پیشبینیهای سود توسط مدیریت و ریسک غیرسیستماتیک با تأکید بر محیط اطلاعاتی مطلوب
یکی از عوامل مهم و تاثیرگذار بر تصمیمگیریهای سرمایهگذاری، میزان ریسک حاصل از آن تصمیمات است و در این راستا شناخت عوامل مؤثر بر آن از اهمیت بسزایی برخوردار است. از این رو هدف این مقاله، بررسی رابطه بین پیشبینیهای مدیریت و ریسک غیرسیستماتیک با درنظر گرفتن نقش محیط اطلاعاتی مطلوب است. خطای پیشبینی مدیریت از طریق قدرمطلق تفاوت بین پیشبینی اولیه سود خالص توسط مدیریت و مبلغ واقعی سود خالص اندازهگیری شده است. همچنین به منظور سنجش ریسک غیرسیستماتیک از مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای استفاده شده است. محیط اطلاعاتی شرکت نیز بر اساس شاخص اندازه شرکت به عنوان شاخصی برای میزان اطلاعات قبلی، مورد ارزیابی قرار گرفته است. جامعه آماری پژوهش شامل شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران بین سالهای 1390 تا 1395 و حجم نمونه 528 مشاهده (سال – شرکت) است. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که بین خطای پیشبینی مدیریت و ریسک غیرسیستماتیک رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین، محیط اطلاعاتی مطلوب بر این رابطه بهصورت معکوس، اثرگذار بوده و از شدت این رابطه میکاهد.
ریسکهای سرمایهگذاری را بیشتر بشناسید
هر زمان که صحبت از ریسک به میان میآید، ناخودآگاه احساس هشدار و خطر در ذهن آدمی فعال میشود. مخصوصا زمانی که پای انواع ریسکهای سرمایهگذاری در میان باشد.
- آیا ریسک کردن به خودی خود کار اشتباهی است؟
- از طرف دیگر، آیا کسی که خود را ریسکپذیر میداند باید بیمهابا دست به هر اقدامی بزند؟
اصطلاحا ریسک را میتوان احتمال عدم موفقیت تعریف کرد که معمولا ناشی از عدم اطمینان و ناآگاهی از نتیجه یک عمل است. به همین صورت، ریسک در مفاهیم مالی را میتوان عدم اطمینان از رسیدن به بازدهی مورد انتظار قلمداد کرد.
طبقهبندی سرمایهگذاران از منظر پذیرش ریسک
هر فردی قبل از شروع سرمایهگذاری حتما باید ارزیابی کند که تا چه اندازه توانایی پذیرش ریسک یا به عبارت دیگری عدم موفقیت دارد. در بیشتر مواقع، انتظار میرود هر اندازه که افراد، ریسک بیشتری میپذیرند، در عوض بازده بیشتری به عنوان پاداش ریسکی که متحمل شدهاند، دریافت کنند.
در همین راستا، سرمایهگذاران با توجه به تحملی ریسکی که دارند به سه گروه زیر طبقهبندی میشوند.
ریسکپذیر
این افراد معمولا در سرمایهگذاری رویکردی جسورانه دارند و میتوانند تا درجهای از ریسک را تحمل کنند. به این معنی که با علم بر عدم قطعیت بازدهی، سرمایهگذاری میکنند. البته به این معنا نیست که کورکورانه و بدون تحقیق اقدام میکنند. این افراد ممکن است به سرمایهگذاری در سپردههای بانکی و یا اوراق درآمد ثابت علاقهای نشان ندهند، در عوض سرمایهگذاری در سهام، سکه و ارزهای دیجیتال را ترجیح میدهند.
طرح سرمایهگذاری شاهین و طاووس در مانو، مناسب این افراد است. بیشتر سرمایه جمعآوری شده در این طرح، به سهام شرکتهای بورسی و فرابورسی اختصاص مییابد و به همین خاطر ممکن است در بازههای زمانی، حتی منفی نیز شوند ولی با نگاهی به بازدهی این طرحها در چند سال اخیر، بازدهی همواره از تورم بیشتر بوده و سودهای خوبی را نصیب سرمایه گذارانش کرده است.
ریسکگریز
افراد ریسکگریز زمانی که فرصت سرمایهگذاری مییابند در ابتدا به احتمال ضرر آن نگاه میکنند، و ممکن است با وجود احتمال سود بالا، به خاطر ریسکی که وجود دارد، از سرمایهگذاری در آن موقعیت خودداری کنند. افراد این گروه، تمایل بیشتری به سرمایهگذاری در سپردههای بانکی و اوراق مشارکت درآمد ثابت دارند. طرح سرمایهگذاری آمین در مدیریت ثروت مانو نیز مناسب این افراد است. این طرح برای افرادی که به دنبال دریافت سود نقدی ماهیانه تقریبا ثابتی هستند، مناسب است.
