفته می‌شود. (برای اشخاص زرنگ: دینامیک یا داینامیک = پویا، در حال حرکت، زنده و …🥱)

این بدان معنی است که قیمت همیشه به شکل بی نقص از میانگین متحرک پس زده نمی‌شود.. گاهی اوقات قبل از بازگشت به روند، ممکن است از آن کمی عبور کند.

همچنین مواردی وجود دارد که قیمت به طور کلی از آن عبور می کند. کاری که برخی از معامله گران انجام می دهند این است که از دو میانگین متحرک استفاده کنند و فقط زمانی خرید یا فروش می کنند که قیمت در وسط فضای بین دو میانگین متحرک باشد.

شما می‌توانید این فضای مابین را همان منطقه یا Zone بنامید.

بیایید نگاهی دوباره به نمودار 15 دقیقه ای GBP / USD بیندازیم ، اما این بار اجازه دهید از EMA 10 و 20 استفاده کنیم.(۲ میانگین متحرک روی چارت می‌اندازیم)

در نمودار بالا ، می بینید که قیمت چند پیپ از 10 EMA عبور کرد ، اما پس از دوباره به سمت پایین برگشت.

برخی از معامله گران هستند که دقیقاً از همین تکنیک برای معاملات روزانه استفاده می‌کنند.

ایده کلی این است که درست همانند مناطق حمایت و مقاومت معمولی یا استاتیک (افقی)، با این مناطق نیز به همان شکل نگاه کنید؛ مناطقی که تریدرها به آن توجه دارند!

منطقه بین میانگین متحرک را می توان به عنوان یک منطقه حمایت یا مقاومت در نظر گرفت.

شکستن حمایت و مقاومت پویا (Break)

اکنون می دانید که میانگین های متحرک به طور بالقوه می توانند به عنوان حمایت و مقاومت عمل کنند. با ترکیب چند مورد از آنها ، می توانید برای خود منطقه کوچکی داشته باشید.

اما باید بدانید که آنها می توانند مانند هر سطح حمایت و مقاومت دیگری، شکسته شوند!

بیایید نگاهی بیندازیم به 50 EMA در نمودار 15 دقیقه ای GBP / USD.

در نمودار بالا ، می بینیم که 50 EMA برای مدتی به عنوان سطح مقاومت قوی حفظ شده است ، زیرا GBP / USD چندین بار به آن واکنش داده و برگشته است.

با این حال ، همانطور که با مستطیل قرمز در تصویر نشان دادیم ، قیمت در نهایت 50 EMA را شکست و انگار به سمت بالا پرتاب شد.

پس فکر کنم گرفتید چی شد!

میانگین های متحرک همچنین می توانند به عنوان حمایت و مقاومت دینامیک یا در حال حرکت عمل کنند. درست مثل دروس قبلی در مورد سطوح حمایت و مقاومت افقی یا معمولی

یک نکته خوب در مورد استفاده از میانگین های متحرک این است که آنها همیشه در حال تغییر هستند، به این معنی که شما فقط کافست آن‌ها رار روی چارت بیاندازید و دیگر نیازی نیست هر بار به سطوح حمایت و مقاومت گذشته نگاه کنید تا این سطوح را پیدا کنید.

شما می دانید که خط به احتمال زیاد نمایانگر منطقه مورد علاقه معامله‌گران است که حرکت میکند. تنها مشکل این است که بفهمیم از کدام میانگین متحرک استفاده کنیم!😎

چگونه حد سود تعیین کنیم؟

اگر در بازار مدتی فعالیت داشته اید و با مفاهیم کلی آن آشنایی داشته باشید، به احتمال زیاد با مفهوم “حد سود” و “حد ضرر” نیز آشنایی دارید.

اگر هم مبتدی هستید و به تازگی وارد دنیای معامله گری شده اید، هیچ اشکالی ندارد. ما در این مقاله به ساده ترین شکل ممکن به تعریف

حد سود و انواع آن پرداختیم و یکی از انواع تکنیکالی آن یعنی تعیین حد سود به کمک خطوط روند را آموزش دادیم.

