اشتباهات همیشه قابل بخششاند، به این شرط که فرد جرئت پذیرفتن آن را داشته باشد.
3 موضوع طلایی در انتخاب سرمایه گذاری مناسب
اگر برای یک بار هم به فکر سرمایه گذاری افتاده باشید این سوال در ذهنتان شکل گرفته است که نکات مهم برای انجام یک سرمایه گذاری مناسب کدام است؟ پرسیدن این سوال کاملا درست و به جا است اما این که بدون شناخت از خودمان و نکاتی که باید بدانیم انتظار داشته باشیم یک گزینه سرمایه گذاری مناسب را به سرعت و بدون تحلیل انتخاب کنیم کاری بس اشتباه است. بی شک تمام زمینههای سرمایه گذاری برای شروع یک فعالیت آینده نگرانه مانند سرمایه گذاری مناسب هستند، اما هر زمینهای مناسب یک نوع شخصیت است و به میزان ریسکپذیری و ریسک گریزی یا نوع زندگی وی هم برمیگردد. پس بهتر است قبل از هر چیز نکات اولیه را برای این انتخاب مهم بدانیم.
نیازها و اهداف
در همین اول کار بی حوصلگی به خرج ندهید و روی یک برگ کاغذ و در تنهایی بنشینید و بدون قضاوت دیگران شروع به نوشتن نیازها و اهدافی که دارید کنید. در این مرحله تنها خودتان و قلم و کاغذ است که حکم میکند. از نوشتن هیچ کدام از نیازها و اهداف خود رودربایستی نداشته باشید. بله، درست است. امکان دارد بعد از گذشت چند روز بعضی از نیازها و اهدافی که نوشتهاید را خط بزنید اما خود را دچار خودسانسوری نکنید.
زمانبندی
بعد از این که اهداف و نیازهایتان را نوشتید و گام اول برای انتخاب زمینه سرمایه گذاری مناسب را برداشتید به سراغ این نکته بروید که برای رسیدن به هر کدام از اهداف و نیازهایتان چقدر زمان نیاز دارید. به عنوان مثال اگر یکی از اهداف در اولویت شما این است که خانه بخرید پس باید زمان بیشتری را برای سرمایه گذاری و پس انداز در نظر بگیرید و زمینه سرمایه گذاری مناسب برای رسیدن به این هدف را انتخاب کنید. یا اگر میخواهید به یک سفر خارج از کشور بروید باید زمانبندیتان را مطابق با میزان پولی که میخواهید از سرمایه گذاری به دست آورید تنظیم کنید.
برنامه زیری برای سرمایه گذاری
شناخت نیازها و اهداف و زمانبندی برای رسیدن به هر کدامشان تا به این جای کار توانسته ما را در مسیر انتخاب زمینه سرمایه گذاری مناسب هدایت کند. اما گفتن یک نکته قبل از انتخاب زمینه سرمایه گذاری مناسب این است که برخی از این زمینهها مانند بورس میتواند با رشد و سوددهی پرسرعت، ما را زودتر به هدفمان نزدیک کند. اما این واقعیت را باید در نظر داشت که هر چه یک زمینه سرمایه گذاری پربازده باشد از آن طرف میزان ریسک سرمایه گذاری در آن نیز زیاد است. باید قبل از اقدام به انتخاب یکی از زمینهها حتما سنجش ریسک انجام دهیم. بعضی از شخصیتهای سرمایه گذاری ریسک پذیر هستند و برخی دیگر ریسک گریز؛ هر کدام از ما در مورد خودمان باید بدانیم که جز کدام دسته هستیم.
نتیجه گیری
در مسیر انتخاب زمینه مناسب سرمایه گذاری، دسته بندیها و مشخص شدن اهداف و نیازها اولین نکاتی هستند که باید مدنظر قرار داد. از طرف دیگر روحیه سرمایه گذاری هر شخص بنا بر این که فردی ریسک پذیر است یا ریسک گریز نیز باید مشخص شود تا بتوان سرمایه گذاری درست و عاقلانهای انجام داد.
تکرار مکررات در بورس / ضربه به بازار با تصمیمات اشتباه
در چند ماه اخیر شاخص کل بورس وضعیت بدی را تجربه کرده است، یک کارشناس بازار به بررسی علت و راهحل این موضوع پرداخت.
به گزارش تجارتنیوز، در چند ماه اخیر شاخص کل بورس وضعیت بدی را تجربه کرده است، یک کارشناس بازار به بررسی علت و راهحل این موضوع پرداخت.
هلن عصمتپناه، کارشناس بازار سرمایه گفت: این انتخاب سرمایه گذار اشتباه روزها تداوم کمرمقی و کمجانی ارزش معاملات و نقدینگی موجود در بازار همچنان پایدار است. هنوز هیچ نشانی از بهبود بازار به چشم نمیخورد.
وی ادامه داد: با وجود این شرایط در کلیت بازار اثر خاصی از شرایط صعود دیده نمیشود. هیجان بازار روزبهروز در حال گستردهتر شدن میباشد.
این کارشناس بازار سرمایه توضیح داد: از نگاه تحلیلگران تکنیکال، شاخص کل حمایت خود را از دست داده است. با توجه به عدم اعتماد شدید سهامداران، ارزش معاملات پایین، نبود نقدینگی و … افزایش تقاضا در این نقاط حمایتی، کم رنگ است. نگاه چارتیستها مبنی بر تداوم روند نزولی و تداوم افزایش فشار فروش در بازار است.