خنثی (نسبت به ریسک)
ریسکخنثی اصطلاحی است که برای سرمایهگذاران بیتفاوت به ریسک به کار گرفته میشود. این افراد در تصمیمگیریهای خود هیچ توجهی به ریسک ندارند. اگر شما دو گزینه سرمایهگذاری به این افراد ارائه دهید، بدون توجه به میزان ریسک آنها، گزینهای را انتخاب میکنند که بیشترین بازده مورد انتظار را داشته باشد. در واقع، سطح ریسک سرمایهگذاری برای این دسته افراد، یک فاکتور ریسک غیرسیستماتیک در بورس نامربوط است.
ریسکپذیری مهارت است یا ویژگی؟
ریسکپذیری یک ویژگی فردی است و همه افراد، درجهای از آن را در خود احساس میکنند و این تفاوت در سطح ریسکپذیری با توجه به موقعیت شغلی و جغرافیایی، سن، سطح درآمد و فاکتورهای دیگر، متفاوت است. با این توصیف ممکن است درجه ریسکپذیری شما از پدر، همکار و دوستتان بیشتر یا کمتر باشد.
با این حال ریسک کردن یک مهارت است و مانند بسیاری از مهارتهای دیگر، میتوانیم آن را بهبود دهیم. به عنوان مثال ممکن است فردی اشتهای زیادی داشته باشد، ولی این به آن معنا نیست که او حتما باید چاق باشد. او میتواند مهارت کنترل وزن و هنر غذا خوردن را بیاموزد و همیشه در وزن دلخواه خود باشد.
این مسئله در سرمایهگذاری هم نمود پیدا میکند. مهارتهایی برای مدیریت ریسک وجود دارد که افراد میتوانند با رعایت آن اصول، از به خطر انداختن سرمایه خود جلوگیری کنند.
طرحهای سرمایهگذاری مانو به گونهای تنظیم شده است که همه افراد متناسب با درجه ریسکپذیری خود بتوانند با هر سطح از دانش تخصصی از فرصتهای سرمایهگذاری بهرهمند شوند.
انواع ریسکهای سرمایهگذاری
حال که با مفهوم ریسک آشنا شدید، بد نیست که با انواع ریسکهای سرمایهگذاری که ممکن است با آن روبرو شوید، آشنا شوید. ریسکها به طور کلی ترکیبی از ریسک سیستماتیک و غیر سیستماتیک است.
ریسک سیستماتیک
در واقع ریسکی که مربوط به کل بازار است و نه تنها روی یک سهم یا یک صنعت بلکه روی کل بازار تاثیر میگذارد را اصطلاحا ریسک سیستماتیک، ریسک غیرقابل حذف یا ریسک بازار میگویند. برای کنترل این ریسک معمولا از استراتژیهای پوشش ریسک استفاده میکنند. این ریسک همواره با بازار سهام همراه خواهد بود، زیرا از فاکتورهای اقتصاد کلان مثل جنگ، تحریمهای سیاسی و اقتصادی، نرخ بهره، تورم و عوامل دیگر تاثیر میپذیرد. برای اندازهگیری این ریسک از مفهومی به نام بتا استفاده میکنند که در مقاله دیگری به آن پرداخته میشود. از انواع ریسک سیستماتیک میتوان به موارد زیر اشاره کرد.
ریسک تورم
همانطور که از اسم این ریسک مشخص است، این ریسک به قدرت خرید یا تورم ارتباط دارد. فرض کنید تورم سالیانه کشور حدود 30 درصد باشد و شما در سرمایهگذاری خود، 50 درصد سود میکنید. در این حالت بازدهی خوبی به دست آوردهاید چرا که 20 درصد به قدرت خرید شما اضافه شده است. حال فرض کنید، تورم 40 درصد افزایش پیدا کند و بازدهی شما همان 50 درصد باشد، چه اتفاقی رخ داد؟! آیا دوباره این سرمایهگذاری برای شما جذاب است؟ به این نوع ریسک که ناشی از افزایش تورم در کشور است، ریسک تورم (Inflation Risk) میگویند.
ریسک نرخ بهره
با توضیح یک مثال، این نوع ریسک را بیشتر توضیح میدهیم. فرض کنید میخواهید بین سپردهگذاری در بانک با نرخ سود ثابت ۱۸ درصد و خرید سهامی که انتظار دارید در یک سال 30 درصد بازدهی داشته باشد، یکی را انتخاب کنید. ممکن است به خاطر تمایل به ریسکی که دارید به خاطر اختلاف 12 درصدی سود، سهام را انتخاب کنید. بعد از مدتی بانک مرکزی تصمیم میگیرد سود سپردهگذاری را از 18 درصد به 24 درصد افزایش دهد. آیا با این اتفاق که اختلاف 6 درصد شد، باز هم ریسک میکنید و سهام را انتخاب میکنید؟ به این نوع ریسک که به نرخ بهره اعلامی از طرف بانک مرکزی بستگی دارد، اصطلاحا ریسک نرخ بهره (Interest Rate Risk) میگویند.
