ترید کردن از روی احساس


--> -->

انواع معامله گری در بازار فارکس

برای شروع معامله در بازار فارکس باید نوع معامله گری مناسب خودمان را انتخاب کنیم. هرکس بر اساس سرمایه اولیه، میزان تجربه و مهمتر از همه بنا بر تیپ شخصیتی خود باید سبک معاملاتی و در پی آن استراتژی معاملاتی خود را انتخاب کند. انواع معامله گرها در بازار فارکس عبارتند از:

Scalpers - 1 ( اسکالپرها )

Day traders - 2 ( معامله گران روزانه )

Swing traders - 3 ( معامله گران میان مدت )

Position traders - 4 ( معامله گران بلند مدت )

Mechanical traders - 5 ( معامله گران ماشینی )

تفاوت در 4 نوع اول به تایم فریم تحلیل آن ها و مدت زمانی که معاملاتشان باز است برمی گردد. اما معامله گران ماشینی به کل نحوه معامله کردن متفاوتی دارند که مستقل از تایم فریم است.

Scalpers (اسکالپرها)

اسکالپرها به معاملات سریع اعتقاد دارند. آنها در طول روز ممکن است چندین بار خرید و فروش کنند.سود این دسته از تریدرها از 1 تا 10 پیپ متغیر است و معاملاتشان به طور متوسط از چند ثانیه تا چند دقیقه باز می ماند. تایم فریم تحلیل اسکالپرها غالبا از 1 تا 15 دقیقه است. این نوع از معامله گران بیشتر در تایم بازار اروپا و آمریکا فعالیت می کنند چون در این بازه زمانی بازار فارکس بیشترین تحرک قیمت را دارد. از آن جایی که اسکالپرها باید با سرعت زیادی تصمیم بگیرند و خرید و فروش کنند، این نوع معامله کردن بیشتر مناسب کسانی است که می توانند روزانه چند ساعت پای چارت بنشینند و حواسشان به بازار باشد.

مزایای Scalp :

1. چون معاملات اسکالپرها مدت زمان بسیار کوتاهی باز می ماند،ریسک استاپ لاس خوردن غیر قابل پیش بینی در مورد آنها بسیار پایین است.

2. سود سریع و راحت را می توان از دیگر مزایای اسکالپ بر شمرد. آنها در هر معامله چند پیپ می گیرند و از بازار خارج می شوند.

3. تعداد یا بسامد معاملات را میتوان از دیگر مزایای اسکالپ دانست.به دلیل تحرکات بازار در تایم فریم های پایین، در این نوع معامله گری موقعیت های معاملاتی زیادی وجود دارد.

4. بالا بودن درصد موفقیت ( (winrate را می توان یکی دیگر از مزایای اکثر استراتژی های معاملاتی اسکالپ دانست.

(Day traders) معامله گران روزانه

معامله گران روزانه به کسانی گفته می شود که معاملات خود را تا روز بعدی باز نگه نمی دارند. این نوع معامله گران غالبا در ابتدای روز معامله می کنند و تا انتهای روز معامله شان بسته می شود. بسته شدن معاملات تا انتهای روز از سود و ضرر معامله برای این دست از معامله گران مهم تر است. تایم فریم تحلیلی این دست از معامله گران غالبا 15 و 30 دقیقه است و در معاملاتشان به طور متوسط بین 20 تا 40 پیپ سود می کنند.

مزایای Day tradering :

1. این معامله گران چون معامله باز در طول شب نگه نمی دارند با آسودگی خاطر می خوابند و خیالشان از بابت گپ هایی که قیمت میتواند در طول شب داشته باشد، راحت است.

2. از آنجایی که این معامله گران اغلب در حرکت های ابتدایی روندها معامله می کنند،تحلیل کردن و پیدا کردن موقعیت های معاملاتی برایشان راحت خواهد بود.

3. چون معامله گران روزانه در بیشتر مواقع قبل از باز کردن معامله جدید،معاملات قبلی خود را می بندند آسان بودن انجام محاسبات مدیریت ریسک را می توان از دیگر ویژگی های مثبت این نوع معامله کردن دانست.

Swing traders (معامله گران میان مدت)

این معامله گرها در بازار فارکس به کسانی می گویند که معاملاتشان را تا آخر هفته باز نگه می دارند. این نوع معامله کردن برای کسانی که شغل تمام وقت دارند و فرصت پای چارت نشستن و مانیتور کردن بازار را ندارند ایده آل است.این دسته از تریدرها به طور متوسط در هر معامله 50 تا 150 پیپ سود می کنند. غالبا تایم فریم تحلیلی سوینگ تریدرها 1 ساعته تا روزانه است و غالبا محافظه کارترند و چندین تاییدیه برای ورود به معاملاتشان در نظر می گیرند.

مزایای swing trading :

1. از آن جایی که این دسته از تریدرها معاملاتشان به طور متوسط چندین روز باز می ماند، غالبا استراتژی های سوینگ تریدینگ نسبت سود به ضرر بالایی دارند.

2. معامله گران میان مدت نیازی به اینکه ساعتها پشت مانیتور مشغول رصد بازار باشند را ندارند و می توانند با صرف وقت کمی نگاه اجمالی به نمودارهای مختلف بیاندازند و موقعیت معامله گری مناسب خود را بیابند.

3. این دسته از تریدرها در تایم فریم های بالاتری تحلیل میکنند و نیازی به سرعت زیاد در تصمیم گیری ندارند و به لحاظ روانی شانس بیشتری در پیروی از سیستم معاملاتی خود و دور بودن از خطای انسانی و مدیریت احساسات و هیجانات خود دارند.

Position traders ) معامله گران بلند مدت (

معامله گران بلند مدت بالاترین تایم فریم تحلیلی را در میان معامله گران به خود اختصاص می دهند. این معامله گران که می توان آنها را سرمایه گذار نیز نامید برای هفته ها و ماه ها معاملاتشان باز می ماند. پوزیشن ترید کردن از روی احساس تریدرها در بازار فارکس غالبا کسانی هستند که مسلط به تحلیل فاندامنتال و اقتصاد خرد و کلان هستند. سودی که این معامله گران به طور متوسط در معاملاتشان می کنند از چندصد پیپ تا چندهزار پیپ متغیر است و در تایم فریم هفتگی و ماهانه بازار را تحلیل می کنند.نا گفته نماند برای این نوع معامله کردن در بازار فارکس به حساب های با مبالغ بالا نیاز است.

مزایای Position trading :

1. از آنجایی که معاملات پوزیشن تریدرها سود چندصد پیپی دارد،نسبت سود به اسپردی که می پردازند بسیار ناچیز است.

2. شاید این سوال برایتان پیش بیاید که تکلیف سواپ چه می شود؟

سواپ همیشه منفی نیست.در بعضی از جفت ارزها سواپ مثبت است.اگر سواپ جفت ارزی مثبت باشد، هرچقدر مدت زمان بیشتری معامله تان باز بماند سود بیشتری عاید شما خواهد شد.پس کسب درامد از سواپ را می توان یکی از مزایای پوزیشن تریدینگ نامید.

3. در حالی که نمودار قیمت بالا و پایین های کوتاه مدتی و میان مدتی خود را دارد،این دست نوسانات اهمیتی برای یک پوزیشن تریدر نخواهد داشت چون نگاه او بسیار بلند مدت است.این نگاه کمک می کند تا معامله گر بتواند شخصیت خود را به لحاظ روانی در دراز مدت به خوبی ارتقا دهد.