عصمتپناه اظهار کرد: بنابراین با توجه به اینکه مدتی است بستر بازار برای صنایع کوچک و برخی تک سهم های انتخابی با تحلیل درست، جهت نوسان گیری و معاملات روزانه فراهم شده، سهامداران با استراتژی سیو سود و اصل پول خود، ورود و خروج کوتاه مدت در این نمادها را ترجیح میدهند. نقدینگی بیشتر در صنایع کوچک و برخی تک سهمها در گردش سریع است. چرا که حرکت صنایع بزرگ نیاز به پول بزرگ دارد، به همین دلیل است در فضای این روزهای بورس، نوسانگیری برای حقیقی و حتی حقوقیها پررنگ شده است.
صنایع خبرمحور بورس
وی گفت: در این میان با توجه به اینکه این روزها اکثر صنایع و نمادها خبر محور هستند. ارائه گزارشات شش ماهه شرکتها شاید بتواند محرک مثبتی برای بازار باشد. برخی تک سهمها نیز با انتخاب در نقاط درست سهامدار را به درصدی سود برساند. اما برای کلیت بازار یک روند متعادل در خوشبینانه ترین حالت پیشبینی میشود.
این کارشناس بازار سرمایه ادامه داد: اکثر تحلیلگران بر این باورند که بازار کمتر از تورم رشد خواهد کرد. در این میان میتوان شاهد نوسان های مثبتی در بازار بود. اما تا زمانی که ریسکهای اصلی بازار تعدیل نشود این نوسان های مثبت را نمیتوان به عنوان برگشت بازار تلقی کرد.
تاثیر برجام و دلار روی بازار
عصمتپناه اظهار کرد: فضای توافقات فعلا کم رنگ است. نرخ ارز آزاد نیز وارد کانال ۳۰ هزار تومان شد. از سوی فاصله نرخ نیما و آزاد کم، نرخ بهره بین بانکی نیز به نزدیکی ۲۱درصد رسید.
این کارشناس بازار سرمایه توضیح داد: با توجه به اینکه چشم انداز صعود خاصی برای کامودیتیها به دلیل افزایش احتمالی نرخ بهره توسط فدرال رزرو دیده نمیشود. نقدینگی هم در بازار نیست، توجه بازار به صنایع بزرگ و دلاری کمرنگ است.
ضربه به بازار با عرضه اولیه و افزایش دامنه نوسان
وی تشریح کرد: مهمترین مشکل بورس از دست رفتن اعتماد و سرمایه سهامداران است. تصمیمات اشتباه در راستای بازار همچنان ادامه دارد، تصمیماتی چون عرضه اولیههای اشتباه و افزایش دامنه نوسان در زمان نادرست و … درنتیجه انتظار میرود تصمیات اساسی مبنی بر اصلاح ساختار مالی و گسترش بازار از سوی مسولان گرفته شود تا حداقل، کمی اعتماد به بازار سرمایه برگردد.
عصمتپناه با اشاره به روند بازار گرفت: اگر قرار باشد روند بورس به همین منوال ادامه داشته باشد و هیچ تصمیم اساسی و حمایتی انجام شود. با توجه با شرایط کسل کننده در کلیت اقتصاد کشور و با توجه به اینکه قیمت اکثر نمادها به محدوده سال ۹۸ قبل از رشد سال ۹۹ رسیده، سهامداران همچنان باید نظارهگر باشند.
وی تاکید کرد: همچنان ابهام در چیدمان سبد با وجود بلاتکلیفیها در بورس وجود دارد، آنهایی که نقدینگی در دست دارند در سرمایهگذاری بلاتکلیف هستند.
این کارشناس بازار سرمایه در نهایت گفت: در شرایط نوسانی بورس بسیاری از سهامداران متضرر نیز با رسیدن به نقطه سر به سر در حال خروج از بازار هستند.
پول خود را کجا سرمایه گذاری کنیم؟
انتظارات تورمی در سطح جامعه افزایش یافته است این واقعیت را می توان از فوران قیمت دلار، طلا و سکه نیز متوجه شد. قیمت دلار به بالای 31 هزار تومان، قیمت طلا به بالای یک میلیون و 400 هزار تومان و قیمت سکه امامی به بالای 15 میلیون تومان رسیده است و حالا سوال بسیاری از مردم این است که در چنین شرایط تورمی پول خود را کجا سرمایه گذاری کنند تا از گزند تورم در امان بماند.
تصویر شماره 1- سرمایه گذاری موفق در سال 1401
افزایش نرخ بهره ی بین بانکی نیز نشان از افزایش تورم انتظاری در اقتصاد کشور خبر می دهد. شکاف میان قیمت دلار آزاد با دلار متشکل ارزی و دلار نیمایی نیز به ترتیب به 20 و 30 درصد رسیده است که این عامل نیز از رشد انتظارات تورمی حکایت می کند. موتور انتظارات تورمی تحت تأثیر منفی شدن فضای مذاکرات هسته ای و همینطور حذف ارز دولتی روشن شد و با هجوم تقاضا به بازارهای سرمایه ای و حتی کالایی قیمت ها اوج گرفت. اما حالا معلوم نیست این آتش رشد قیمت ها کی فروکش کند.