حد سود و حد ضرر چیست؟

حد سود یا Take Profit: هنگامی که وارد معامله ای می شویم و آن معامله در جهت دلخواه ما پیش میرود، باید مکانی را برای خارج شدن از آن

معامله با سود در نظر بگیریم. مکان قرار گیری حد سود جایی است که ما این احتمال را میدهیم که معامله انجام شده مجددا در خلاف جهت ما

برگشت کند و سودمان را کاهش دهد.

چرا تعیین حد سود مهم است؟

در تحلیل تکنیکال تعیین حد سود به اندازه حد ضرر مهم است. گاهی معامله گر به قدری درگیر تعیین نقطه ورود می‌شود که فراموش می‌کند

کی باید از سهم خارج شود و گاها ممکن است مقاومت داینامیک و استاتیک سودهایی که از یک معامله بدست آورده را ازدست بدهد.

در تعیین حد سود معامله گر بر اساس ابزاری که دارد نقطه‌ای که می‌خواهد از سهم خارج شود را تعیین می‌کند.

البته باید این نکته را در نظر داشته باشیم زمانی که جو کلی بازار و سهم خوب است، می‌توانیم حد سود را ارتقا دهیم ، در اصل به این عمل

تعیین حد سود شناور گفته می‌شود. برای مثال زمانی که قیمت 5000 تومان را برای خروج تعیین کردیم ولی شرایط بازار مناسب است، می‌توانیم

این حد سود را بالاتر ببریم و به 5500 تومان ارتقا دهیم. گاهی معامله گر برای تعیین نقطه ورود تلاش زیادی می‎کند و فراموش می‌کند که باید

برای نقطه خروج هم برنامه ریزی کند، و گاها ممکن است سودهایی که از یک معامله بدست آورده را ازدست بدهد و گاها سر به سر

یا با ضرر از معامله خارج شود

تعیین حد سود :

برای مثال یک معامله گر می‌گوید که سهم را در کف کانال صعودی می‌خرم و در سقف کانال می‌فروشم. خریدش تعیین نقطه ورود و فروشش

تعیین نقطه خروج محسوب می‌شود. حال اگر شرایط بازار و سهم خوب بود، معامله گر هدف دومی را برای سهمش در نظر می‌گیرد و می‌گوید

تا هدف دوم صبر می‌کنم و بعد از رسیدن به این نقطه سهم را می‌فروشم.

معامله گر در نهایت همان طور که برای خرید سهم برنامه ریزی می‌کند و نقطه ورود را تعیین می‌کند، برای خروج از سهم هم باید برنامه داشته

ب اشد. معامله گر با تعیین محدوده حد سود، عملا نقطه خروج از سهم را تعیین می‌کند.

نکته مهم دیگر در این ارتباط غلبه کردن به حس طمع است. وارن بافت می‌گوید ترس و طمع دو دشمن بزرگ معامله گر می‌باشد که برای موفقیت

در بورس باید بتوان این دو حس را به خوبی شناخت و بر آن غلبه کرد.

پس به عنوان یک معامله گر باید برای فروش سهم تان حتما برنامه داشته باشید. نمی‌توانید یک سهم را بخرید و بگویید

“حالا هر وقت حس کردم زمان مناسبی بود می‌فروشمش”. استفاده از نقطه ورود و خروج بسیار مهم است.

این را همیشه به خاطر داشته باشید مقاومت داینامیک و استاتیک مقاومت داینامیک و استاتیک که نمی‌توان یک سهم را بدون برنامه و فقط به دلیل اینکه کانالی یا شخصی گفته در هر قیمتی بخریم و

بفروشیم ، معامله بدون برنامه فقط منجر به ضرر خواهد شد.

چگونه حد سود را تعیین کنیم؟

تعیین حد سود بستگی به استراتژی معاملاتی معامله گر دارد و نمی‌توان یک نسخه همگانی برای آن پیچید. حدسود شما با توجه به اینکه

معاملاتتان را بر اساس تحلیل تکنیکال انجام می‌دهید و یا تحلیل بنیادی متفاوت میباشد.