Mechanical traders (معامله گران ماشینی)

دغدغه اصلی این معامله گران تایم فریم نیست بلکه سیستم معاملاتی است. معامله گران ماشینی یا الگوریتمی بعد از انجام بک تست و جمع آوری اطلاعات گذشته بازار و بررسی آماری آنها به یک سیستم خاص معاملاتی می رسند که به انها می گوید دقیقا در کجا وارد و خارج شوند. این روش به آنها کمک می کند مانند یک ربات بدون احساس به معامله بپردازند. معامله گران ماشینی یا خودکار غالبا از سیستم های کامپیوتری برای معامله استفاده میکنند و از معاملات دستی پرهیز دارند.

مزایای Mechanical trading :

1.این معامله گران نیازی به مانیتور کردن بازار و بررسی چارت ندارند چون این کار را در ابتدای ساخت سیستم معاملاتیشان انجام داده اند.

2.چون معامله خودکار مربوط به تایم فریم خاصی نمی شود،یک تریدر ماشینی می تواند سیستم معاملاتیش را با در نظر گرفتن ملاحضات مدیریت ریسک مد نظر خود با هر بسامدی در معامله کردن تنظیم کند.

نتیجه گیری

هیچ یک از انواع معامله گری که شرح آنها رفت، بد و غلط نیستند و هرکدام نقاط ضعف و قدرت خود را دارند. در هر سبک معاملاتی افراد موفق بسیاری در سراسر دنیا به صورت مستمر مشغول کسب سود هستند.

از آنجایی که هیچ دو معامله گر یکسانی را نمی توان در بازار پیدا کرد،هر کسی باید متناسب با شرایط و روحیات شخصی خود نوع معامله گری اش را انتخاب کند. اگر چندان صبور نیستید یا سرمایه اولیه کمی در اختیار دارید، بهتر است از تایم فریم های پایین تر استفاده کنید. در صورتی که شغل تمام وقت دارید و وقت مانیتور کردن بازار را ندارید و سرمایه تان نیز متوسط است، می توانید میان مدت معامله کنید. اگر شخصیت صبوری دارید و حسابتان برای پوشش ضررهای احتمالی به اندازه کافی بزرگ است، معامله کردن بلند مدت می تواند برای شما مناسب باشد.

در هر صورت، باید این نکته را مد نظر داشته باشید که اگر نمی خواهید با بروکرها کار ترید کردن از روی احساس کنید، هر انتخابی که برای معامله گری در فارکس کنید، نیازمند آشنایی مقدماتی با شیوه های تحلیل و مانیتورینگ بازار فارکس است. بنابراین پیشنهاد می کنیم پیش از این موراد، حتما دانسته های پیشین خود را مرور کنید.

چگونه در هنگام معامله بر ترس و استرس خود غلبه کنیم؟

غلبه بر ترس و استرس در معامله

از مدت‌ها قبل در فضای سرمایه گذاری این فرض به وجود آمد که سرمایه گذاران بر اساس معیارهای منطقی نظیر ریسک و بازده، میزان سود، وضعیت سودآوری و …، تصمیم به سرمایه گذاری می‌گیرند. این در حالی است که تحقیقات مالی رفتاری، آشکار ساخت که عواملی مانند احساسات، هیجانات و وضعیت روحی افراد ازجمله دیگر فاکتورهای تأثیرگذار روی تصمیمات سرمایه‌گذاری و مالی آن‌ها است.

بسیاری از سرمایه‌گذاران برای وارد شدن به یک سرمایه‌گذاری، سقف قیمت و برای خروج از سرمایه‌گذاری کف قیمت را انتخاب می‌کنند و در هیاهوی رسانه‌های اجتماعی و هجوم اطلاعات و احساسات، اقدام به خرید سهام در بالاترین قیمت‌ها و فروش آن در کمترین قیمت می‌کنند! واقعاً چرا سرمایه‌گذاری‌ به این شکل صورت می‌گیرد و چگونه می‌توان از سرمایه‌گذاری بر اساس هیجانات و احساسات خودداری کرد؟

در این مطلب از بلاگ بآشگاه کارگزاری آگاه سعی می‌کنیم نگاهی کاربردی به روانشناسی سرمایه گذاران در بورس داشته باشیم. با ما همراه باشید.

رفتار سرمایه‌گذاران

اگر از سرمایه‌گذاران پرسیده شود چه هدفی را از سرمایه‌گذاری خود دنبال می‌کنند، بیشتر آن‌ها پاسخی ساده خواهند داد: آن‌ها خواهان سود هستند. گرچه این پاسخ واضح به نظر می‌رسد اما درون آن عوامل و فاکتورهایی وجود دارد که بر پیچیدگی این پاسخ می‌افزاید. درون هریک از ما، خواسته‌هایی وجود دارد که همیشه ابراز نمی‌کنیم و یا حتی از وجود آن‌ها بی‌اطلاعیم. بیشتر ما وقتی درباره پول و سرمایه‌مان تصمیم‌گیری می‌کنیم، به‌جای اینکه واقعاً به قصدی که داریم عمل کنیم (کسب سود) معمولاً به دنبال این هستیم که آن احساسات درونی را ارضا کنیم. عدم اطلاع از این خواسته‌های نهفته در درون، می‌تواند منجر به این شود که خطاهای جبران‌ناپذیری در سرمایه‌گذاری خود مرتکب شویم و این به معنای ضربه مالی ضربه احساسی است.

برای مثال ممکن است درحالی‌که معاملات ما در وضعیت سودآوری نیست، به‌طور مداوم به معاملات سهام بپردازیم و به‌جای اینکه سرمایه‌گذاری را یک عمل هوشیارانه مالی تلقی کنیم، این کار را به چشم یک بازی لذت‌بخش ببینیم. از طرف دیگر ریسک‌های معقولی که برای کسب سود بالاتر در بازار باید متحمل شویم را نپذیریم و به خاطر ترس از دست دادن سرمایه، وارد معامله نشویم. عکس این موضوع نیز احتمال وقوع دارد. به این معنا که از فروش سهامی که قیمت آن سقوط کرده و روند نزولی دارد، خودداری می‌کنیم چون می‌خواهیم همچنان امیدوار بمانیم که قیمت آن بالاخره رشد خواهد کرد و مجبور نخواهیم بود به شکست خود اعتراف کنیم.

مشکل ما هرکدام از موارد فوق باشد، مهم این است که تمایلات و احساسات شخصی پنهان درون خود را بشناسیم تا بتوانیم با تصمیمات بهتر، درنهایت به هدفی که واقعاً به آن نیاز داریم برسیم.

مهم‌ترین عامل بروز احساسات و هیجانات در سرمایه‌گذاری، وابستگی احساسی به سهام است.

وابستگی احساسی به سهام

یکی از مشکلات احساسی در بورس که هرگز در پرتفوی سرمایه گذاران موفق رخ نمی‌دهد، وابستگی احساسی به یک سهم یا دارایی است. برای روشن شدن این موضوع یک مثال مطرح می‌کنیم. فرض کنید تعدادی سهام از پدر یا پدربزرگتان به شما رسیده، احتمالاً دوست دارید بدون توجه به روند سهم و وضعیت شرکت، یادگاری پدربزرگتان را تا ابد نگهداری کنید. درحالی‌که اگر واقع‌بین باشید باید آن سهام را بررسی کرده و اگر ارزش نگهداری و روند مناسبی ندارد آن را بفروشید. احساساتی بودن می‌تواند در زندگی و روابط شخصی ویژگی ارزشمندی باشد، اما این ویژگی در سرمایه‌گذاری مناسب نیست. برای وجود هر دارایی در پرتفوی شما باید یک دلیل قانع‌کننده وجود داشته باشد و اگر یک دارایی، هدفی که مدنظر است را محقق نمی‌کند باید آن را فروخت. چیزی که در این مطلب روی آن تأکید داریم، این است که سرمایه گذاران باید سبد دارایی و پرتفوی سهام خود را بر اساس اصول سرمایه‌گذاری تشکیل دهند نه بر مبنای وابستگی احساسی.