با این شرایط نگه داشتن پول نقد و ریال می تواند ارزش سرمایه ها و قدرت خریدمان را در ماه های آینده به شدت کاهش دهد. حال سوال اینجاست پول خود را به چه چیزی تبدیل کنیم تا ارزش آن حفظ شود؟ پیشنهاد مدیران آهن به اقشار متوسط جامعه که هم سرمایه انتخاب سرمایه گذار اشتباه های زیادی ندارند و هم وقت و سواد مالی کمی دارند این است که به سرمایه گذاری غیر مستقیم در بازار سهام پرداخته و با ورود به بازار بورس در مورد خرید سهام صندوق های سرمایه گذاری قابل معامله (ETF) در بورس تصمیم گیری کنند.
چرا اکنون سرمایه گذاری مهم تر است؟
در حال حاضر تورم 40 درصدی بر اقتصاد کشور سایه افکنده و رشد پایه پولی و نقدینگی همچنان بالاست و درست به همین دلیل اکنون سرمایه گذاری از اهمیت بالاتری برخوردار است چرا که یک سرمایه گذاری درست می تواند امنیت اقتصادی یک خانواده و یا بنگاه اقتصادی را در سال جاری تضمین کند. از طرف دیگر تعلل در سرمایه گذاری و یا سرمایه گذاری غیر اصولی و پرریسک نیز می تواند سرنوشت اقتصادی یک خانواده یا بنگاه اقتصادی را به خطر انداخته و باعث فقر خانواده و یا ورشکستگی آن بنگاه اقتصادی شود.
زمان ورود به بازارهای سرمایه ای
تا به حال به اهمیت سرمایه گذاری در وضعیت تورمی فعلی پرداختیم اما شاید طریقه ی سرمایه گذاری و انتخاب بازار هدف مهم تر از تصمیم به سرمایه گذاری کردن باشد. یک سرمایه گذاری اشتباه و هیجانی می تواند حتی آثاری مخرب تر نسبت به سرمایه گذاری نکردن داشته باشد که نمونه ی این نوع رفتار غیر حرفه ای سرمایه گذاران را می توان از فروردین تا مرداد سال 99 در بازار بورس ایران مشاهده کرد.
در این بازه ی زمانی علی رغم آنکه بسیاری از متخصصان و کارشناسان بازار سرمایه به مردم هشدار می دادند که رشد شاخص بورس حبابی است اما رفتار هیجانی و گله ای بسیاری از سرمایه گذاران حقیقی و خرد که با بازارهای مالی و سرمایه ای آشنایی چندانی نداشتند تغییری نکرد و در نهایت با سقوط بورس خسارات و زیان های شدیدی به این دسته از سرمایه گذاران وارد آمد.
حرفه ای های سرمایه گذاری وقتی بازاری رکودی می شود با ورود به آن بازار در کف قیمتی خود خریدشان را انجام می دهند و پس از دوره ی رونق و جهش قیمت ها از آن بازار خارج شده و سرمایه های خود را به بازاری دیگر که در آستانه ی رشد است انتقال می دهند و همیشه یک گام از رفتار عمومی مردم جلوترند. اما مردم عادی به اشتباه بازارهایی را برای سرمایه گذاری انتخاب می کنند که رشد خود را کرده و اشباع شده اند.
پول خود را کجا سرمایه گذاری کنیم؟
به همین علت به نظر می رسد با توجه به رشد قیمت دلار، طلا و سکه از ابتدای سال تا کنون ورود به این بازارها در شرایط کنونی پر ریسک است مخصوصا برای سرمایه گذارانی که افق دید سرمایه گذاری آن ها کوتاه مدت است. بازار خودرو و مسکن نیز با توجه به قیمت های بالای واحدهای مسکونی و خودرو عملا از دسترس بسیاری از اقشار مختلف جامعه خارج شده و بازار بیت کوین و سایر ارزهای دیجیتال نیز بسیار پرریسک است.
حال بورس در 1401 خوب می شود؟
در چنین وضعیتی بورس بهترین گزینه ی سرمایه گذاری برای قشر متوسط جامعه به نظر می آید. بازار سرمایه پس از سقوط در تابستان سال 99 در اثر شوک وارده به خواب عمیق زمستانی فرو رفت و تقریبا 1.5 سال طول کشید تا از این خواب زمستانی برخیزد. از انتهای بهمن سال گذشته بازار سرمایه پس از فراز و نشیب های زیاد و عمدتا ناامیدکننده در سال 1400 بالاخره روندی صعودی به خود گرفت و تا کنون 20 درصد رشد کرده و حالا شاخص کل به بالای سطح یک میلیون و 500 هزار واحد رسیده که از نظر روانی سطح حساس و مهمی تلقی می شود.
با توجه به اینکه اقتصاد کشور امسال نیز تورم بالایی را تجربه خواهد کرد و انتخاب سرمایه گذار اشتباه نرخ ارز نیز همراه با آن رشد خواهد کرد پیش بینی می شود بازار سرمایه نیز تا انتهای سال به طور قابل توجهی رشد کند. دلار امروز به 31 هزار و 500 تومان رسیده که با توجه به شانس کم احیای برجام پیش بینی می شود تا انتهای امسال به عددی بین 35 تا 40 هزار تومان برسد روندی که حتما اثر مثبتی بر سوددهی سهام های مبتنی بر صادرات خواهد گذاشت.