ریسک سیاسی
ریسک سیاسی، ریسکی در نظر گرفته میشود که سیاست یا اقتصاد یک کشور میتواند بر سرمایهگذاریها تأثیر منفی بگذارد. برخی از نمونههای ریسک سیاسی شامل موانع تجاری، تحریم، مالیات و قانونگذاریها باشد.
ریسک نرخ ارز (ریسک ارزی)
یکی از مهمترین ریسکهای سرمایهگذاری که در سالهای اخیر بسیار تاثیرگذار بوده است، میتواند افزایش نرخ ارز باشد. ممکن است تغییر در ارزش دلار و یا دیگر ارزهای خارجی، در طول دوره سرمایهگذاری بر بازدهی شما تاثیر منفی داشته باشد. این ریسک میتواند بر سرمایهگذاری در شرکتهایی که مراوده مالی ارزی دارند بسیار چشمگیر باشد.
ریسک غیرسیستماتیک
این ریسک مربوط به شرکت یا یک صنعت خاص است و از آن جایی که میتوان با متنوعسازی و تشکیل سبد سرمایهگذاری، آن را کاهش داد به آن ریسک حذف شدنی هم گفته میشود.
به عنوان مثال اگر تعرفه واردات خودرو، نرخ خوراک پتروشیمیها و هزینه حمل و نقل و مواردی از این قبیل که روی سودآوری یک شرکت تاثیرگذار است رخ دهد، سهام آن شرکت متحمل ریسک غیرسیستماتیک میشوند. ریسکهای غیر سیستماتیک ریسک غیرسیستماتیک در بورس انواع مختلفی دارند.
ریسک تجاری
نوع اول ریسک غیرسیستماتیک، ریسک تجاری است. ریسک تجاری زمانی بوجود میآید که در مورد درآمد عملیاتی عدم اطمینان و قطعیت وجود دارد. شرکتهای خدماتی جریان درآمدی نسبتاً ثابت و پایدار دارند و اینطور به نظر میرسد که ریسک تجاری کمتری دارند. با این حال، شرکتهایی مانند تولیدکنندگان خودرو سطح درآمد عملیاتی ناپایداری دارند و بنابراین ریسک تجاری بیشتری خواهند داشت.
ریسک مالی
نوع دوم ریسک غیرسیستماتیک، ریسک مالی است، یعنی ریسکی که ساختار مالی یک شرکت روی ارزش سرمایهگذاری آن تأثیر منفی بگذارد. مشاغل، نهادهای دولتی، بازارهای مالی و افراد میتوانند در معرض خطر مالی قرار گیرند.
ریسک مدیر سرمایهگذاری
ریسک مدیر سرمایهگذاری ریسکی است که با مهارت مدیر یک صندوق سرمایهگذاری همراه است. این ریسک میتواند به تغییر در سبک سرمایهگذاری یا تغییر در تیم مدیریت اشاره داشته باشد. اساساً، کلیه زیانهای ناشی از اشتباهات، سهلانگاری و بیکفایتی مدیران یک سبد مالی، در معرض ریسک مدیر سرمایهگذاری قرار میگیرند.
ریسک نقدشوندگی
ریسک نقدشوندگی، نشاندهنده توانایی فروش سریع یک سرمایهگذاری با قیمت منصفانه است. به عبارت دیگر، این ریسک به توانایی تبدیل به وجه نقد کردن دارایی در بازار برمیگردد. به عنوان مثال املاک و مستغلات قابل فروش هستند ولی معمولا سریع تبدیل به نقد نمیشوند. از طرف دیگر معمولا سهام بنیادی، در کسری از ثانیه به فروش میرسد.
سخن پایانی
شما باید خود را بشناسید و بدانید تا چه حدی تحمل ریسک دارید و با ویژگیهای آن بازار و ریسکهای سرمایهگذاری در آن آشنا باشید. باید تا آنجا که امکان دارد، سرمایهگذاریهای خود را متنوع کنید تا سطح ریسک غیرسیستماتیک خود را کاهش دهید. با این حال، به یاد داشته باشید که ریسک ریسک غیرسیستماتیک در بورس سیستماتیک از کنترل شما خارج است و به اقتصاد بستگی دارد. در کل عدم قطعیت ذات سرمایهگذاری است و با افزایش آگاهی، آموزش و تحقیق تنها میتوان از این عدم قطعیت کاست.