بررسی نشانه‌های سرمایه‌گذار احساسی

اگر یکی از ویژگی‌های زیر در شما وجود دارد، پس شما یک سرمایه‌گذار یا معامله‌گر احساسی هستید:

وقتی قیمت سهام کمی افت می‌کند، آن را به فروش می‌رسانید:

تصمیم برای فروش سهام باید نتیجه ملاحظات دقیق باشد. اگر شما سهم را فقط به خاطر اینکه کمی زیان کرده‌اید می‌فروشید، پس شما یک سرمایه‌گذار احساسی هستید!

روی اخبار شدیداً متمرکز شده‌اید:

پیگیری و رصد اخبار بخش مهمی از سرمایه گذاری است اما اگر شما در شرکتی مانند کارگزاری و شرکت‌های سرمایه‌گذاری و شرکت‌های مشابه شاغل نیستید، خواندن مرتب اخبار و اطلاعات سهام مرتبط به‌صورت ۲۴ ساعته برای شما ضروری نیست و این رفتار منطقی نیست و به‌احتمال‌قوی شما یک سرمایه‌گذار احساسی هستید!

شما به خاطر سودی که هنوز تحقق نیافته، خوشحال هستید:

سود تحقق نیافته سودی است که اگر یک دارایی را در زمان و قیمت مشخصی بفروشید عایدتان می‌شود. این سود هنوز کسب نشده و قطعی نیست. به‌طور مثال اگر یک سهم با قیمت ۲۰۰ تومان بخرید و رویای رسیدن قیمت به ۳۰۰ تومان را داشته باشید، درحالی‌که هنوز این افزایش قیمت محقق نشده، به این خاطر شادمان شوید و یا پس از خرید سهام، با شروع رشد قیمت، فوراً احساس شیفتگی و خوشحالی “شدید” به شما دست دهد، شما یک سرمایه‌گذار احساسی هستید!

شما به خاطر ضرر و زیانی که هنوز قطعی نشده است، ناراحت می‌شوید:

زیان تحقق نیافته، برعکس سود تحقق نیافته است. اگر هر زمان که قیمت سهام از قیمت خریداری شما کمی کاهش یافت و شما احساس ناامیدی و اندوه کردید، شما یک سرمایه‌گذار احساسی هستید!

شما از بررسی قیمت سهام ترس دارید:

چنانچه می‌دانید قیمت سهمتان کاهش یافته، اما از بررسی قیمت سهام ترس دارید، چون نمی‌خواهید با حقیقت مواجه شوید، در این صورت شما یک سرمایه‌گذار احساسی هستید!

با هر خبر بد ترس وجود شما را می‌گیرد:

عکس‌العمل منطقی در مواجهه با اخبار بدی که از بازار و وضعیت شرکت‌هایی که سهام آن را دارید، این است که اثر این اخبار و اطلاعات را به‌صورت واقع‌بینانه بررسی کنید و تصمیم متناسب با آن را بگیرید. اگر شما با هر خبر بد رسیده از بازار، هراسان می‌شوید در این صورت یک سرمایه‌گذار احساسی هستید!

مدام قیمت سهام را بررسی می‌کنید:

بازار بورس، یک بازار نوسانی است و قیمت سهام در این بازار روزانه نوسانات زیادی خواهد داشت. اگر مرتباً با کارگزار تماس می‌گیرید یا در سامانه معاملاتی خود و سایر سامانه‌های معتبر دیگر، قیمت سهام را بررسی می‌کنید و یا اگر از هر شخصی که می‌بینید درباره سهام نظرخواهی می‌کنید، شما یک سرمایه‌گذار احساسی هستید!

۵ راه‌حل پیشنهادی برای کاهش اثر احساسات در سرمایه‌گذاری

۱ – تشکیل پرتفوی سرمایه‌گذاری: تکنیکی که می‌تواند باعث کاهش پاسخ احساسی به بازار شود، ساخت پرتفوی دارایی‌هاست. چون اگر پرتفوی به‌درستی چیده شده باشد، خیال شما تا حدودی راحت است که اگر یکی از سهام یا دارایی‌های موجود در پرتفوی افت کرد، مابقی آن‌ها مانع از افت شدید سرمایه شما خواهد شد. تنوع سازی دارایی‌ها می‌تواند اشکال مختلفی داشته باشد؛ سرمایه‌گذاری در صنایع مختلف، مناطق جغرافیایی مختلف، خرید انواع دیگر اوراق بهادار و حتی مصون‌سازی با بازارهای جایگزین مانند بازار مسکن. پس در بیشتر چرخه‌های طبیعی بازارها، استفاده از یک استراتژی تنوع سازی می‌تواند از کاهش شدید ارزش سرمایه جلوگیری کند و درنهایت راهکاری برای جلوگیری از بروز رفتار احساسی و هیجانی سرمایه‌گذار باشد.

۲ – داشتن طرح و استراتژی: وجود یک استراتژی دقیق و نوشته‌شده روی کاغذ در سرمایه‌گذاری حیاتی است. برخی از موارد پیشنهادی که می‌توانید مشخص کنید شامل این موارد است:

• اهداف سرمایه‌گذاری (تعیین حد سود و حد ضرر)
• بازه زمانی سرمایه‌گذاری
• هدف کلی پرتفوی سرمایه‌گذاری
• استراتژی تغییرات در پرتفوی

بسیاری از سرمایه‌گذاران موفق بر اساس اهداف سرمایه گذاری (حد سود و حد ضرر) تصمیم‌گیری می‌کنند. برای مثال استراتژی برخی از افراد این است که اگر قیمت سهام ۸ یا ۱۰ درصد از قیمت خرید آن‌ها کاهش یافت آن را می‌فروشند. از طرف دیگر، تصمیم‌گیری برای فروش سهام و زمان کسب سود کمی مشکل است. چون وقتی قیمت سهم در حال افزایش است، طمع افزایش قیمت باز هم ادامه می‌یابد و باعث بروز دو دلی می‌شود. در این زمان، سرمایه‌گذاران ممکن است تصمیم بگیرند بخشی از سهام خود را در قیمت فعلی و در قیمت‌های بالاتر، مابقی سهام را بفروش برسانند.