اما سرمایه گذاری در بازار بورس به روش مستقیم یعنی خرید سهام و سبدگردانی توسط خود شخص سرمایه گذار نیاز به وقت و دانش حداقلی دارد که عموم مردم از آن محروم اند. اما آیا راهی هست تا مردم عادی که سواد مالی و سرمایه گذاری چندانی ندارند بتوانند در بازار سهام سرمایه گذاری کرده و به عنوان یک سهامدار از آن کسب سود کنند؟ بله چنین راهی وجود دارد.
سرمایه گذاری در بورس به روش غیر مستقیم
صندوق های سرمایه گذاری یک روش غیرمستقیم سرمایه گذاری است که این امکان را به سرمایه گذاران عادی و معمولی می دهد تا بدون صرف وقت و کسب دانش و مهارت بتوانند پول های خود را به صورت کاملا حرفه ای در بورس سرمایه گذاری کنند.
صاحبان صندوق های سرمایه گذاری متخصصین و حرفه ای های سرمایه گذاری را به استخدام خود در می آورند که از دانش مالی و اقتصادی بالایی برخوردار هستند و بنابراین می توانند با انتخاب بهترین سبد سهامی و تغییر وزن هر یک از آن ها در طول زمان سودآوری بالایی خلق کنند. علاوه بر این آنان ساز و کار بازارهای مالی و سرمایه ای را به خوبی می شناسند و در نتیجه به خوبی می توانند ریسک سرمایه گذاری های خود را مدیریت کنند.
اگر چه سرمایه گذاری در این صندوق ها به نسبت سپرده گذاری در بانک ها و یا سرمایه گذاری در صندوق های با درآمد ثابت ریسک خواهد داشت اما با توجه به شرایط کلان اقتصاد کشور احتمال سودآوری و بازده مثبت آن ها در سال 1401 به مراتب بیشتر از زیان دهی و بازده منفی آن هاست. علاوه بر این در صورت مثبت شدن بازده این صندوق ها سودهای کسب شده بسیار بیشتر از ضرر و زیان احتمالی این صندوق ها در صورت منفی شدن بازده آن ها خواهد بود.
راهنمای سرمایه گذاری در صندوق های سرمایه گذاری
ما به دو طریق می توانیم پول خود را در چنین صندوق هایی سرمایه گذاری کنیم. راه اول این است که پول خود را در اختیار این صندوق های سرمایه گذاری قرار دهیم و راه دوم این است که با داشتن کد سجام در سامانه ی آنلاین معاملات بورس اقدام به خرید سهام این صندوق های سرمایه گذاری کنیم.
با این کار بدون اینکه خود را به طور مستقیم و روزانه درگیر اخبار و تحلیل بازار کنیم در بازار سهام سرمایه گذاری کرده ایم و از مزایای سرمایه گذاری در این بازار بهره مند می شویم. در این سبک از سرمایه گذاری دغدغه و نگرانی کمتری خواهیم داشت زیرا سرمایه های خود را به دست خبره ها و حرفه ای های بازار سهام سپرده ایم که با احتمال بالایی در خرید و فروش سهام بهتر از ما عمل می کنند.
۱۰ اشتباهی که افراد باهوش دو بار تکرار نمیکنند
همه اشتباه میکنند (که البته اجتنابناپذیر است)، اما همه از اشتباهاتشان درس نمیگیرند. بعضی آدمها یک اشتباه را بارها و بارها تکرار میکنند و وقتی هیچ پیشرفتی نمیکنند حیران میمانند که دلیلش چیست. زمانی که مرتکب اشتباه میشویم اقرار به آن میتواند سخت باشد، گویی با پذیرفتن اشتباه از ارزشمان کم میشود. این نوع تفکر زمینهساز مشکل بزرگی است؛ زیرا تحقیقات اخیر این گفتهی قدیمیِ برآمده از عقل سلیم را ثابت کردهاند که برعهده گرفتن و پذیرش تمام و کمال خطاها تنها راه جلوگیری از تکرار آنهاست.
اشتباهات همیشه قابل بخششاند، به این شرط که فرد جرئت پذیرفتن آن را داشته باشد.
با این حال هنوز بسیاری از ما با این موضوع مبارزه میکنیم.
محققان آزمایشگاه کلینیک روانشناسی دانشگاه میشیگان در پژوهشی به این نکته پی بردند که افراد وقتی اشتباه میکنند یکی از این دو رویکرد را در پیش میگیرند. دستهی اول که نگرش ایستا دارند به جملاتی مانند این باور دارند: «فراموشش کن؛ هیچ وقت در این کار خوب نبودم». دستهی دوم که از نگرش رشد برخوردارند به عبارتهای این چنینی گرایش دارند: «خوب شد متوجه شدم! بگذار ببینم انتخاب سرمایه گذار اشتباه کجای کار اشتباه کردم تا دیگر تکرارش نکنم».
یکی از محققان این آزمایش میگوید: «با توجه کردن به اشتباهات، زمان و انرژی بیشتری را صرف اصلاح آنها میکنیم. نتیجه این است که اشتباه به نفع شما تمام میشود.»
افرادی که نگرش رشد دارند فارغ از آنچه پیش آمده از اشتباهات سربلند بیرون میآیند. چون اشتباهاتشان را میپذیرند و از آن برای بهتر شدن سود میبرند. در مقابل افراد با نگرش ایستا محکوم به تکرار اشتباهاتشان هستند چون برای چشمپوشی از آنها نهایت تلاششان را میکنند.