تیم متخصص مدیریت ثروت مانو تلاش میکند در استراتژیهای معاملاتی خود تمامی ریسکهای سرمایهگذاری را در نظر بگیرد و با کمترین ریسک، بیشترین بازدهی ممکن را برای مشتریانش شناسایی کند.
ریسک سیستماتیک در سرمایهگذاری و تفاوت آن با ریسک غیرسیستماتیک
ریسک غیرسیستماتیک را «ریسک مشخص»، «ریسک قابلپخش» یا «ریسک پسمانده» هم مینامند. این ریسک یکی از انواع ریسک سرمایه گذاری است و در شرکت یا صنعتی که در آن سرمایه گذاری میکنید وجود دارد. ریسک غیرسیستماتیک را میتوانید از طریق متنوعسازی کاهش دهید. ریسک غیرسیستماتیک به اخبار مربوط میشود. اخباری که مختص یک سهم خاص است؛ مثلا وقتی کارکنان شرکتی که شما در آن سرمایهگذاری کردهاید اعتصاب میکنند.
ریسک سیستماتیک را «ریسک بازار» یا «ریسک غیرقابلپخش» هم میخوانند. این ریسک به کل بازار یا حداقل بخشی از آن مربوط میشود. این ریسک که ناپایداری هم نامیده میشود، نوسانات روزانهی بازار و تأثیر آن روی قیمت ریسک غیرسیستماتیک در بورس سهام را شامل میشود. ناپایداری یک معیار ریسک است. معیاری که ویژگیها یا «خلق و خو»ی سرمایهگذاری را میسنجد، نه دلیل این ویژگیها را. در این مقاله مطالب بیشتری دربارهی ریسک سیستماتیک و غیرسیستماتیک میآموزید.
حتما بخوانید:
دلیل اینکه مردم از سهام پول در میآورند، همین حرکتها و نوسانات بازار هستند. ناپایداری برای کسب سود ضروری است. هرچه سرمایهگذاری شما بیثباتتر باشد، احتمال بیشتری وجود دارد که شرایط آن بهصورت ناگهانی بهتر یا بدتر شود.
نرخ سود بانکی(بهره)، رکود و جنگ همه میتوانند دلایلی برای ریسک سیستماتیک باشند. چونکه همهی این موارد روی تمام بازار تأثیر میگذارند و متنوعسازی روی آنها تأثیری نمیگذارد. ریسک سیستماتیک را میتوانید از طریق پوشش ریسک کاهش دهید.
ریسک سیستماتیک در تمام سرمایهگذاریها وجود دارد. اگر تورم وجود داشته باشد، میتوانید در بخشهایی سرمایهگذاری کنید که در برابر تورم مقاوم هستند. اگر نرخ سود بالا باشد، میتوانید سهام مربوط به بخش انرژی خود را بفروشید و اوراق بهادار تازه منتشر یافته بخرید. اما اگر اقتصاد کشور مشکل دارد، بهترین کار این است که سرمایهگذاریهایی پیدا کنید که از بقیهی بازار مقاومتر باشد. مثلا میتوانید از سهام صنایع دفاعی یا استراتژیهای سهام روبهافول استفاده کنید.
معیار ناپایداری یا ریسک سیستماتیک
معیار ناپایداری، «بتا» یا ریسک سیستماتیک نام دارد. این معیار مقایسهی یک سهام یا پرونده با تمام بازار است. بهعبارتدیگر، بتا میزان کلی ریسک بازار بورس را در مقایسه به بازار کل به ما میدهد. بتا همچنین ریسک بازار بورس را با سایر سهام مقایسه میکند. تحلیل سرمایهگذاری از حرف یونانی β برای نشاندادن بتا استفاده میکند. بتا در مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایهگذار (CAPM) هم استفاده میشود.
بتا با استفاده از تحلیل رگرسیون محاسبه میشود. اساسا بتا یعنی ارتباط نرخ سود اوراق بهادار با نوسانات بازار. وقتی بتا ۱ باشد یعنی قیمت اوراق بهادار با نوسانات بازار تغییر میکند. وقتی بتا کمتر از ۱ باشد، یعنی اوراقبهادار پایدارتر از بازار هستند. اگر بتا بالاتر از ۱ باشد، یعنی قیمت اوراق بهادار ناپایدارتر از بازار است. برای مثال اگر بتا برای سهام ۱.۲ باشد، احتمالا این سهام ۲۰ درصد ناپایدارتر از بازار است.