حد سود در تحلیل بنیـادی

یکی از مهم ترین روش‌های ارزیابی وضعیت دارایی‌ها در بازار مالی، تحلیل بنیادی است. عمده تمرکز تحلیل‌گران بنیادی حین سرمایه‌گذاری

در بازار سهام، تعیین ارزش ذاتی سهم بر اساس روش‌ها و معیارهای گوناگون است. این سبک تحلیلی که اصطلاحاً سرمایه‌گذاری ارزشی

نامیده می‌شود؛ در واقع یکی از قدیمی ترین روش‌های تحلیل بنیادی می‌باشد.

به بیان ساده تحلیل‌گران ارزشی به دنبال سهامی هستند که قیمت آن در تابلوی بازار بورس، کمتر از ارزش ذاتی این سهم باشد. زیرا

این روش بیان می‌کند که قیمت چنین سهامی همواره به سوی ارزش واقعی خود سوق دارند.

همان‌طور که مشاهده می‌کنید در این روش حد سود، رسیدن قیمت به ارزش ذاتی سهم می‌باشد و عموماً زمانی هم برای کسب این سود

متصور نیستند. به طور مثال در تحلیل بنیادی به این نتیجه می‌رسید که ارزش ذاتی سهم شما 2000 ریال است؛ ولی قیمت حال حاضر بازار

1000 ریال می‌باشد، پس حد سود خود را 2000 ریال قرار می‌دهید و هر وقت قیمت به این عدد رسید از معامله خارج می‌شوید.

حد سود در تحلیل تکنیکال

پیروان تحلیل تکنیکال بر اساس گذشته قیمت، نقطه خروج از معاملات را تعیین می‌کنند. با توجه به تعداد بالای افرادی که از تحلیل نموداری

به منظور انجام معاملات خود در بازار مالی استفاده می‌کنند؛ بسیاری از سرمایه‌گذاران صرفاً حد سود و زیان قیمتی را می‌شناسند و معمولاً

تمرکز اصلی مربیان معامله‌گری نیز بر آموزش این روش مدیریت معاملات است.

در واقع استفاده از نمودار قیمت برای تعیین نقاط خروج روشی مرسوم است که بعضاً معامله‌گرانی که از سایر روش‌های تحلیل استفاده می‌کنند

نیز، برای تعیین حد سود و زیان خود از علم تکنیکال بهره می‌برند. تعیین حد سود و زیان بر اساس قیمت شامل روش‌های مختلفی می‌باشد که

در ادامه به ذکر چند مورد از رایج ترین آن‌ها می‌پردازیم:

حال هریک از این روش هارا باهم مرور میکنیم حتما تا انتهای این مقاله با ما همراه باشید :

1- تعیین حد سود با استفاده از خطوط روند ( سطوح حمایت و مقاومت) :

این خطوط از اتصال نقاط چرخش قیمت در نمودار تشکیل می‌شود. در تحلیل تکنیکال از خط روند برای تشخیص نقاط احتمالی واکنش بازار

استفاده می‌کنند. این خطوط بر اساس شرایط بازار و نمودار می‌توانند خاصیت حمایتی یا مقاومتی داشته باشند. این روش برای معامله گران

نقش حیاتی دارد چون به آنها در تشخیص نقاط مهم عرضه و تقاضا ، که می‌توانند عامل تغییر مسیر بازار و شکل‌گیری روند جدید باشند کمک می‌کند.

ما دو نوع خطوط روند داریم:

1-خطوط روند استاتیک

2-خطوط روند داینامیک

حمایت و مقاومت استاتیـک :

به حمایت یا مقاومتی که در هر شرایطی مقدار ریالی آن ثابت بوده و وابسته به زمان نیست، حمایت و مقاومت استاتیک می‌گویند. بطور مثال

می‌گوییم مقاومت ۱۴۰ ریال یا مقاومت ۵۵۰ ریال، مقاومت این سهم است. هر زمانی که قیمت به این سطح نزدیک شود، ما شاهد حمایت یا

مقاومت هستیم. اگر قیمت در حال ریزش باشد شاهد حمایت و اگر در حال صعود به آن سطح قیمتی باشد به مقاومت خودش نزدیک می‌شود.

ساده ترین حالت همان حمایت و مقاومت افقی است که به صورت معمول داریم و جز حمایت و مقاومت های استاتیک به حساب می‌آید.