آدمهای باهوش و موفق به هیچوجه مصون از خطا نیستند صرفا نوع نگرششان است که آنها را قادر میکند از خطاهایشان درس بگیرند. به عبارت دیگر، آنها به ریشههای دردسری که درست کردهاند به سرعت پی میبرند و هرگز یک اشتباه را دو بار مرتکب نمیشوند.
اشتباهی که تکرار شود دیگر یک اشتباه نیست: یک تصمیم است.
برخی اشتباهاتی که در فهرست زیر میخوانید آنقدر وسوسهکنندهاند که همهی ما گهگاه مرتکب آنها میشویم. در حالیکه تقریبا همه چنین اشتباهاتی میکنند افراد باهوش تنها یک بار مرتکب آنها میشوند. این شما و این هم فهرست ۱۰ اشتباهی که افراد باهوش دو بار مرتکب نمیشوند.
۱. باور کردن آدمها و چیزهایی که بهنظر بیش از اندازه خوباند
برخی افراد آنقدر کاریزماتیک و با اعتماد به نفس هستند که ممکن است مجذوب و فریفتهی گفتارشان بشوید. آنها بیوقفه از میزان موفقیت کسبوکارشان میگویند، اینکه چقدر دیگران دوستشان دارند، با چه کسانی آشنا هستند و اینکه تا چه اندازه میتوانند موقعیتهای متنوع در اختیار شما بگذارند. آدمهای باهوش پیش از اینکه «دو بار» فکر کردن به معاملههای بیش از اندازه خوب را یاد بگیرند تنها کافی است «یک بار» فریب بخورند. نتیجهی سادهلوحی و فقدان ارزیابی بایسته میتواند فاجعهآمیز باشد. آدمهای باهوش پیش از دخیل شدن در موضوعی سؤالات جدی میپرسند زیرا متوجه هستند که هیچ کس، از جمله خود آنها، به آن خوبیای که به نظر میرسد نیست. خلاصه از ویژگی های افراد باهوش این است که زودباور نیستند.
۲. انجام مکرر یک رفتار و انتظار کشیدن برای نتیجهای متفاوت
آلبرت اینشتین گفته است: جنون یعنی انجام دوباره و دوبارهی یک کار و انتظار نتیجهی متفاوت داشتن. محبوبیت و بینش تَشَرزنندهی اینشتین ظاهرا بر فراوانیِ آدمهایی که مصمماند دو به علاوهی دو سرانجام مساوی با پنج میشود تأثیری نگذاشته است. آدمهای باهوش اما به روشی متفاوت عمل میکنند و یک بار تجربهی این ناکامی برایشان کافی است. حقیقت واضح است: اگر رویکرد قدیمی را ادامه بدهید نتایج قبلی را میگیرید؛ اینکه چقدر مشتاق نتیجهای دیگر باشید اهمیتی ندارد. آدمهای باهوش میدانند اگر خواهان نتیجهای متفاوتاند باید رویکردشان را تغییر بدهند، حتی اگر این کار رنجآور باشد.
۳. ضعف در به تأخیر انداختن لذتها
ما در زمانهای زندگی میکنیم که کتابهای تازه منتشرشده بیمعطلی روی دستگاههای الکترونیکیمان ظاهر میشوند. اخبار به سرعت از مناطق دور دست به ما میرسد و تقریبا هر چیزی میتواند ظرف مدت یک روز پشت درب خانهمان تحویل شود. آدمهای باهوش میدانند لذت به سرعت مهیا نخواهد شد و خیلی قبلتر از رسیدن به پاداش، کار سخت وجود دارد. علاوه بر این آنها میدانند چطور از این موضوع برای انگیزه دادن به خودشان در تمام گامهای مسیرِ دشوارِ رسیدن به موفقیت استفاده کنند؛ زیرا آنها از رنج و ناامیدیِ ناشی از رضایت دادن به چیزی کمتر از آنچه میتوانند باشند، خبر دارند.
۴. بدون حسابوکتاب خرج کردن
شما نمیتوانید آزادی مالی را تجربه کنید مگر اینکه بر طبق محدودیتهای یک حساب دخلوخرج عمل کنید. تعهد به حساب دخلوخرج چه در مسائل شخصی، و چه در مسائل کاری مجبورمان میکند بین خواسته و نیازمان انتخابهای حسابشده داشته باشیم.
آدمهای باهوش کافی است یک بار با صورتحسابی روبهرو شوند که از پسِ پرداختش برنمیآیند تا به فکر سروسامان دادن اعمالشان بیفتند. آنها این کار را با به حساب آوردن همهی مخارجی آغاز میکنند که پولشان صرف آنها شده است. آدمهای باهوش میدانند به محض اینکه بفهمند برای چه چیزهایی و به چه میزان خرج کردهاند انتخابهای درست خودبهخود نمایان میشوند. وسوسهی خوردن یک لیوان کافه لاتهی صبحگاهی خیلی کمتر میشود وقتی که بدانید سالانه به طور متوسط هزینهای معادل ۴ میلیون تومان برای آن میپردازید. داشتن حساب دخلوخرج تنها به معنی اطمینان یافتن از توانایی پرداخت بدهیها و صورتحسابها نیست؛ آدمهای باهوش میدانند داشتن حسابی سختگیرانه برای خرجها این اطمینان را به دنبال خواهد داشت که هرگز مجبور نیستند از فرصت پیش رویشان صرفنظر کنند؛ زیرا سرمایهی عزیزشان را برای روز مبادا جمع کردهاند. حساب دخلوخرج داشتن به زندگی نظم میدهد و نظم اساس انجامِ کارِ باکیفیت است.