۳ – عدم سرمایه‌گذاری با پول قرض: به نظر شما فرد مبتدی و تازه‌وارد که برای خرید و فروش سهام از سرمایه‌ای قرضی و وام استفاده می‌کند می‌تواند در بازار موفق شود؟ حرفه‌ای‌های بازار از این قاعده مستثنی هستند، ولی شخصی عادی که اولین روزها و حتی اولین ماه‌های آشنایی با بورس را می‌گذراند، درصورتی‌که بخواهد با سرمایه‌ای که مالک آن نیست از بازار سود به دست آورد، معمولاً نمی‌تواند از تأثیر احساسات و هیجانات در معاملات خود اجتناب کند. زمانی که شما با سرمایه‌ی خودتان در حال معامله هستید، نوسانات بازار احساسات مخرب کمتری در شما ایجاد می‌کند.ترید کردن از روی احساس

۴ – شروع سرمایه‌گذاری با مبالغ کم: همان‌طور که با سرمایه‌های بالا می‌توان سودآوری بیشتری در بورس به دست آورد، میزان زیان احتمالی نیز با معاملات سنگین، بیشتر می‌شود و همین عامل منجر به افزایش میزان استرس و هیجانات می‌گردد. مخصوصاً زمانی که یک سرمایه‌گذار مبتدی به معامله و سرمایه‌گذاری با مبالغ بالا عادت ندارد، این موضوع معمولاً به ضرر تمام می‌شود. رفته‌رفته با آموزش سرمایه گذاری در بورس و افزایش مهارت سرمایه‌گذاری در این بازار، می‌توان حتی در معاملات با سرمایه بالا، کنترل بیشتری روی احساسات داشت.

۵ – پذیرش فرصت‌های ازدست‌رفته: یکی از احساساتی که می‌تواند مخصوصاً باعث شتاب‌زدگی در انجام معاملات سهام و سرمایه‌گذاری شود، احساس از دست دادن فرصت است. ازآنجایی‌که هیچ‌کدام از ما نمی‌توانیم معجزه کنیم، ممکن است در اغلب مواقع فرصت‌های رشد را از دست بدهیم. درصورتی‌که شما قصد خرید سهمی را داشتید ولی به هر دلیلی آن را نخریدید و یا نتوانستید بخرید و بعداً آن سهم رشد کرد، به‌احتمال‌قوی آرزو می‌کنید که آن سهم را داشتید. البته آرزو کردن هیچ سودی برای شما نخواهد داشت. توصیه بزرگان است که به‌جای آرزو کردن، روی رشد مهارت سرمایه‌گذاری و معامله‌گری‌تان کار کنید تا فرصت‌های بعدی را به‌موقع شناسایی کنید.

هیچ‌کس در بورس وجود ندارد که از همه فرصت‌های سودآوری استفاده کند و اگر این موضوع را بپذیرید، اقدامات احساسی و هیجانی شما در معاملات کاهش می‌یابد.

سخن آخر

شواهد نشان می‌دهد که بیشتر سرمایه‌گذاران احساسی برخورد می‌کنند و جریان پول را در زمان نامناسب ایجاد نموده و باعث کاهش بازدهی سرمایه‌گذاری‌شان می‌گردند. قبول داریم که سرمایه‌گذاری به‌دوراز هیجانات و احساسات، در عمل مشکل‌تر است. مخصوصاً اینکه عدم قطعیت، خصیصه ذاتی بازارهای مالی به شمار می‌رود؛ ولی شما می‌توانید ابتدا با شناسایی نقاط ضعف خود، اقدامات پیشگیرانه را برای کم کردن اثرات هیجانات و احساسات روی سرمایه گذاری تان انجام دهید.

هفت گام طلایى برای تبدیل شدن به یک تریدر افسانه اى

مثل اکثر تریدر ها من هم کتاب (Market wizard) یک بار به طور کامل دوره کرده ام، این کتاب از جمع آورى مصاحبه با تریدر های موفق دهه هشتاد تهیه شده است. بار اولى که این کتاب را خواندم چیز زیادی متوجه نشدم، دلیل اش هم خیلى واضح بود چون هیچ تجربه اى درباره این موضوع ها نداشتم و سال ها براى درک این مسائل زمان نیاز بود.
چند ماه پیش این کتاب را دوباره مرور می کردم که متوجه شدم چقدر افراد این کتاب شبیه به هم هستند! این افراد فارغ از اینکه از کجا آمده اند یا چگونه ترید را آغاز کرده اند همه اشاره به ضررهاى وحشتناک شان داشتند و اینکه چگونه اعتقادات سفت و سخت خود را شکسته اند و مغز خود را با شرایط جدید وفق داده اند. همه آنها با اینکه سبک هاى متفاوتى داشتند اما همه یک مسیر خاص را طى کرده اند.

در اینجا باهم کلید های موفقیتشان را بررسى خواهیم کرد.

قدم اول : شروع بدون پیش زمینه

مهم نیست کسى چقدر در موضوعى مهارت دارد باید دنبال سرنخ ها برود.

هیچکس در اول کار سوپرمن نیست و همه از پله اول شروع کرده اند.

قسمتى از مصاحبه:

سوال: آیا درباره ترید جایى چیزى خوانده اید؟

سوال: آیا اصلا اندازه قرداد را می دانستید؟

سوال:آیا مى دانستید هر تیک براى شما چقدر تمام میشود؟

پاسخ:بله این تنها چیزى بود که میدانستم.

ترید ما روى گندم جواب نداد و سراغ ذرت رفتیم، کمى بهتر بود. این بار سه روز طول کشید پولمان از دست برود.

در واقع موفقیت ما فقط طول روزهایى بود که طول میکشید پول مان را از دست بدهیم!

پل تودور جونز یکی از حرفه ای های بازار از یکی از داستان های وحشتناکی که تجربه کرده است می گوید. او در یک تصمیم عجولانه ناگهانی تصمیم به خرید پنبه می کند و بلافاصله تریدر دیگری که اورا دنبال می کرده از اشتباه او باخبر می شود و همین اشتباه را تکرار می کند، نهنگ بازار پنبه بلافاصله پنبه هایش را می فروشد و باعث می شود قیمت به شدت کاهش یاید.

او می فهمد نباید تصمیم عجولانه بگیرد و حالا ۷۰% سرمایه خود را از دست داده است.

همه ما فکر می کنیم که از بازار با هوش تر هستیم. حتی شاید تمام قوانین بازار را حفظ باشیم ولی با خود می گوییم این قوانین برای من صدق نمی کند چون من با بقیه فرق دارم و این یعنی فاجعه!

قدم دو : اشتباه های تکراری

بیشتر تریدرهای تازه کار اهمیت قوانینی که برای محافظت از آنها به وجود آمده است را می دانند، در دوره ها شرکت می کنند و تریدرهای بزرگ را دنبال می کنند. مشکل کار آنجاست که اطلاعاتی را که بدست آورده اند، نمی توانند پردازش کنند چون تجربه کافی ندارند. پس ترید کردن از روی احساس قوانینی که می خواهید یاد بگیرید را باید با تجربه خودتان تکمیل کنید.

حال با بعضی از قوانین آشنا می شویم:

  1. بیش از حد ترید نکنید.
  2. میزان سرمایه گذاری تان را روی سهم های مختلف و با حجم کم نگه دارید.
  3. تصمیمات عجولانه نگرید.
  4. همیشه حد ضرر را مشخص کنید.
  5. خیلی زیاد احساسی نشوید و بلعکس!

این ها تنها چند قانون ساده ای بودند که هر تریدر باید یاد بگیرد و از آنها استفاده کند. ولی اغلب زمانی متوجه ضرورت آنها می شویم که بارها ضرر کرده ایم.

قدم سوم: ضرر بزرگ

هر تریدر در بهترین حالت یک ضرر بزرگ را در معاملات خود تجربه خواهد کرد. بسیاری از تریدرهای بزرگ حداقل یک بار قسمت اعظمی از دارایی هایشان را از دست داده اند.

کونر از احساس ترسناک نابود شدن سرمایه اش می گوید:

من درگیر شوک احساسی بودم. نمی توانستم باور کنم که چقدر احمق بودم. سالها بازار را مطالع کردم ولی با یک حرکت خودم را از بین بردم. کار به جایی رسیده بود که به شدت مریض شدم هم روحی و هم جسمی.