تصویر زیر را مشاهده کنید خط روند که نقش مقاومت دارد مشخص شده است:

حمایت و مقاومت داینامیک:

به حمایت یا مقاومتی که وابسته به زمان بوده و با توجه به شرایط مختلف مقدار ریالی آن متفاوت است، حمایت و مقاومت داینامیک می‌گویند.

بطور مثال در مبحث خط روند ها با توجه به اینکه قیمت در کجا با خط روند برخورد می‌کند و در آنجا حمایت یا مقاومت دارد، مبلغ ریالی آن سطح

هم متفاوت خواهد بود.

تصویر زیر را مشاهده کنید خطوط روند داینامیک که نقش مقاومت و حمایت دارند مشخص شده است:

اساسی‌ترین مفهوم در مورد رسم این خط، وجود حداقل دو نقطه برای ترسیم یک خط روند است.

به عبارت دیگر خط روند از اتصال حداقل دو کف یا سقف قیمت در نمودار تشکیل می‌شود.

نکات مهم در ارتباط با خط روند:

1- هرچه خط روند سابقه زمانی بیشتری داشته باشد از اعتبار بالاتری برخوردار خواهد بود.

2- هرچقدر خطوط روند شیب کمتری داشته باشند اعتبار بیشتری خواهند داشت.

با استفاده از گذشته سهم خطوط حمایت و مقاومت را رسم میکنیم و به این صورت برای سهم حد سود و حد ضرر تعیین میکنیم.

در این مقاله به تعریف حد سود و انواع آن پرداختیم ، یکی از انواع تکنیکالی آن یعنی تعیین حد سود به کمک خطوط روند را آموزش دادیم

حمایت و مقاومت یعنی چه؟

حمایت و مقاومت چیست پاسخ این سوال یکی از مهمترین مبانی تصمیمات اساسی فعالان بورس است.

حمایت یا Support و مقاومت یا Resistance دو مفهوم بسیار مهم در تحلیل تکنیکال نمودار قیمت هستند.

فرض کنید قیمت در حال افزایش است و این روند افزایشی به مرور قله‌های جدیدتری را فتح می‌کند.

حال ممکن است این روند به قیمت خاصی برخورد نموده و توقف کند و نتواند به افزایش خود ادامه دهد.

چنین نقطه‌ای که در برابر افزایش بیشتر قیمت سد و مانعی محسوب شود را مقاومت می‌نامند.

در یک روند کاهشی قیمت و در حالت عکس هم ممکن است شاهد ایجاد چنین شرایطی باشیم.

مثلا فرض کنید قیمت در حال کاهش مداوم باشد و هیچ مانعی نتواند جلودار این کاهش باشد.

حال زمانیکه انرژی نزولی این روند قیمت در عبور از قیمت خاصی پایان یابد، این قیمت یک حمایت محسوب می‌شود.

در دو مثال بالا مقاومت و حمایت قیمت را در یک نقطه یا یک قیمت خاص فرض کردیم.

اما در دنیای واقعی ممکن است با یک کرانه حمایتی و مقاومتی یا یک بازه حمایتی و مقاومتی یا Support and Resistance Zone سر و کار داشته باشیم.

خط حمایت و مقاومت

گاهی دیده می‌شود در قیمتی خاص، شاهد ثبت و ایجاد چند حمایت یا چند مقاومت هستیم.

وقتی این نقاط را به هم وصل کنیم در حقیقت یک خط حمایت یا یک خط مقاومت به وجود آمده است.

خطوط حمایت و مقاومت یا Support and Resistance Lines در حقیقت ردپای برخورد قیمت و شکست قیمت در عبور از یک مانع هستند.

این سطوح حمایتی و مقاومتی از ارزشمندترین اطلاعات روی نمودار قیمت در متاتریدر هستند.

در نرم‌افزار متاتریدر ابزارهای رایگان زیادی وجود دارد که به دقت تمام این سطوح ارزشمند را نمایش می‌دهند.

اینکه یک سطح یا یک بازه حمایت و مقاومت چیست را به وضوح می‌توان در نمودارهای قیمت متاتریدر با چشم دید!