۵. فراموش کردن چشمانداز کلی
اینکه تمام تلاشتان آنقدر وقف کار پیش رویتان باشد که تصویر کلی را فراموش کنید میتواند به سادگی اتفاق بیفتد. اما آدمهای باهوش یاد میگیرند که چطور این موضوع را با تطبیق دادن اولویتبندیهای روزمرهشان با یک هدف به دقت حسابشده، کنترل کنند. اینطور نیست که آنها به کارهایی که در مقیاس کوتاهمدت انجام میدهند بیتوجه باشند،افراد باهوش صرفا نظم و چشمانداز اصلاح مسیر را در صورت ضرورت دارا هستند. زندگی متشکل از تصاویر کلی است و زمانی که فرد توجه به آن را از دست بدهد، همه چیز دچار اشکال خواهد شد.
۶. انجام ندادن تکالیف
همگی گاهی در زندگی راه میانبر را انتخاب کردهایم. چه این میانبر کپی کردن تکالیف درس زیستشناسی از روی دست دوستمان بوده باشد، چه سلانه سلانه و بدون آمادگی وارد شدن به یک جلسهی مهم. آدمهای باهوش میدانند در حالی که احتمالا بعضی اوقات شانس با آنهاست، چنین رویکردی آنها را از تحقق کامل پتانسیلهایشان بازمیدارد. آنها روی شانس حساب نمیکنند و میدانند جایگزینی برای کارِ سخت و ارزیابی بایسته وجود ندارد. آنها میدانند اگر تکالیف خود را انجام ندهند هرگز چیزی یاد نمیگیرند. این مسیر میانبر یقینا منجر به از دست دادن کارتان میشود.
۷. نقش بازی کردن
سعی بر اینکه کسی باشیم که دیگران از ما میخواهند وسوسهکننده است. اما هیچ کس از آدم تقلبی خوشش نمیآید. سعی برای تبدیل شدن به کسی که نیستید هیچ وقت ثمرهی خوبی ندارد. آدمهای باهوش به محض اینکه برای اولین بار بهخاطر تصنعی بودن، فراموش کردن متن اجرای نمایش یا خارج شدن از نقششان، اخطار میگیرند این مسئله را میفهمند.
باقیِ آدمها انگار اصلا متوجه نیستند که سایرین همگی میتوانند درست از روی اعمال آنها این موضوع را متوجه شوند. این آدمها تشخیص نمیدهند رابطههایی که خراب کردهاند، شغلهایی که از دست دادهاند و فرصتهایی که سوزاندهاند به این خاطر بوده که خواستهاند آدمی باشند که نیستند.
در مقابل، آدمهای باهوش این ارتباط را به سرعت کشف میکنند و میفهمند شادی و موفقیت در گروی به رسمیت شناختن حقیقت درونیشان است.
۸. تلاش برای جلب رضایت همه
تقریبا همه در جایی از زندگی دچار این اشتباه میشوند. اما آدمهای باهوش به سرعت میفهمند راضی کردن همه غیرممکن است و تلاش برای راضی کردن همه نهایتا هیچ کس را راضی نخواهد کرد. آدمهای باهوش میدانند برای مؤثر بودن باید جرئت انتخابهای تاثیرگذار را داشته باشند. انتخابهایی که از نظر آنها درست هستند و البته ممکن است رضایت همه را به دنبال نداشته باشند.
برای تهیه مجموعه صوتی «رازهای موفقیت» کلیک کنید
۹. نقش قربانی را بازی کردن
گزارشهای خبری و شبکههای اجتماعی پر از داستانهایی هستند که افرادی در آنها میخواهند با ظاهر شدن در نقش قربانی اهدافشان را پیش ببرند. (مثلا دختری که فشار دادن گلویش با تکهای پارچه را جلوی دوربین شبکههای اجتماعی به نمایش میگذارد و به این شکل تعداد زیادی فالوور جمع میکند!)
آدمهای باهوش ممکن است یک بار ایفای نقش قربانی را امتحان کنند. اما به سرعت میفهمند این کار نوعی فریبکاری است و هر منفعتی حاصل از این روش به محض آنکه دیگران متوجه بازی شوند تمام میشود. نکتهی ظریف این استراتژی که تنها آدمهای واقعا باهوش آن را میفهمند این است که برای ایفای نقش قربانی باید از قدرتتان صرفنظر کنید، چیزی که نمیتوان قیمتی روی آن گذاشت.
۱۰. تلاش برای تغییر دادن دیگران
جادهی تغییر یک انسان تنها از مسیر اشتیاق و توانایی خود او برای تغییر میگذرد. البته تلاش برای تغییر آدمی که نمیخواهد تغییر کند وسوسهانگیز است. گویی خواستهی عمیق قلبی شما برای بهتر شدن (همانطور که موجب تغییر شما شده) آنها را نیز تغییر خواهد داد. بعضی آدمها فعالانه در جستوجوی افراد مشکلدار میگردند تا آنها را «درست» کنند. آدمهای باهوش ممکن است این اشتباه را یک بار مرتکب شوند اما پس از آن میفهمند قادر به تغییر هیچ کس نیستند، جز خودشان. در عوض آنها سعی میکنند آدمهای اصیل و مثبت را در زندگیشان داشته باشند و تلاش میکنند از آدمهای سرشار از مشکل که آنها را پایین میکشند دور بمانند.