مایکل مارکوس داستان مشابه ای نقل میکند.

سوال: زمانی که ورشکسته شدید چقدر پول در ترید از دست دادید؟

جواب : ۳۰۰۰۰ دلار بعلاوه ۱۲۰۰۰ دلاری که از مادرم قرض گرفته بودم. این درسی بود که از نابودی تمام سرمایه ام گرفتم.

هر تریدری، داستانی برای گفتن دارد.

برای مثال خود من، وقتی نمودار ارز نئو صعودی بود، دیر وارد بازار شدم و پول زیادی وارد بازار کردم بعد از چند روز حسابی سود کردم سرمایه ام دو برابر شد ولی بازار ناگهانی متشنج شد. دولت چین صرافی های بزرگ رو تهدید میکرد یا کشور های دیگر خبر می دادند که می خواهند کریپتوکارنسی را ممنوع کنند به جایی رسید که سایتهای خبری فقط پشت سرهم خبر منفی در تیتر خود داشتند.

در چنین شرایطی بدترین کار نگه داشتن ارز چینی بود یعنی نئو ولی چون پروژه را دوست داشتم و تیم قوی پشت آن می دیدم احساس میکردم همه شرایط تغییر خواهد کرد. به جایی رسید که ۶۸ درصد سرمایه خود را از دست دادم. هیچ قرصی حالم را خوب نمی کرد جز قدم بعدی که در انتظارم بود!

قدم چهارم: درس بگیر و قوی تر برگرد

وقتی یک شکست بزرگ را تجربه می کنید، بعد از مدتی خواهید فهمید بهترین تجربه ترید کردن از روی احساس زندگی تان را بدست آورده اید. اگر به اندازه کافی باهوش باشید و روی اشتباهتان تمرکز کنید، هزینه اشتباه برایتان مهم نخواهد بود و بهترین راه را خواهید یافت.

پاول تودور جونز حسش را درباره یک شکست بزرگ برایمان می گوید:

در نقطه ای بودم که با خود گفتم: احمق! چرا برای یک ترید سر زندگی ات ریسک می کنی؟ کی می خواهی زندگی کنی؟

آنجا بود که برای اولین بار تصمیم گرفتم نظم و مدیریت پول را یاد بگیرم. تنها این مساله بود که مرا از لبه پرتگاه برگرداند و باعث شد با قدرت بیشتر برگردم.

ضرر واقعی یعنی دانایی واقعی.

قدم پنجم: درس های قدیمی را با راه سختشان یاد بگیرید

چرا ذهن انسان طوری شکل گرفته که حتما باید خودش چیزی را تجربه کند؟ در واقع دانایی حاصل از قرنها تجربه دیگران در اغلب موارد هیچ کمکی نمی کند!

شاید فلسفه زندگی همین است که همه کشمکش های تکراری مان را مرتکب شویم و یک داستان همیشگی را بارها و بارها زندگی کنیم.

برگردیم به تجربه من در خرید ارز نئو. وقتی می دیدم بازار نئو در حال سقوط است درک میکردم که در حال نابودی هستم ولی مانند یک گوزن که با نور چراغ قوه کور شده کاملا یخ زده بودم ونمی توانستم حرکتی انجام دهم.

شکست را نمی توانستم قبول کنم و آن را انکار می کردم. در هر صورت حقیقتی که با آن رو به رو شده بودم را باید قبول می کردم. من باید نئو را خیلی قبل تر می فروختم در عوض به جای آنکه جلوی ضرر را بگیرم آنقدر ادامه دادم تا بیشتر و بیشتر ضرر کنم.

نمی دانم شاید مردم دوست دارند بازنده باقی بمانند و یا اینکه فکر می کنند بازار برمی گردد، حتما بازار گیج شده، احتمال ضرر وجود ندارد و به زودی آن روی سکه را خواهیم دید. بله اغلب آن روی سکه را هم خواهید دید ولی کی؟ شاید آنقدر دیر شود که دیگر آن روی سکه به کارتان نیاید.

نئو بزرگترین درس زندگی را به من داد:

جلوی ضررهایت را بگیر تا برای پیروزی هایت زمان داشته باشی.

قدم ششم: مدیریت مالی

تمام دانش دوره باستان در دو کلمه خلاصه می شود: مدیریت پول

متوقف کردن ضرر یکی از اصول اساسی است که هرکسی باید یاد بگیرد. مهم نیست چقدر در ترید مهارت دارید همیشه احتمال خطا وجود دارد.

این یک احتمال اساسی است:

پاول تودور می گوید: من همیشه به “از دست دادن” به جای “بدست آوردن” فکر می کنم و همیشه برای خود یک حد اختصاصی ضرر دارم اگر قیمت تا آن نقطه افت کرد، تحت هر شرایطی از بازار خارج می شوم.

میتوانیم مدریت پول را با چند اصل خلاصه کنیم:

  1. برای به حداقل رساندن ریسک، با حجم کم سهم های متفاوت بخرید.
  2. شدیدا نقاط ضرر را جدی بگیرید.
  3. بیش از حد از اهرم مالی استفاده نکنید.
  4. در زمان شروع ضرر مقدار پولی که وارد ترید جدید می کنید را کاهش دهید.
  5. وقتی دائم بدشانسی می آورید از همه چیز خارج شوید و به مغزتان زمان ریکاوری بدهید.
  6. اگر در حال انجام یک ترید بد هستید سریع خارج شوید چون همیشه یافتن موقعیت برای ترید خوب وجود دارد.

همه این اصول زمانی به کارتان خواهد آمد که همه را باهم عملی کنید.

زمانی رسیده بود که فکر میکردم در تنظیم نقطه ضرر خیلی ماهر شده ام و آن را اکثرا با قیمتی که با نقطه خرید/فروش فاصله زیادی دارد تنظیم می کردم که اکثرا هم به آن برخورد نمی کرد. یک شب که با خیال راحت نقطه توقف ضرر را با اصول اشتباه خودم تنظیم کرده و خوابیده بودم، صبح روز بعد ۲۹% ضرر کردم.

حالت تهوع داشتم باز آن فکر مسخره که الان بازار برمی گردد به سراغم آمده بود و در ذهنم می پیچید آن صدا را خفه کردم، معاملات را بستم، پولم را برداشتم و دوباره ادامه دادم.

اگر سرمایه ای که در هر معامله گذاشته بودم کم بود، ضرر کمتری متحمل می شدم. اما به خاطر اینکه از اهرم مالی زیاد استفاده کرده بودم، بهای سنگینی پرداخت کردم.

آنجا بود که یک بار دیگر فهمیدم تمام اصول باهم و در کنار هم مانند یک سمفونی منظم کار میکنند.

قدم هفتم: سبک خود را کشف کنید

اگر تا این مرحله را با موفقیت سپری کرده اید فقط یک مرحله تا استادی در ترید راه در پیش دارید.

من قبلا کنگ فو کار بودم. با خودم فکر می کردم که آیا تمام استادان بزرگ این سبک همان قوانینی را به شاگردانشان درس می دادند که پانصد سال پیش بنیان گذاری شده بود؟

البته که نه هر استاد به فنون استاد قبلی خود پر و بال جدیدی داده بود چون سیستم هر لحظه در حال تغییر است. وقتی به اولین نفری که کنگ فو را بنا گذاشته فکر می کنم متوجه می شم که هیچ کس این فنون را به اولین نفر یاد نداده بلکه او به خودش یاد داده است.