شکست حمایت و مقاومت

در طول زمان، یک حمایت یا مقاومت قیمتی، ممکن است توان ادامه نداشته باشد و بالاخره شکسته شود.

در چنین شرایطی یک بریک آوت اتفاق افتاده و آن سطح یا ناحیه، نقش قبلی خود را از دست می‌دهد.

عبور قیمت از مانع قبلی خود یعنی اینکه ما باید تحلیل قبلی را مجددا بررسی کرده و بهینه سازی نماییم.

سیگنال خروج قیمت از سد پیش روی خود را باید یکی از مهمترین سیگنالهای قیمتی در متاتریدر بدانیم.

شکست یک حمایت به معنی ادامه نزول قیمت و رفتن به کف‌های پایین‌تری در نمودار است.

همچنین با شکست یک مقاومت نیز، قیمت به فکر افزایش بیشتر و فتح قله‌های جدیدتری خواهد بود.

این سیگنال ارزشمند با گذشت زمان ما را به سمت اهداف بعدی قیمت در چارت متاتریدر راهنمایی می‌کند.

حال بهتر است پس از این شکست، در چارت متاتریدر هدف بعدی روند قیمت را پیدا کرده و محاسبه نماییم.

تبدیل حمایت و مقاومت

جواب سوال حمایت و مقاومت چیست را فهمیدیم اما این پاسخ ممکن است با گذشت زمان تغییر نماید.

یعنی ممکن است با ورود پتانسیلی جدید در روند قیمت، نقش حمایتی و مقاومتی کاملا جابجا شود!

معنی این اتفاق این است که در شرایط جدید، پتانسیل قبلی مانع سر راه قیمت، کاملا به پایان رسیده است.

از دیدگاهی دیگر می‌توان گفت که انرژی بالاتری در روند پدید آمده که توانسته مانع قبلی خود را از سر راه بردارد.

یعنی مقاومت و حمایت قیمت، گاهی موقتی بوده و ماندگار نیستند و امکان تبدیل شدن به مانعی عکس حالت قبلی خود را نیز دارند.

خوشبختانه این اتفاق بسیار مهم که در قیمت افتاده را می‌توان به راحتی در متاتریدر مشاهده کرد.

حتی اولین خروجهای قیمت از موانع مسیر را هم می‌توان خیلی زود و به موقع و البته با جزییات در متاتریدر رصد نمود.

پس بایسته است سرمایه‌گذار در فرصتهای مختلف، نمودارهای قیمت مربوط به پرتفوی خود را در متاتریدر بررسی نماید.

به این ترتیب متاتریدر یک ابزار بسیار مناسب برای بهینه سازی پرتفوی شخصی خواهد بود.

درک مفهوم مقاومت و حمایت در تحلیل تکنیکال

در میان تمام جنبه های تجزیه و تحلیل تکنیکال ، شاید مهمترین و عملی ترین مفاهیم، حمایت و مقاومت باشند . بسیاری از جنبه های دیگر تجزیه و تحلیل تکنیکال ، مانند الگوهای قیمت ، بر اساس مفاهیم اصلی حمایت و مقاومت است .

پشتیبانی نشان دهنده سطح پایینی است که قیمت سهام با گذشت زمان به آن می رسد ، در حالی که مقاومت نشان دهنده سطح بالایی است که قیمت سهام با گذشت زمان به آن می رسد . پشتیبانی وقتی تحقق می یابد که قیمت سهام به حدی برسد که معامله گران را وادار به خرید کند . این خرید ارتجاعی باعث می شود که قیمت سهام افت کند مقاومت داینامیک و استاتیک و روند صعودی را شروع کند . برعکس ، مقاومت وقتی تحقق می یابد که قیمت سهام به حدی برسد که معامله گران را وادار به فروش کند . این فروش باعث می شود که قیمت سهام افزایش پیدا نکند و افت کند .

یکی از راه هایی که می توانید سطح حمایت و مقاومت را پیدا کنید ترسیم خطوط تخیلی روی نمودار است که پایین ترین قیمت سهام را به هم متصل می کند . این خطوط را می توان به صورت افقی یا مورب ترسیم کرد .