در یک کلام
آدمهایی که هوش هیجانی بالایی دارند به این خاطر موفقاند که هیچگاه از آموختن باز نمیایستند. آنها هم از اشتباهات و هم از موفقیتهایشان درس میگیرند و دائما تغییرات مثبتی در خودشان به وجود میآورند.
شما انتخاب سرمایه گذار اشتباه خوانندگان «چطور» با کدام نگرش به زندگی نگاه میکنید؟ نگرش رشد یا نگرش ایستا؟ اشتباهات دیگری را سراغ دارید که افراد باهوش دوبار مرتکب آن نمیشوند؟ اگر نظری دارید با ما در میان بگذارید.
چگونه میتوانید بر صدا و لحن و شیوه بیان خود مسلطتر شوید تا ارائه تاثیرگذارتری داشته باشید؟
بزرگترین اشتباه حزب دموکرات سرمایه گذاری بر روی «هیلاری کلینتون» بود/ انتخاب ترامپ یک فرصت برای ایران است
این فعال سیاسی گفت: به نظر طیف اصولگرا باید از انتخاب ترامپ راضی باشند زیرا اگر او به شعارهای خود در زمان تبلیغات انتخابات جامه عمل بپوشاند موانعی ایجاد می شود که جناح راست از آن استفاده میکند و آن را مانند پتک بر سر دولت میکوبد و به مردم میگوید دیدید که دولت روحانی هم نتوانست معجزه کند.
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری برنا، متن مصاحبه «ابراهیم اصغرزاده» فعال سیاسی اصلاح طلب به شرح زیر است:
ترامپ برخلاف تصور بسیاری از کارشناسان رئیس جمهور منتخب آمریکا شد و به زودی سوگند یاد می کند. چرا مردم آمریکا رأی خود را به نام او به صندوق ریختند؟
انتخابات سال 2016 آمریکا در چند زمینه قابل بحث و بررسی است. «دونالد ترامپ»، «هیلاری کلینتون» و «برنی سندرز» هر کدام ویژگی خاص خودشان را دارند که با مطالعه سیاست های آنها میتوان به وضعیت کنونی جامعه آمریکا پی برد.
روزی که حزب دموکرات برنی سندرز را کنار گذاشتند و تمام سرمایه گذاری خود را بر روی هیلاری کلینتون انجام داند، دست به یک خودکشی زدند و از آن روز دیگر نتیجه قابل حدس بود. سندرز به خوبی می دانست در زیر پوسته ایالات متحده چه خبر است، حتی بارها در شعارهای تبلیغاتی خود نسبت به وضع موجود هشدار داد و گفت" جامعه امروز آمریکا آبستن حوادث اجتماعی است که فردا برایمان هزار و یک مشکل به وجود می آورد". وی بارها به افزایش شکاف طبقاتی، نبود آموزش و بهداشت و پایین بودن میزان دستمزدها در این کشور که خواست مردم بود، اشاره کرد. همین نکتهسنجی سندرز باعث شد او در مدت کوتاهی به یک چهره سیاسی محبوب در بین مردم آمریکا تبدیل شود. درست است که او دموکراتی با جریان فکری چپ بود، ولی مظهر تغییر برای مردم به شمار میرفت. اگر میماند امروز پیروز میدان انتخابات بود و به جای ترامپ قدم به کاخ سفید میگذاشت.
به نظر شما چرا کلینتون نتوانست رای مردم آمریکا را به دست آورد؟
برای پاسخ به این سوال ابتدا باید به گذشته هیلاری کلینتون بازگشت. او با وجود اینکه از میزان نارضایتی مردم از سیاستهای ابلاغی دولت اوباما اطلاع داشت، بازهم مدافع وضع موجود در ایالات متحده بود. بنابراین کلینتون نمیتوانست در مدت کوتاه چهره تغییر به خود بگیرد و از خواسته مردم حمایت کند، برای مردم هم قابل باور نیست که او یک شبه عوض شود و همین امر پاشنه آشیل کلینتون در انتخابات آمریکا شد.
ترامپ خواهان تغییر در جامعه آمریکا است؟ آیا این کشور با این انتخابات شاهد تغییر خواهد بود؟
محصول انتخابات تغییر وضع موجود است. مردم برای ایجاد تحولات به پای صندوقهای رای میروند؛ فرقی هم نمیکند ایران باشد یا آمریکا. اشکال کلینتون این بود که میخواست وضع موجود را حفظ کند در حالی که دو رقیب وی خواهان تغییر بودند. وقتی سندرز کنار گذاشته شد، کسانی که میخواستند به او رای دهند به سراغ ترامپ رفتند، همین اشتباه استراتژیک باعث شد ترامپ که منتقد وضع موجود بود رای بیاورد.
ترامپ در حال حاضر نماینده یک جنبش اجتماعی است که سالهاست در جامعه آمریکا به حاشیه رانده شده اند. او بارها در مناظرات و شعارهای تبلیغاتی خود از نژاد و لایهای از آمریکا دفاع کرد که به خاطر جهانیسازی شغل خودشان را از دست داده بودند و از لحاظ اقتصادی به مشکل برخوردند و حال با انتخاب ترامپ امید دارند به صحنه بازگردند.