راهنمای اولیهی بتا
۱. بتای منفی
اگر بتا زیر صفر باشد، یعنی رابطهی آن با بازار عکس است. احتمال وجود بتای منفی خیلی خیلی کم است. درگذشته، برخی سرمایهگذاران اعتقاد داشتند که طلا و سهام طلا بتای منفی دارد. این عقیده بهخاطر این بود که وقتی بازار سهام افول داشت سهام طلا سود بیشتری بهدست میآورد. ولی این عقیده در دراز مدت غلط از آب در آمد.
۲. بتای صفر
پول نقد اساسا بتای صفر دارد. بهعبارتدیگر، مهم نیست بازار چه تغییراتی میکند، ارزش پول نقد همیشه ثابت است. البته به شرطی که تورم وجود نداشته باشد.
۳. بتای بین صفر و یک
بتای کمتر از ۱ (و بیشتر از صفر) برای شرکتهایی است که ناپایداری آنها کمتر از بازار باشد. بیشتر شرکتهای خدماتی در این حوزه هستند.
۴. بتای یک
وقتی بتا ۱ است، یعنی از ناپایداری یک شاخص بهخصوص برای اشاره به همهی بازار استفاده کردهایم و این شاخص را برای سنجیدن همهی سهام و بتاهای دیگر بهکار میبریم. بهعنوانمثال میتوان به شاخص S&P 500 اشاره کرد. اگر یک بتای سهام ۱ باشد، بهاندازه و در جهت شاخص مرجع حرکت میکند. بنابراین اگر شاخص سرمایه از S&P 500 پیروی کند، بتای نزدیک به ۱ خواهد داشت.
۵. بتای بیشتر از یک
این یعنی اینکه ناپایداری سهام بیشتر از شاخص عمومی است. خیلی از شرکتهای وابسته به فناوری در بازار بورس آمریکایی Nasdaq بتای بالای ۱ دارند.
۶. بتای بیشتر از صد
این غیرممکن است، چون بتای بالای صد یعنی ناپایداری سهام، ۱۰۰ برابر بیشتر از بازار است. اگر سهامی بتای ۱۰۰ داشته باشد، با هر افول در بازار بورس احتمال این هست که ارزش آن سهام به صفر برسد. ممکن است در سایتهای تحقیقاتی بتای بالای صد دیده باشید. در این صورت یا خطای ریسک غیرسیستماتیک در بورس آماری اتفاق افتاده یا بازار بهخاطر کمبود نقدینگی دچار نوسانات شدید شده است. سهام خارج از بازار بورس معمولا دچار این مشکل میشوند. بهندرت پیش میآید که سهام شرکتهای معروف بتای بالای ۴ داشته باشند.
چرا باید با مفهوم بتا آشنا باشید؟
آیا آمادهاید با ریسک غیرسیستماتیک در بورس سرمایهی خود ریسک کنید؟ خیلی از مردم این آمادگی را ندارند. در نتیجه سرمایهگذاریهایی را انتخاب میکنند که ناپایداری کمی داشته باشد. سایر افراد ترجیح میدهند کمی بیشتر ریسک کنند. چون در این صورت احتمال دارد سود بیشتری بهدست آورند. بههمیندلیل، سرمایهگذاران حتما باید مفهوم توان ریسک پذیری را درک کنند. سرمایهگذاران باید بدانند کدام سرمایهگذاریها با تمایلات آنها برای ریسکپذیری متناسب است.
وقتی از بتا برای سنجش ناپایداری استفاده میکنید، میتوانید اوراقبهاداری را پیدا کنید که با توجه به میزان ریسک برای شما مناسبتر هستند. سرمایهگذارانی که اصلا ریسکپذیر نیستند باید سرمایهگذاریهایی را انتخاب کنند که بتای پایینی دارد. آنهایی که میخواهند بیشتر ریسک کنند، میتوانند سهامی را بخرند که بتای بالاتری داشته باشد.
خیلی از شرکتهای دلالی بتا را برای تمام سهام خرید و فروشی خود محاسبه میکنند. این شرکتها نتایج محاسبات خود را در کتاب بتا منتشر میکنند. این کتاب بتای تخمینی برای تقریبا تمام سهام قابلعرضه در بازار عمومی را ارائه میکند. مشکل اینجاست که بیشتر افراد به این کتابهای دلالی دسترسی ندارند و محاسبهی بتا حتی برای سرمایهگذاران باتجربه هم سخت است.
هشدارهایی در مورد بتا
مهمترین هشدار در مورد استفاده از بتا بهمنظور تصمیم گیری برای سرمایهگذاری این است که بتا یکی از سنجشهای تاریخی برای ناپایداری سهام است. اعداد بتای قدیمی یا ناپایداری تاریخی لزوما نمیتوانند آیندهی بتا یا ناپایداری را پیشبینی کنند. بهعبارتدیگر، اگر بتای سهامی الان ۲ باشد، هیچ تضمینی نیست که سال دیگر این مقدار ثابت خواهد ماند.