این روشی است که بهترین ها همیشه استفاده می کنند آنها هیچگاه دنبال کننده نیستند و روش خود را خلق می کنند.

شما هم باید اینگونه باشید و بدانید مسئولیت کارهایی که انجام می دهید با خودتان است. باید روشی داشته باشید که سازگار با روحیات شخص خودتان باشد. اگر دیگران را کورکورانه دنبال کنید، شاید قدرت ریسک تان با بقیه یکی نباشد و به سادگی شکست بخورید.

اد سی کوتا در این باره می گوید:

هرکس تواناییش را دارد که هرچه از بازار بخواهد برداشت کند.

تریدرهای موفق همیشه اشتیاق زیادی برای پیدا کردن موفقیت دارند و یاد گرفته اند در مسیر خاص خودشان قدم بردارند.

این مسیر را تنهایی طی می کنند ولی راه اینگونه لذت بخش تر است و پیچ و خمش رفته رفته راحت تر سپری می شود.

مسیر استاد شدن

آنها دیگر کتاب های مختلف را نمی خوانند و به حرف بقیه گوش نمی دهند. به شیوه خود زندگی می کنند. وقتی موفق می شوند بیش از حد هیجان زده نمی شوند و هر وقت شکست می خورند جز خودشان کسی را سرزنش نمی کنند. این غرور نیست بلکه یک انرژی درونیست که فقط ازشور و شوق و پشتکار نشات گرفته است. این مهارت را نمی توان خرید و راه میانبری هم ندارد تنها چیزی که نیاز است فقط زمان است.

ترید کردن از روی احساس

--> -->

سرمایه‌گذاری در بورس؛ راهی برای ثروتمند شدن در اقتصاد مدرن

حرف‌های تکان دهنده ملوان ایرانی آزاده شده از دست دزدان دریایی سومالی/از شدت گرسنگی، برگ درخت می‌خوردیم

بورس اوراق بهادار

همه ما عموماً به دنبال آن هستیم تا پول خود را در جایی سرمایه‌گذاری کنیم که سود بیشتری را نصیبمان کند. در عین حال از قانونی بودن محلی که در آن سرمایه‌گذاری می‌کنیم مطمئن باشیم. از دیگر نکاتی که مورد نظر قرار می‌دهیم، شفافیت اطلاعات درخصوص سرمایه‌گذاری مورد نظر، سرعت و سهولت نقدشوندگی سرمایه است.

بورس کالا

بورس کالا بازاری است متشکل و سازمان یافته که در آن به طور منظم کالاهای معین با روش‌هایی از قبل تعریف شده مورد معامله قرار می‌گیرند. در این بازار تعداد زیادی عرضه‌کننده و خریدار از طریق کارگزاران اقدام به معامله می‌کنند، در حال حاضر بورس کالا در ایران در چند حوزه فعالیت دارد که البته در حال گسترش در حوزه‌های دیگر نیز است، این حوزه‌ها تحت عنوان رینگ‌های فلزات، پتروشیمی و معاملات مشتقه که فعلا منحصر به معاملات آتی سکه طلا است نام گذاری شده‌اند.

بورس انرژی

ایران به عنوان یکی از بزرگترین کشورهای تولیدکننده نفت و گاز و دارنده یکی از بزرگترین ذخایر و منابع هیدروکربوری جهان شناخته می‌شود. از سوی دیگر با توجه به رویکرد مطرح در تبدیل شدن به کشور اول منطقه از لحاظ اقتصادی لزوم تاسیس بازاری متشکل جهت معامله نفت به عنوان یک کالای استراتژیک در منطقه بیش از گذشته احساس و همین موضوع زمینه ساز طرح قیمت گذاری نفت در داخل کشور شد . از آنجا که یکی از بهترین و شفاف‌ترین مکانیزم‌های قیمت گذاری محصولات، عرضه آنها در بورس می‌باشد، ایده تاسیس بورسی برای انجام معاملات نفت طی فرآیندی شکل گرفت. در فاز نخست برای محقق شدن این ایده در اواخر بهمن 1386 مبادلات فرآورده های نفت و پتروشیمی در بازار سرمایه آغاز گردید.

۹ اسرار روانشناسی معامله گری که قبل از شروع ترید باید آنها را بشناسید

روانشناسی معامله گری

اکثر معامله گرها اهمیت روانشناسی معامله گری را درک نمی کنند تا جایی که به دفعات سیستم معاملاتی خود را عوض می کنند و از زیان های مداوم ناامید شده و مجبور می شوند به امتحان کردن سیستم های دیگر روی بیاروند. این ترید کردن از روی احساس همان زمانی است که آنها پی می برند روانشناسی معامله گری کلید واقعی موفقیت در تریدینگ است یا اینکه به‌طور کامل از تریدینگ دست می کشند.

بنابراین، اگر می خواهید مقداری در وقت باارزش خود صرفه جویی کرده و البته به سردرد هم دچار نشوید، بهتر است این ۹ نکته در خصوص روانشناسی معامله گری را با دقت به ‌کار بگیرید. این نکات مهم توسط هیو کیمورا (Hugh kimura)، تحلیل گر برجسته بازار فارکس برای وب سایت تریدینگ هیروز نوشته شده است.

۱- تمرکز بر روی نحوه کنار آمدن با شکست در یک معامله

بسیاری از تریدرها حتی حاضر نیستند به معاملات شکست خورده خود دوباره نگاه کنند؛ اما این معاملات کلید موفقیت شما در تریدینگ هستند.

ابتدا از خودتان بپرسید که نسبت به معاملات شکست خورده خود چه احساسی دارید. آیا مانند طاعون از آنها دوری می کنید؟ آیا به شدت عصبانی می شوید؟ یا هر هفته با بررسی مجدد سعی می کنید نکاتی را از این شکست ها یاد بگیرید؟

آیا از نظر روانشناسی، شکست خوردن در یک معامله را به خودتان نسبت می دهید؟ آیا دلیل این احساس، به خطر انداختن مقدار زیادی پول است؟ یا اینکه احساس می کنید هوش و ذکاوت تان تحقیر شده است؟

باید بدانید که وضعیت شما تنها زمانی بهبود می‌یابد که با شکست های خود در معامله گری رو به‌رو شده و از آنها درس بگیرید.

چه کسی می داند ، شاید شما بی دلیل خودتان را مقصر تمام اتفاقات می دانید . ممکن است معاملاتی که در آ‌نها شکست خورده اید ، معاملات با کیفیتی باشند که برحسب اتفاق به شکست منتهی شده اند.

۲- از خود بپرسید که چرا به معامله گری مشغول هستید

افراد زیادی با انگیزه کسب درآمد سریع به این کار روی می آورند. اما همانطور که احتمالا تاکنون متوجه شده اید، تریدینگ نمی تواند به این صورت انجام شود.

بنابراین، از خودتان بپرسید که واقعا چرا جذب تریدینگ شده اید؟ برای مثال ممکن است برای برخی افراد ، روانشناسی لازم برای موفقیت در معامله گری یا خلاقیتی که برای ایجاد و توسعه استراتژی های جدید تریدینگ مورد نیاز است ، جذابیت زیادی داشته باشند.

اگر فکر می کنید با تریدینگ یک شبه سود مالی سرشاری نصیب تان می‌شود، باید بدانید که احتمالاً با غافلگیری های بزرگی رو به رو خواهید شد ؛ چرا که تریدینگ می تواند یک مسیر نسبتاً طولانی باشد. فقط در صورتی که دلیلی برای ادامه دادن داشته باشید، از انجام این کار دلسرد نخواهید شد.