انتخاب ترامپ به عنوان رئیس جمهوری آمریکا چه تاثیری میتواند بر روابط این کشور با اتحادیه اروپا بگذارد؟
ترامپ دارای تفکرات نژاد پرستانه است. آن چیزی میتواند موجب تنش بین رئیس جمهور جدید آمریکا و اروپا شود صادر شدن همین تفکرات است. اگر این اتفاق بیفتد، باعث افزایش جنگ سرد و نزاع بین ملتها میشود. اتحادیه اروپا سالهاست سعی میکند بحثهای نژادپرستانه را از میان بردارد، حال رئیس جهموری کشور ابرقدرتی مانند آمریکا آنها را بر زبان میآورد که میتواند برای این اتحادیه خطرناک باشد.
ترامپ بارها در مناظرات و تبلیغات خود اعلام کرد که برجام را قبول ندارد و حتی آن را پاره میکند، آیا او چنین ادعایی را میتواند جامه عمل بپوشاند، در حالی که برجام یک سند بینالمللی است و به جز آمریکا چند کشور دیگر نیز آن را امضا کردهاند؟
یکی از مسائلی که ترامپ به محض وارد شدن در کارزار انتخابات مطرح کرد، برجام بود. توافقی که نه تنها برای ملت ایران، بلکه برای طرفهای مذاکرهکننده نیز بسیار حائز اهمیت است. او به خوبی میداند اگر در برجام کارشکنی کند، اولین تاثیر آن روی خود ایالات متحده است. با این حساب بعید است به شعارهایی که در زمان تبلیغات انتخابات داده عمل کند.
ذکر این نکته ضروری است که دولت ما نیاز به رونق اقتصادی دارد و باید سرمایهداران خارجی را مجاب کند تا در ایران سرمایهگذاری کنند. از طرفی ما به دلیل تحریمهای بانکی با بحران انباشت سرمایه روبهرو هستیم و وقتی این کارشکنی صورت بگیرد قطعا ما نمیتوانیم مناسبات مالی درستی داشته باشیم و همین موضوع باعث فساد می شود.
ناگفته نماند انتخاب ترامپ برای کشور ما میتواند یک فرصت به وجود بیاورد. وقتی ترامپ به قدرت رسید اروپاییها از انتخاب او به عنوان رئیس جمهوری آمریکا ناراحت شدند که همین مسئله میتواند شکافی را میان آنها ایجاد کند. ایران نیز باید از این فرصت استفاده کند و به سمت بهبود دیپلماسی با اروپا گام بردارد و بعد با ابتکار عمل سعی کند به آمریکا فشار بیاورد تا به تعهدات خود در اجرای برجام عمل کند.
بعضیها این سوال را مطرح میکنند که اتحادیه اروپا با شروع کار ترامپ قدم به سوی ایران بردارد. چقدر این تفکر میتواند امکانپذیر باشد؟
این طرز تفکر اشتباه است. آمریکا ابرقدرت اقتصادی و نظامی در دنیاست و فرقی نمیکند دموکراتها یا جمهوریخواهان بر سر کار باشند. هیچ کدام از کشورهای اروپایی بدون توجه به آمریکا با ایران رابطه برقرار نمیکنند. چشمانداز رابطه ایران و آمریکا برای اتحادیه مهم است، ولی بدون اجازه قدم به جلو نمیگذارند زیرا به خوبی میدانند که اگر حمایت ایالات متحده را از دست بدهند، دیگر قدرتی در مجامع بینالمللی نخواهند داشت.
برخی از جریانهای سیاسی در داخل کشور از پیروزی ترامپ خشنود هستند. آیا واقعا انتخاب او به نفع کشور ماست؟
برای پاسخ به این سوال به زمانی باز گردیم که برجام به توافق رسید. چه کسانی در آن روزها مقابل آن ایستادند؟ آن را خیانت به ملت ایران خواندند؟ به نظر طیف اصولگرا باید از انتخاب ترامپ راضی باشند زیرا اگر او به شعارهای خود در زمان تبلیغات انتخابات جامه عمل بپوشاند موانعی ایجاد می شود که جناح راست از آن استفاده میکند و آن را مانند پتک بر سر دولت میکوبد و به مردم میگوید دیدید که دولت روحانی هم نتوانست معجزه کند.
آیا رفتار ترامپ میتواند بر انتخابات سال 96 تاثیر بگذارد و مانعی بر سر راه روحانی باشد؟
برگ برنده روحانی در انتخابات 96 برجام است. او باید تمامقد از وضع موجود و توافقی که صورت گرفته است، دفاع کند. اگر نتواند از عهده این امر به خوبی برآید با توجه به اینکه احمدینژاد هم نیست، جناح اصولگرا نیرویی را به میدان انتخابات روانه میکنند تا منتقد وضع موجود باشد و نیازی هم نباشد که زیاد هزینه کنند. همین نقدها میتواند رای را به نفع آن کاندیدا بدهد.
با توجه به تحلیلهایی که بیان کردید، وضعیت روحانی را در انتخابات سال 96 چگونه ارزیابی میکنید؟
اصلاحطلبان ماههاست که اعلام کردهاند تصمیم دارند از روحانی در انتخابات سال96 دفاع و گزینه اصلی آنها ایشان است. خود روحانی نیز باید از دولتی دوم صحبت کند که کارآمدتر از دولت اولش بوده و برای مردم باورپذیر باشد. او باید اعلام کند که تاکنون چه کارهایی برای کشور انجام داده است و گشایشهایی را که در زمینههای مختلف صورت گرفته رسانهای کند.
دیدگاه شما