تحقیقی در مورد قابلاطمینانبودن بتای گذشته انجام شده است. این تحقیق به این نتیجه رسید که بتای گذشته برای سهام شخصی نمیتواند بتای آینده را پیشبینی کند. یکی از یافتههای جالب تحقیق این بود که بهنظر میرسد بتا بهمیزان میانگین خود بازمیگردد. این یعنی اینکه بتا چه بالاتر و چه پایینتر از یک باشد، ممکن است به سمت ۱ بازگردد.
هشدار دوم این است که بتا میزان ریسک سیستماتیک را نشان میدهد. ریسکی ریسک غیرسیستماتیک در بورس که بازار بهصورت کلی با آن مواجه است. درواقع، داریم سهام را با شاخص بازار مقایسه میکنیم. این شاخص تحتتأثیر ریسکهای کلی بازار قرار دارد. از طرف دیگر، بتا را با مقایسهی ناپایداری سهام با ناپایداری شاخص محاسبه میکنیم. بنابراین بتا فقط ریسک بهوجودآمده بهخاطر تغییرات بازار را مدنظر میگیرد. سهام ممکن است با ریسکهای شخصی شرکتها هم مواجه باشند. ولی میزان بتا این ریسکها را نمیشناسد. بنابراین، با اینکه بتا به سرمایهگذاران میگوید تغییرات بازار چه تأثیری روی قیمت سهام دارد، ولی به ریسکهای دیگری که شرکتها با آن مواجه هستند توجهی نمیکند.
ریسک غیرسیستماتیک در بورس
ریسک غیرسیستماتیک معمولا صنعت «حمل و نقل، شرکتهای خودروسازی، قطعه سازها و همه شرکتهایی که به نحوی بر شرکت های خودروسازی» مربوط میشود، تحت تأثیر قرار میدهد.
به گزارش خبرنگار ایبِنا، ریسک غیرسیستماتیک ریسکی است که مربوط به شرکت یا صنعت است و در هر سرمایه گذاری طبیعی است. ریسک غیر سیستماتیک که به «ریسک خاص»، «ریسک قابل حذف» یا «ریسک باقیمانده» هم شناخته میشود، میتواند از طریق متنوع سازی کاهش یابد.
بر این اساس ریسکی که با سرمایه گذاری در سهام شرکت های مختلف از صنایع متفاوت، همچنین داشتن اوراق بهاداری مثل اوراق مشارکت، سرمایه گذاران تأثیر کمتری از یک رخداد یا تصمیم که تأثیر زیادی در یک شرکت، صنعت یا نوع سرمایه گذاری دارد، را ریسک غیرسیستماتیک می دانیم.
مثالهای ریسک غیرسیستماتیک شرکت شامل ورود رقیب جدید به بازار، تغییر در مقررات دولتی، تغییر مدیریت و برگشت محصول هستند.
مثال ریسک غیرسیستماتیک
به طور مثال، ریسکی که در آن کارمندان شرکتهای خودروسازی اعتصاب کنند و سهام شرکت های خودروسازی بورسی از نتیجه ریسک غیرسیستماتیک در بورس این اعتصاب لطمه ببینند، یک ریسک غیرسیستماتیک به حساب میآید. این ریسک اساساً صنعت حمل و نقل، شرکت های خودروسازی، قطعه سازها و همه شرکتهایی که به نحوی بر شرکت های خودروسازی مربوط میشود، تحت تأثیر قرار میدهد. چون این ریسک کل سیستم بازار را تحت تأثیر قرار نمیدهد به آن ریسک غیرسیستماتیک میگویند.
سرمایه گذاری که هیچچیز غیر از سهام شرکت های خودروسازی ندارد با ریسک غیرسیستماتیک بالایی روبرو است. با متنوع سازی پرتفوی خود با سهام شرکت هایی از صنایع دیگر، مثلاً سهام شرکت های دارویی و سهام شرکت های پتروشیمی، این سرمایه گذار با ریسک غیرسیستماتیک کمتر روبرو خواهد شد؛ اما حتی یک پرتفوی از دارایی های به خوبی متنوع شده هم نمیتواند از دست ریسک فرار کند و هنوز در معرض ریسک سیستماتیک که بی تردید کل بازار با آن مواجه است، قرار خواهد داشت.
نباید اینطور تصور کرد که ریسک تنها سرمایه گذاران را تحت تأثیر قرار میدهد. بلکه حتی خارج بودن از بازار هم ریسک سرمایه گذاری را به صفر نخواهد رساند، زیرا همچنان سایر انواع ریسک ها نظیر ریسک از دست دادن پول یا تورم و نداشتن دارایی های کافی برای بازنشستگی دستوپنجه نرم شما را تهدید میکند.