بنابراین، با خودتان صادق باشید. واقعا چرا معامله گری می‌کنید؟ چرا می خواهید به یک تریدر موفق تبدیل شوید؟ اگر دلایل واضحی دارید، چرایی آن دلایل را هم بررسی کنید تا در نهایت انگیزه اصلی خود را شناسایی کنید.

۳- بررسی تأثیر اطرافیان بر روی معاملات شما

جیم ران (Jim Rohn)، کارآفرین، نویسنده و سخنران انگیزشی آمریکایی می‌گوید:

شخصیت شما میانگینی از شخصیت ۵ نفری است که با آنها وقت می گذرانید.

بنابراین، یک دقیقه وقت بگذارید و ببینید افرادی که بیشتر از بقیه با آنها در ارتباط هستید، چه شخصیت هایی دارند. البته آنها لزوما نباید تریدر باشند؛ اما بهتر است همیشه با افرادی که احساس خوشبختی می کنند و یا در حرفه خود احساس موفقیت دارند، وقت بگذرانید. این افراد معمولا دیگران را هم برای رسیدن به موفقیت تشویق ترید کردن از روی احساس ترید کردن از روی احساس می کنند. اگر شما با افراد شاد و موفق وقت بگذرانید، به احتمال زیاد شما هم دیر یا زود می‌توانید یکی از همین افراد باشید.

قصد نداریم کسی را قضاوت کنیم؛ اما برخی افراد خودشان انتخاب می کنند همیشه غر بزنند و نقش قربانی را ایفا کنند و البته این حق را هم دارند. ممکن است کمی عجیب به نظر برسد؛ اما آنها از این انتخاب خود نتایجی هم به ‌دست می آورند؛ اما از آنجایی که شما این مقاله را برای مطالعه انتخاب کرده اید، احتمالا قصد دارید کنترل زندگی‌تان را به ‌دست گرفته و صرفا نقش یک آدم شاکی را بازی نکنید!

بنابراین، به افرادی که بیشتر از سایرین با آنها در ارتباط هستید، به دقت نگاه کنید. اگر آنها در دسته افرادی که معمولا تحسین می‌کنید قرار ندارند، احتمالا باید به‌دنبال دوستان جدیدی باشید. دقت کنید که لازم نیست روابط خود را با این افراد کاملا قطع کنید؛ اما احتمالا باید وقت کمتری با آنها بگذرانید.

به نظر می‌رسد این طرز فکر کمی خشک و وسواس گونه باشد؛ اما باور کنید این موضوع به رشد شما کمک خواهد کرد. اگر تاکنون از زندگی خود رضایت نداشته اید، باید تغییراتی را در آن ایجاد کنید.

۴- آیا می‌توانید خودتان را فردی موفق تصور کنید؟

شاید فکر کنید که همه افراد می‌توانند موفقیت خود را متصور شوند. باید بدانید که این‌طور نیست. اگر شما خودتان را موفق می‌بینید، فرد خوش‌شانسی هستید! بسیاری از افراد حتی در تجسم موفقیت هم دچار مشکل هستند.

زمانی که شما نمی‌توانید خود را به‌عنوان یک فرد موفق تصور کنید، احتمالا یک عقیده اشتباه در اعماق ذهن شما وجود دارد که از داشتن چنین تصوری جلوگیری می‌کند. این موانع به‌علت مشکلات و آسیب‌های روحی ایجاد می‌شوند.

احتمالا در گذشته دور یا نزدیک اتفاقی برایتان افتاده که باعث شکل گرفتن این باور محدودکننده شده است. تعداد این اتفاقات بسیار زیاد بوده و از حوصله این مطلب خارج است.

۵- به توانایی خود اعتماد کنید

گاهی اوقات ممکن است یک تریدر سود بسیار کمی کسب کند. اما ناامید نشوید، خوب است بدانید که مدیران سرمایه گذاری که سالیانه میلیون ها دلار درآمد دارند، درصد سود شگفت انگیزی ندارند.

بنابراین، از مقصر جلوه دادن خودتان دست بردارید. بله، اگر شما با یک سرمایه ۵٬۰۰۰ دلاری در حال ترید باشید و ۳ درصد سود کنید، احتمالا راه به جایی نخواهید برد؛ اما باید قبول کنید که هر کاری با گام های کوچک آغاز می شود.

بیش از ۹۰ درصد از تریدرها ضررهای زیادی را متحمل شده و سرمایه خود را از این کار خارج می کنند. بنابراین، اگر شما روندی سودده را سپری می‌کنید، حتی اگر این سود کم باشد، فقط باید بر روی ارتقای مهارت هایتان تمرکز کنید.

در بیشتر فرهنگ های دنیا، به ما اینگونه آموزش داده می‌شود که قدرت و اختیار تصمیم گیری خود را کنار بگذاریم. به ما یاد می دهند تا پزشکان، اساتید، رهبران مذهبی و هر کسی را که به نوعی صاحب یک مقام است، هیچگاه زیر سوال نبریم. اما این روزها می‌دانیم که این افراد فقط بخشی از مشکلات و راه حل‌ها را می‌بینند.

افرادی مثل من و شما هم این توانایی و اختیار را داریم که مسائل را به تنهایی تشخیص دهیم. اگرچه مشاوره با افراد متخصص به‌علت دانش و تجربه بالای آنها به خصوص در برخی حوزه‌ها، اغلب اوقات سودمند خواهد بود؛ اما ما باید به صورت مستقل فکر کنیم و تصمیم نهایی را خود برای زندگی‌ بگیریم.

این موضوع در خصوص تریدینگ نیز قابل بسط است؛ نباید با کم رنگ کردن نتایجی که به‌ دست می آورید، توانایی خود را زیر سوال ببرید.

اگر به هر دلیل سال گذشته فعالیت شما سود ده نبوده، آیا این امکان وجود ندارد که امسال به سود مناسبی برسید؟ البته که این امکان وجود دارد.

۶- نگرش منفی خود را درک کنید

اکثر مردم در جهان یک نوع نگرش منفی دارند. پیش از هر چیزی، ابتدا به این فکر می کنند که چه مشکلاتی ممکن است به وجود آید. البته خوب است بدانید که این رفتار کاملا طبیعی است.

در زمان های گذشته، بشر به‌طور مکرر تلاش می کرد تا در برابر بلایای طبیعی، حمله حیوانات وحشی یا مهاجمینی از سایر قبایل، از خود دفاع کند. در آن زمان، موارد زیادی برای نگران بودن وجود داشت.

جامعه مدرن امروزی ما را در برابر بسیاری از این خطرها ایمن کرده‌ است؛ اما این تمایل که پیش از هر چیزی ابتدا به خطرات احتمالی بیندیشیم، هنوز هم در ناخودآگاه جمعی ما وجود دارد.

بنابراین، هنگامی که وارد معامله‌گری می شویم، شروع به گفتن حرف های منفی مانند موارد زیر می‌کنیم:

  • این معامله احتمالا به نتیجه نمی‌رسد.
  • سودم را همین حالا برمی‌دارم؛ چون ممکن است معامله در ترید کردن از روی احساس آینده به ضرر من باشد.
  • فکر می‌کنم که حد ضررم در کنترل کارگزارم است.
  • سیستم تریدینگ به‌طور کلی کلاهبرداری است.
  • پیش از شروع تریدینگ باید آموزش بیشتری ببینم.
  • و …

این طرز فکر با اینکه طبیعی است؛ اما در عین حال دلیلِ شکست خوردن بسیاری از تریدرها نیز به حساب می آید.