نکته مهم ، سطح حمایت و مقاومت برآورد شده و لزوماً قیمت دقیق نیست . سعی کنید هنگام شناسایی حمایت و مقاومت ، روی مناطق قیمت تمرکز کنید .

شناسایی حمایت

به طور کلی دو نوع حمایت وجود دارد : افقی و مورب . د ر این مثال اول ، می توانید نمونه ای از حمایت افقی را ببینید که در سهام 182 دلار مقاومت داینامیک و استاتیک تشکیل شده است ، همانطور که در شکل 1 مشاهده شده است . توجه کنید که چگونه سهام روند نزولی را متوقف کرده و پس از معامله به 182 دلار در چهار موقعیت مختلف شروع به حرکت می کند . ا ین چهار پایین تقریباً مساوی ، وقتی توسط یک خط به هم متصل شوند ، حمایت ایجاد می کنند . معامله گر شناسایی این حمایت ممکن است سعی کند سهام نزدیک به حمایت را بخرد .

مثال حمایت افقی

نوع دوم حمایت مورب است . مانند حمایت افقی ، حمایت مورب از طریق اتصال سطح پایین تشکیل می شود . تفاوت با حمایت مورب د ر این است که پایین ترها به ترتیب بیشتر هستند زیرا سهام در روند صعودی قرار دارد . نمونه ای از حمایت مورب را می توانید در شکل 2 مشاهده کنید . توجه داشته باشید که چگونه سهام در چندین نوبت پس از افت قیمت در نزدیکی خط حمایت مورب ، روند نزولی را متوقف کرده و ر وند رو به بالا را ادامه می دهد . معامله گر شناسایی این حمایت ممکن است سعی کند سهام نزدیک به حمایت را بخرد .

مثال حمایت مورب

شناسایی مقاومت

مانند حمایت ، به طور معمول دو نوع مقاومت وجود دارد : افقی و مورب . نمودار در شکل 3 نمونه ای از مقاومت افقی را نشان می دهد که سهام در چندین نوبت قبل از تغییر قیمت تا حدود 115 دلار معامله کرد . یک معامله گر با شناسایی این مقاومت ممکن است سهام را در نزدیکی مقاومت بفروشد .

مثال مقاومت افقی

نوع دوم مقاومت مورب است که به طور معمول در متن روند نزولی شکل می گیرد . مقاومت مورب با اتصال مرتبه های پایین تر به ترتیب شکل می گیرد . می توانید نمونه ای از مقاومت مورب را در شکل 4 در زمینه روند نزولی مشاهده کنید . توجه داشته باشید که چگونه سهام روند صعودی را متوقف کرد و روند کلی نزولی را در چندین نوبت در نزدیکی خط مقاومت مورب از سر گرفت . یک معامله گر با مشاهده این مقاومت ممکن است ا ز خرید سهام جلوگیری کند یا بفروشد .

مثال مقاومت مورب

اعمال حمایت و مقاومت

موثرترین راه برای اعمال حمایت و مقاومت ، نظارت بر شکست است . شکست زمانی است که سهام به زیر سطح حمایت برسد و سهام از مقاومت بالاتر رود .

یکی از راه های استفاده برخی از معامله گران از شکست حمایت ، فروش سهام در انتظار کاهش بیشتر و تلاش برای کاهش ضررهای احتمالی است . نمونه ای از این مورد در شکل 5 مشاهده شده است . توجه کنید که سهام پس از شکست در زیر سطح حمایت مورب ، همچنان به افت ادامه داد .

مثال شکست زیر حمایت

برخی از معامله گران سهام نزدیک مقاومت را رصد می کنند و پس از آنکه سهام با شکست بیش از مقاومت مواجه شد ، خرید می کنند . نمونه ای از شکست در بالای مقاومت را در شکل 6 مشاهده می کنید . معامله گری که این سهام را نظارت می کند ممکن است سهام را در روز شکست خریداری کرده باشد و در روزهای بعدی سود بالقوه داشته باشد .

مثال شکست بالای مقاومت

فروش سهام با شکست در زیر سطح حمایت یا خرید سهام با شکست بالاتر از مقاومت ، چند روش برای اعمال حمایت و مقاومت است .