سرمایه گذاران ممکن است از بعضی از منابع ریسک غیر سیستماتیک آگاه باشند، اما آگاه شدن از تمام آنها یا دانستن اینکه چه زمانی ممکن است رخ دهند، غیرممکن است. سرمایه گذاری که در سهام شرکت های بهداشتی سرمایه گذاری میکند، ممکن است از یک تغییر بزرگ در قوانین دولت که بر سوددهی شرکتهای بهداشتی تأثیر شگرف میگذارد، آگاه باشد؛ اما نمیداند چه زمانی این قوانین تأثیر خود را نشان خواهند داد، چگونه ممکن است در طول زمان تغییر ایجاد کنند یا شرکت ها چگونه به آن پاسخ خواهند داد.
استراتژی های تشکیل یک پرتفوی کم ریسک و متنوع
همانطور که میدانید، در هر بازار و کشوری استراتژیهای متفاوتی برای تشکیل پرتفوی وجود دارد. حتی در یک بازار مشخص هم استراتژی سرمایه گذاری در طول زمان یکسان نیست و با گذشت زمان این استراتژی تغییر خواهد کرد. اما موضوعی که همه سرمایه گذاران مطرح دنیا روی آن اتفاق نظر دارند، کاهش ریسک سرمایه گذاری با متنوع سازی سرمایه گذاری یا تشکیل پرتفوی است. در این مقاله تصمیم داریم تا شیوههای رایج متنوع سازی پرتفوی را برای شما توضیح دهیم.
استراتژی های تشکیل یک پرتفوی کم ریسک و متنوع
موفقیت در بازار سهام شرکتها مانند هر بازار دیگری نیاز به انتخاب یک رویکرد مناسب و حفظ نظم فکری دارد. بدون اینها، سرمایه گذاری تنها خرید و فروشهای بدون برنامهای خواهد بود که سود یا زیان سرمایه گذار را بیشتر به بخت و اقبال وابسته میسازد تا به مهارتهایی مانند پشت کار در تحقیق، قدرت تحلیل، توانایی تصمیم گیری، صبر و شکیبایی برای رسیدن به هدفها و مواردی از این دست.
در میان رویکردهای گوناگون برای سرمایه گذاری در بازار سهام، تشکیل سبد متنوع به عنوان یک روش غیر فعال اما به نسبت مطمئن شناخته شده است. استفاده از این روش، میزان ریسک را کاهش میدهد و بازده سرمایه گذاری را در سطحی نزدیک به بازده کل بازار نگه میدارد. اما یک سبد متنوع میتواند به چارچوبی برای آزمودن تواناییهای یک شخص برای مدیریت دارایی تبدیل شود که در این صورت به نمونهای کامل از مدیریت فعال تبدیل خواهد شد.
مقاله پیش رو ابتدا در مورد اصل تنوع بخشی و سازوکار ساخت و مدیریت سبد متنوع توضیح میدهد. در ادامه نیز به سراغ روشهایی میرویم که یک سهامدار میتواند با استفاده از آنها تواناییهای تحلیلی و مدیریتی خود را در چارچوب یک سبد متنوع به کار بگیرد و علاوه بر کاهش سطح ریسک، توان خود را روی کسب بازده بیشتر از بازار متمرکز کند.
تنوع بخشی، میانبری برای کاهش ریسک
«تنوع بخشی» یکی از روشهای متداول برای کاهش ریسک غیرسیستماتیک به شمار میرود. ریسک غیرسیستماتیک از تاثیرات رویدادهایی ناشی میشود که به طبیعت یک شرکت یا گروه خاصی از شرکتها مرتبط است. معمولا این گونه رویدادها کل شرکتها یا کل بازار را تحت تاثیر خود قرار نمیدهد. به عنوان مثال، یک تصمیم دولت ممکن است هزینههای یک صنعت خاص را افزایش دهد و در نتیجه قیمت سهام شرکتهای آن صنعت کاهش یابد یا مدیریت ضعیف یک شرکت در توسعه بازار ممکن است سبب تضعیف موقعیت آن در برابر رقبا شود، سودآوری را نسبت به بقیه کاهش دهد و همین موضوع به افت قیمت سهم آن شرکت منجر شود. اما هر یک از این رویدادها به طور مستقیم بر بازده سهام شرکتهای مرتبط اثر میگذارد نه کل بازار. تنوع بخشی از طریق ساختن یک سبد متشکل از سهام شرکتهای مختلف میتواند ریسک غیرسیستماتیک را کاهش دهد.