اولین قدم کسب آگاهی است. باید ببینید به طور طبیعی به نتایج منفی فکر می‌کنید یا نتایج مثبت؟ اگر به‌طور طبیعی منفی فکر می‌کنید، باید از خودتان بپرسید چرا؟ آیا دلیل مشخصی وجود دارد؟ آیا می توانید برای رفع این مشکل کاری انجام دهید؟

البته مثبت بودن بیش از حد نیز اگرچه بهتر از منفی‌گرایی است؛ اما گاها می‌تواند مضر باشد. از خودتان بپرسید آیا به اندازه ای خوش بین هستید که ممکن است این خوش بینی قضاوت شما را تحت تأثیر قرار دهد؟

شما احتمالا نمی‌توانید فورا به سوالات پاسخ دهید؛ اما اگر آگاهی خود را حفظ کرده و به این مسائل فکر کنید، جواب ها کم کم ظاهر می شوند.

۷- عادت و فرایند مهم‌تر از سیستم های معامله‌گری است

تریدرهای تازه کار فکر می کنند استراتژی معامله گری به تنهایی آنها را ثروتمند می کند. البته این فرض کاملا طبیعی است. استراتژی های ترید به‌طور فریبنده ای ساده به نظر می رسند. فقط چند قانون را رعایت کن و میلیاردر شو! روی کاغذ که این موضوع صادق است.

اما واقعا مفاهیم بیشتری وجود دارند که باید به آنها دقت کرد. موارد مهم تری که باید به آنها توجه داشت، عادات و فرآیندهای شما برای معامله گری هستند.

زمانی که یک عادت را پرورش می‌دهید، در واقع به طور منظم و پیوسته در حال انجام این کارها هستید:

  • آزمایش استراتژی‌پ های معامله گری
  • بررسی تریدها در برنامه تریدینگ
  • کسب آموزش بیشتر

البته پرورش دادن یک عادت کار ساده ای نیست؛ اما یکی از نیازمندی های مهم برای موفقیت است. در این زمینه، می توانید با مطالعه کتاب «قدرت عادت» (Power of Habit)، عادات مثبت را در خود پرورش دهید. در این کتاب می‌توانید فرایند گام به گام پرورش یک عادت مثبت و یا خلاص شدن از یک عادت منفی را مشاهده کنید.

حالا که صحبت از فرایند شد، خوب است بدانید که داشتن یک فرایند مشخص برای بهبود تریدینگ به شما کمک می‌کند تا:

  • دقیقا بفهمید کدام بخش از تریدینگ شما مشکل دارد.
  • پیش از اینکه سرمایه‌ واقعی تان را در معرض ریسک قرار دهید، یک استراتژی را به‌صورت کامل تست کنید.
  • کارکرد نادرست روانشناسی یا استراتژی تریدینگ خود را تشخیص دهید.

وقتی می خواهید فرایندها را شکل دهید، بهتر است جریان کاری خود را بر روی یک برگ کاغذ رسم کنید. ایجاد یک فلوچارت می‌‌تواند به درک بهتر نحوه مدیریت هر کدام از گام ها در معامله گری کمک کند.

یک نقشه راه مجزا برای تست ها، ترید کردن از روی احساس تریدینگ زنده و ژورنالی ایجاد کنید و یا همه آن ها را در یک فلو چارت قرار دهید. می‌توانید موارد زیر را در نقشه راه خود وارد کنید:

  • تعیین زمان برای ژورنال کردن تریدها
  • یادآوری برای بررسی قوانین تریدینگ خود، پیش از ورود به یک ترید
  • ارائه تعریف دقیق از یک بَک‌تست موفق
  • تعیین مدت‌زمان گرفتن بک‌تست، قبل از آغاز معامله اصلی

۸- اشتیاق واقعی شما برای ترید چیست؟

آیا برای موفقیت باید نسبت به معامله گری اشتیاق داشته باشید؟ جواب این سوال به اعتقاد برخی افراد، بله است. اما از سوی دیگر، حتی اگر نسبت به معامله‌گری اشتیاقی نداشته باشید، می‌توانید از سایر انگیزه های خود برای کسب موفقیت در معامله گری کمک بگیرید.

برای مثال، فرض کنیم شما در مورد پاک‌سازی تمامی پلاستیک های انباشته‌ شده در محیط زیست اشتیاق داشته باشید. طبیعتا از جمع کردن زباله‌های پلاستیکی نمی توانید پول زیادی به دست آورید! اما اگر تریدینگ را یاد بگیرید و از آن به عنوان کار اصلی خود کسب درآمد کنید، با استفاده از این درآمد می توانید فعالیت بهتر و موثرتری برای پاکسازی محیط زیست انجام دهید. حداقل، شما می توانید در تأمین بخشی از هزینه های سازمان هایی که در این حوزه فعالیت می کنند، کمک کنید.

در هر صورت، شور و شوق واقعی به شما کمک می‌کند تا از تریدینگ دلسرد نشوید. یادگیری معامله‌گری آسان نیست و شما باید دلایل خوبی برای ادامه دادن داشته باشید.

۹- استرس های غیر ضروری را در معامله گری کنار بگذارید

بسیاری از افراد به دلیل نفرت از شغل فعلی خود و یا به‌ دست آوردن پول در کوتاهترین زمان، به معامله گری روی می آورند. بنابراین، این دسته از افراد وقتی از شغل اصلی خود استعفاء می دهند، تحت فشار قرار می گیرند. عده ای دیگر نیز فکر می کنند باید ظرف تنها ۶ ماه، ۱۰۰ دلاری خود را به یک سرمایه ۵۰۰ ترید کردن از روی احساس هزار دلاری تبدیل کنند! تمام اینها باعث وارد آمدن فشار مضاعف به فرد می‌شود.

مشاغلی وجود دارند که با یک برنامه ریزی مشخص، می توانید در مدت زمان منطقی و قابل پیش بینی، کسب درآمد کنید. تریدینگ یکی از این مشاغل نیست!

موفقیت در معامله گری به داشتن یک ذهنیت درست بستگی دارد؛ ذهنیتی که اکثر ما با آن متولد نشده ایم.

بنابراین، وقتی شغل اصلی خود را ترک می کنید و یا قصد دارید با ترید کردن از روی احساس یک سرمایه بسیار کم، درآمدهای بالا به‌ دست آورید، در حال فشار آوردن به خود هستید. این موضوع می تواند به افزایش شدت جنبه های منفی روانشناسی ذاتی شما منتهی شود.

اگر از شغل فعلی خود متنفر هستید، به‌دنبال تغییر شغل باشید. مشاغلی را در نظر بگیرید که به سرمایه گذاری ذهنی یا زمانی زیادی نیاز نداشته باشند. با این کار، فشار از روی شما برداشته شده و می‌توانید در تریدینگ سریعتر پیشرفت کنید.

جمع بندی

این ۹ راز در خصوص روانشناسی معامله گری بسیار مهم هستند. بخشی از آنها مربوط به تجربه و بخشی دیگر نیز به اشتباهات تریدرها ارتباط پیدا می کند. آگاهی داشتن نسبت به این ۹ راز می‌تواند در موفقیت آمیز بودن معامله گری به شما کمک کند. به یاد داشته باشید، سیستم‌های تریدینگ نباید به عنوان شغل اصلی انتخاب شوند. به معامله گری به عنوان شغل دوم نگاه کنید؛ شغل دومی که می تواند درآمد اصلی شما باشد.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.