در مقابل ریسک غیرسیستماتیک، ریسک سیستماتیک قرار دارد. ریسک سیستماتیک به تاثیرات مجموعهای از رویدادهای کلی بر بازده طیف گستردهای از شرکتها و صنایع گفته میشود که به سادگی قابل پیش بینی یا کنترل نیستند. به عنوان مثال، سیاستهای مالی و پولی دولتها، عملکرد کلی اقتصاد، مناقشات سیاسی، حوادث طبیعی، و تغییرات دائمی شرایط روانی بازار یا به اصطلاح «جو بازار» نمونههایی از این رویدادها هستند که هر یک میتواند بازده کل بازار را به صورت مثبت یا منفی تحت تاثیر قرار دهد. ریسک سیستماتیک با تنوع بخشی قابل کاهش نیست. این ریسک مربوط به زمانی است که سرمایه گذار با هدف کسب سود وارد یک بازار میشود و آن را میپذیرد. به همین دلیل به ریسک سیستماتیک در اصطلاح «ریسک بازار» هم گفته میشود.
چه راههایی برای تنوع بخشی در سبد سهام وجود دارند؟
در تئوری، هر چه ریسک غیرسیستماتیک در بورس قدر تعداد سهمهای یک سبد بیشتر و وابستگی بازده سهمها به هم کمتر یا حتی منفی باشد، ریسک غیرسیستماتیک هم کمتر میشود. اما تنوع بخشی در عمل با چالشهایی مثل «هزینه» همراه است. حتی اگر یک سرمایه گذار بتواند سهام تمام شرکتهای بورسی را ریسک غیرسیستماتیک در بورس خریداری کند در عمل هزینههای معاملاتی یا همان کارمزدها آن قدر بالا میرود که مزیتهای ناشی از تنوع بخشی را بیمعنا میکند. علاوه بر این، اداره یک سبد بزرگ از سهام نیاز به صرف زمان و امکانات قابل توجه دارد. همچنین موضوعاتی مانند تعیین وابستگی بازده سهمها به هم حتی در تئوری هنوز یک چالش است.
با وجود تمام این چالشها و بر اساس نتایج تجربی، کاربرد تنوع بخشی برای کاهش ریسک غیرسیستماتیک امکان پذیر به نظر میرسد. در منابع مالی، معمولا گفته میشود که تعداد معدودی سهم – مثلا بیش از ۱۰ سهم – میتواند ریسک غیرسیستماتیک را به میزان قابل توجهی کاهش دهد. برای تشکیل یک سبد متنوع، رویکردهای مختلفی وجود دارد از جمله سبد مبتنی بر ارزش بازار و سبد هم وزن.
سبد مبتنی بر ارزش بازار
در این سبد، وزن سهام هر شرکت در سبد با توجه به ارزش بازار آن شرکت در مقایسه با دیگر سهمهای سبد تعیین میشود. مثلا اگر ۱۰ سهم با بیشترین ارزش بازار انتخاب شده و ارزش بازار سهم اول نسبت به سهم دوم ۱۵ درصد بیشتر باشد، وزن سهم اول در سبد هم باید ۱۵ درصد بیشتر از وزن سهم دوم باشد. ارزش بازار شرکت برابر تعداد کل سهام شرکت ضرب در قیمت آن سهم است. وزن هر سهم در سبد هم با توجه به نسبت ارزش خرید آن سهم به کل ارزش سبد مشخص میشود.
مثلا فرض کنید یک میلیون تومان برای خرید ده سهم جهت تشکیل یک سبد در نظر گرفته شده است. در این صورت اگر ۱۰۰۰ سهم یک شرکت به قیمت ۲۰۰ تومان خریداری شود ارزش خرید آن سهم ۲۰۰ هزار تومان و وزن آن سهم در سبد معادل ۲۰ درصد است (۲۰۰هزار تومان تقسیم بر یک میلیون تومان). برای اینکه این سبد یک سبد مبتنی بر وزن بازار باشد باید نسبت وزن سهمها در سبد با نسبت ارزش بازار شرکتهای مربوط به هر سهم موجود در سبد مطابقت داشته باشد.
سبد هم وزن
ساختار این سبد ساده است. چون وزن تمام سهمها در سبد بدون توجه به اینکه ارزش بازار شرکتهای مربوطه چقدر است با یکدیگر برابر هستند. مثلا در همان سبد یک میلیون تومانی باید ۱۰۰ هزار تومان ریسک غیرسیستماتیک در بورس برای خرید هر یک از ده سهم اختصاص داده شود. خود سهمها میتوانند از میان بزرگترین شرکتها بر اساس ارزش بازار انتخاب شوند.
ترتیبی که برای خواندن مقالات آنچه یک سرمایه گذار بورس باید بداند (مفاهیم و اصطلاحات مهم بورس) به شما پیشنهاد میکنیم:
دیدگاه شما